به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب گفتگوی بلند پیراسته و ویراش شده ای با مهدی آذریزدی، درباره زندگی و آثارش است. آذریزدی، پیش از این گفتگو، حدود ۴ زندگی نامه مختصر و مفصل از زندگی اش را به نهادهای مختلف ارائه کرده، و بیش از ۱۰ مصاحبه مطبوعاتی و رادیویی هم در این باره داشته است.
این گفتگوی بلند حاصل همکاری پیام شمس الدینی با گروه تاریخ شفاهی بخش مدیریت استان یزد از سازمان اسناد و کتابخانه ملی است. کل گفتگو در ۶ جلسه در سال ۸۳ انجام شد. آذریزدی در فرازهای مختلفی از این گفتگو، از زودرنجی، مردم گریزی یا حتی روحیه ناسازگار خود با زندگی اجتماعی و روزمره مردم سخن گفته است. او در جایی از این گفتگوی بلند می گوید: نمی دانم چرا هرجا منزل کردم، همسایه هایش بد از آب درآمدند!
ابتدا و انتهای کتاب، شامل روزشمار زندگی آذریزدی و کتاب شناسی او می شود و حجم میانی آن را گفتگوی بلند با این نویسنده و پژوهشگر شامل می شود. عناوینی که در گفتگوی مذکور مطرح شده اند، به ترتیب عبارت اند از:
کودکی در خرمشاه، در مکتب خانه، حسرت مدرسه، محله خرمشاه، کتاب های خانه پدری، شروع کار، رفت و آمد به شهر، در کارگاه جوراب بافی، تولد دوباره، گلبهار و گلبهاری ها، کتابخوانی شب زنده داری شاعری، «آینده» و دکتر محمود افشار یزدی، جمع کوچک دوستان، مهاجرت به تهران، در جست و جوی کار، چاپخانه حاج محمدعلی علمی، ماجرای اسم و رسم، «حاجی خاور»، «آتشکده» آذر، یادی از نویسندگان قدیم، روزگار «آشفته»، «پروفسور مارچ» فالگیر، کتابفروشی ابن سینا، وزیر تبلیغات!، «مجله علمی» و ذبیح الله منصوری، «برزخ یزدی» و حزب توده، مرتضی کیوان، بازگشت به موسسه خاور، «بنگاه مطبوعاتی آذر»، ماجرای کتاب های خودآموز طباخی عکاسی و شطرنج، تجربه عکاسی، در «بنگاه ترجمه و نشر کتاب»، روزنامه «اطلاعات» _ شعبه تصحیح، بار دیگر عکاسی، فرزند خوانده، «قصه های خوب برای بچه های خوب»، «قصه های تازه از کتاب های کهن»، جایزه یونسکو، ماجرای «شعر قند و عسل»، «جایزه چلنگر» نامه جمالزاده و مجله «فردوسی»، درباره تولید چند کتاب، جایزه سلطنتی کتاب، سال های خانه نشینی، شیراز و کمیته پیکار با بیسوادی، سرنوشت «قصه های خوب...»، «مثنوی بچه خوب»، یاد بعضی نفرات، زندگی در یزد، «حیّ بن یقظان»، سال های اول انقلاب و بازگشت به تهران، «قصه های ساده»، ویراستار: «ابوحامد جوینی»، ماجرای «بیست سال تلاش»، تصحیح مثنوی مولوی، بار دیگر یزد، «گربه ناقلا» و «گربه تنبل»، زندگی روزانه، اهدای کتابخانه.
چاپ اول این کتاب در سال ۹۱ منتشر شد و حالا نسخه های دومین چاپش در سال ۹۴ منتشر شده اند.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
در آشفته ادعا کرده بودند که یک مرتاض هندی دارند به نام پروفسور مارچ که خط شناس است و می تواند از روی خط آدم ها، از گذشته و آینده شان خبر دهد. خوب، مردم همیشه رمالی و فال بینی و اصلا خرافات را دوست می دارند. مرتب نامه می نوشتند و دستخط شان را می فرستادند تا آینده شان را پیشگویی کنیم. یک روز آقای عصار گفت: من دیگر دارم خسته می شوم. آن قدر نامه نوشته اند که نمی دانم با آن ها چه کار کنم. عجب غلطی کردیم و گفتیم خط شناسی می کنیم! گفتم: چی شده؟ گفت: دیگر نمی رسم چیزی بنویسم و حوصله هیچ کاری ندارم. گفتم: آقای عصار، من می نویسم. من جواب همه را می دهم. گفت: تو چی می نویسی؟ گفتم: از گذشته و آینده شان خبر می دهم. گفت: اگر راست می گویی، بیا و جواب این دو نامه را بده، ببینم چی می نویسی. قرار بود اگر به همراه نامه پنج ریال تمبر بفرستند، جواب نامه شان در نشریه چاپ شود. اگر ده ریال تمبر بفرستند، جوابشان در یک صفحه کامل به نشانی شان فرستاده شود.
آن شب جواب هر دو نامه را نوشتم. همان چیزهایی که رمال ها و فالگیرها می گویند: بله، تمام عمر شما به انتظار گذشته و همیشه و همیشه مردم خودشان را از شما طلبکار می دانسته اند و از این قبیل حرف ها که به هر کس بگویی می گوید بله، همین طور است. بعد، وقتی که از گذشته آدم ها چیزهایی گفتی که قبول دارند، از آینده شان هم هرچه بگویی قبول می کنند. مثلا: اتفاق عجیبی در زندگی شما افتاده و یک دشمن هم دارید که همیشه از او می ترسید. ولی نترسید! فقط زبانتان را نگه دارید! حرف هایی که به هر که بگویید قبول می کند. من هنوز بعضی از نامه های خوانندگان را دارم که نوشته بودند: بارک الله! آفرین! گذشته مان را درست گفته است...
چاپ دوم این کتاب با ۲۳۲ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر شده است.