پس از گذشت نزدیک به یک ماه از روزی که عبارت «۱۷۵ غواص شهید» خبری شد تا رسانه‌ها هر یک از ظن خود به آن بپردازند، فردا این «شاهدان» به صحنه می‌آیند تا ما سکوت کنیم و آن‌ها خود به باورهایشان شهادت دهند.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: فردا پایتخت ایران میزبان یک مراسم بدرقه است. مراسمی که می‌توان آن را نقطه اوجی در جریان رسانه‌ای به وجود آمده پیرامون خبر تفحص ۱۷۵ غواص شهید طی نزدیک به یک ماه گذشته دانست.

از بیست و هشتم اردیبهشت ماه که برای نخستین بار سردار باقرزاده از کشف پیکر مطهر ۱۷۵ شهید غواص دفاع مقدس با دستان بسته خبر داد، موجی از بازتاب و واکنش رسانه‌های رسمی داخل و خارج و حتی شبکه‌های مجازی را فراگرفت که می‌توان به نسبت چند سال اخیر آن را حتی بی‌سابقه توصیف کرد.

نکته قابل تأمل درباره این بازتاب‌ها علاوه‌بر گستردگی، پراکندگی و بعضاً تنوع مواجهه با اصل خبر بود. اگرچه در اغلب این موضع‌گیری‌ها وجه اشتراک «تکریم» بود اما بعضاً مواضعی آغشته به شیطنت و موج‌سواری رسانه‌ای را هم در بر می‌گرفت.

در آستانه برگزاری آیین بدرقه این شاهدان شهید در شهر، در این گزارش کوتاه مروری بر متن و حاشیه این واکنش‌ها خواهیم داشت. واکنش‌هایی که اگرچه بسیار گسترده و فراگیر بود و امواجش فضای رسمی و غیررسمی رسانه‌ها را در بر گرفت اما بازهم نتوانست اصالت حماسه غواصان شهید را در خود فرو بکشد؛ این ادعایی است که تا ۲۴ ساعت دیگر خیابان‌های منتهی به معراج شهدای تهران، بهترین گواه تأیید آن خواهد بود.

نقطه آغاز؛ خبر مخابره شد!

«پیکرهای ۱۷۵ تن از شهدایی که امروز وارد کشور شدند متعلق به غواصان جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس است که در عملیات کربلای۴ با دستان بسته توسط نیروهای بعثی به شهادت رسیدند. برخی از پیکرهای مطهر این شهدا کشف شد که هیچ جراحتی نداشت و متوجه شدیم که آن‌ها زنده به گور شدند.» این‌ها مهمترین بخش گفتگوی کوتاه خبری فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ماه بود.

تصویر مخابره شده از محل تفحص غواصان شهید

پیکر ۲۷۰ شهید تازه تفحص شده آن روز از مرز شلمچه وارد ایران شد و آنچه از میان این جمع تنها عدد «۱۷۵» را بر سر زبان‌ها انداخت، روایت کیفیت شهادت آن‌ها و گمانه‌زنی درباره احتمال «زنده به گور شدن با دستان بسته» بود. واقعه‌ای که حتی تصور وقوع آن حدود سه دهه قبل هم داغی تازه بر دل‌ها گذاشت.

نکته قابل تأمل هم اینکه در فراگیر شدن خبر و انعکاس گسترده آن در نخستین ساعات انتشار، بازهم شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی گوی سبقت را از رسانه‌های رسمی ربودند و این‌بار هم این «مردم» بودند که خود در نقش خبرنگار و گزارشگر میدان‌دار شدند.

شیطنت ناکام رسانه‌ای در سه گام!

طبیعی بود که موج رسانه‌ای به وجود آمده پیرامون یک خبر مورد توجه پایگاه‌های خبری قرار بگیرد. علاوه‌بر رسانه‌های داخلی که هر یک به نوعی تلاش کردند به موج بازتاب‌های مردمی نسبت به کشف ۱۷۵ غواص شهید بپیوندند، همزمان برخی شیطنت‌های رسانه‌ای نیز برای بهره‌برداری سوء از این جریان در دستور کار برخی رسانه‌ها قرار گرفت.

در این زمینه هم طبیعتاً پرچمدار اصلی، رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور بودند که اگرچه نهایت سعی خود را در همسو کردن جریان بازتاب‌های مردمی با مواضع مطلوب خود داشتند اما ناکام ماندند.

گام اول؛ تشکیک

درست در همان روزهای نخست انتشار خبر و آغاز موج واکنش‌ها نسبت به آن بود که برخی با استدلال «به هیچ چیز نمی‌توان اعتماد کرد!» تردیدپراکنی نسبت به اصل خبر را در دستور کار قرار دادند.

طبیعتآً این جریان صورت رسمی به خود نگرفت و تنها از طریق هدایت کانال‌های غیررسمی تلاش کرد اصل امکان تفحص ۱۷۵ غواص زنده به گور شده پس از سه دهه در کشور عراق را غیرممکن جلوه دهد.

در واکنش به همین شیطنت‌ها بود که تنها چند روز پس از اظهارات رسانه‌ای سردار باقرزاده این بار کمیته تفحص شهدا بیانیه‌ای رسمی صادر و اعلام کرد: «کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، از همه عواطف و احساسات پاک و همدردی‌هایی که در رابطه با مظلومیت این شهدا از سوی دل بستگان فرهنگ شهیدان نشان داده شد، قدردانی کرده و از تمامی نیروهای ارزشی و انقلابی کشور در خواست می‌کند تا در آستانه سالروز فتح خرمشهر همت خود را برای بزرگداشت این حماسه عظیم رزمندگان غیور اسلام گماشته و از پرداختن به هر موضوع دیگری که باعث به حاشیه رفتن حماسه فتح خرمشهر در این ایام شود بپرهیزند، که این خود کید بدخواهان انقلاب است.»

در این بیانیه ضمن تأکید بر اینکه «سوال اساسی این است که باید پرسید این غواصان عزیز توسط چه کسانی این گونه مظلومانه به شهادت رسیدند و این جنایتکاران امروز در صف چه کسانی هستند؟» آمده‌ است: «کمیته جستجوی مفقودین همچنین برای عده‌ای که در خصوص جنایات صدام و مشخصاً این فاجعه دچار تردید شده‌اند، در زمان مناسب، سیم‌ها و طناب‌ها و دیگر ابزاری که این جنایت با آن‌ها صورت پذیرفته را به نمایش خواهد گذاشت.»

گام دوم؛ تشویش

شیطنت رسانه‌ای در موضوع ۱۷۵ غواص شهید به این مرحله محدود نماند و پس از ناکامی در تردید وارد کردن در اصل خبر، مشوش کردن فضای پیرامونی را در دستور کار قرار دادند. برای این منظور هم بهترین دستاویز ارتباط دادن این خبر با رویدادها و تحولات منطقه بود.

اگرچه جریان «تشویش» هم نتوانست ماهیت رسمی در جریان رسانه‌ای به خود بگیرد اما بازهم دامنه طرح مباحث مرتبط با آن آنقدر گسترده شد که این بار مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران در مقام پاسخگویی برآمد و صراحتاً نسبت به شیطنت‌های رسانه‌ای هشدار داد.

سردار رمضان شریف در تحلیل این قبیل شیطنت‌ها درباره خبر تفحص پیکر ۱۷۵ غواص شهید گفت: «اینکه در ایران اعلام می‌شود امنیت را دورتر از مرزهای کشورمان تامین می‌کنیم نکته‌ای است که باعث ترس دشمنان و آمریکا شده است.» وی که در نشست بررسی ابعاد تقابل ایران و آمریکا در دفاع مقدس صحبت می‌کرد، در بخشی از سخنانش با اشاره به مطرح شدن موضوع ۱۷۵ غواص شهید و حجم وسیع پرداختن به این موضوع با تأکید بر اینکه «عملیات کربلای ۴ عملیاتی است که همه فرماندهان اذعان دارند که لو رفته بود و گفته می‌شود که آواکس‌های ‌آمریکایی اطلاعات را به بعثی‌ها داده‌ بودند و شاید اولین عملیاتی بود که به سرعت برای کم شدن تلفات انسانی دستور عقب‌نشینی داده شد.» صراحتاً اعلام کرد: «اما در خصوص پرداختن رسانه‌ای به این موضوع باید گفت استقبال سراسیمه فضای مجازی از این خبر و تبدیل کردن به دو هزار و ۵۰۰ تراکنش در لحظات اولیه نشان می‌داد که باید یک شگرد رسانه‌ای پشت آن باشد.»

شریف تأکید کرد: «وقتی که در ابتدا خبر آمد همه کاربران فضای مجازی اظهار همدردی کردند و ما احتمال یک شیطنت را دادیم زیرا تاکنون شهدای زیادی در تعداد، ترکیب و مظلومیت این شهدا به کشور آمده بود اما دقیقا پس از ۲۴ ساعت شگرد رسانه‌ای آنها آغاز شد که دو محور داشت یکی ناکارآمد نشان دادن فرماندهان نظامی آن دوره و دیگری بحث ضدیت ایرانی- عربی. این موضوع زمانی مطرح می‌شود که ما در حال مبارزه با داعش هستیم و یک نظام شیعی در عراق مستقر شده است لذا باید مواظب باشیم در دایره عملیات روانی دشمن بازی نکنیم.»

گام سوم؛ تحریف

یکی از شگرد‌هایی که سردار شریف به آن اشاره داشت «نا کارآمد نشان دادن فرماندهان نظامی ایران در دوران دفاع مقدس» بود، شگردی که خیلی زود و این بار در قالب کاملاً رسمی در دستور کار رسانه‌های خبری بیگانه قرار گرفت.

«بی‌بی‌سی‌ فارسی» این بار هم در خط مقدم بود و با انتشار گزارشی با عنوان «رمزگشایی از ناگفته‌های کربلای۴» به قلم حسین باستانی سعی کرد مدون‌ترین بسته تحلیلی در راستای ابهام‌زدایی پیرامون جریان کشف پیکر ۱۷۵ غواص شهید را رسانه‌ای کند.

به این استدلال دقت کنید: «در بهمن ماه ۱۳۸۸، خبرگزاری فارس به نقل از «منابع محلی عراقی» نوشته بود احتمالاً بیش از ۱۷۰ پیکر شهدای ایرانی عملیات کربلای ۴ هنوز در داخل خاک آن کشور هستند. شباهت تخمین ۱۷۰ نفری اعلام شده در خبر ۶ سال پیش و خبر ۱۷۵ نفری جدید، قابل توجه به نظر می‌رسید.» گزارش‌نویس بی‌بی‌سی که با این استدلال در همان ابتدای گزارش نیم نگاهی به پروژه تشکیک و تشویش هم دارد، خیلی زود سراغ شگرد اصلی می‌رود و با مراجعه به روایت‌های تاریخی ثبت شده از شکست عملیات کربلای ۴ سعی می‌کند سمت نگاه‌ها را از «حماسه رزمندگان» به «بی‌تدبیری فرماندهان» منحرف کند.

نکته قابل توجه اینکه در روایت بی‌بی‌سی و سایر رسانه‌های همسو اشاره‌ای به نقش جاسوسان آمریکایی و دنباله‌های وطن فروش آنان(منافقین) در سرنوشت تراژیک عملیات کربلای ۴ نمی‌شود و اینگونه انگشت اتهام خود را متوجه مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران گرفتند.

این شگرد رسانه‌ای هم البته خیلی زود به ناکامی بیشتر طراحان منجر شد چراکه حتی اگرچه ناگفته‌های جنگ و اسناد به جای مانده از تاریخ دفاع مقدس، هنوز به صورت شایسته برای ثبت در تاریخ روایت نشده اما حس باورمندی در میان مردم ایران هنوز زنده است و می‌توانند میان «قربانی شدن بی‌هدف» و «جانبازی حماسی»  تفکیک قائل شوند.

حماسه غواصان خط شکن کربلای ۴ پدیده‌ای غریب برای مردمان ایران زمین نبود که برای باور و تکریمش نیازمند استدلال و سند باشند.

زخم‌هایی که جان گرفتند

آنچه بیش از هر چیز دیگر باعث ناکامی شگردهای رسانه‌ای در انحراف جریان خبری شکل گرفته پیرامون «غواصان شهید» شد حرکت‌های خودجوش مردمی بود و نمی‌توان کتمان کرد که رسانه‌های رسمی داخلی چندان نتوانستند در این میدان نقش آفرین باشند.

در همین راستا هم خیلی زود گروه‌های مردمی در شبکه‌های اجتماعی دست به کار شدند و فارغ از مرزبندی‌های فکری و سیاسی مرسوم سعی در ادای دین به فرزندان وطن کردند.

هنرمندان و اصحاب فرهنگ هم از این قافله بازنماندند و هر کس در حد وسع خود سعی کرد در این زمینه دین خود را ادا کند.

یکی از این نمونه‌ها راه اندازی کمپینی به همت حجت الاسلام شهاب مرادی بود که برای احترام اقشار مختلف مردم نسبت به شهدا به ویژه شهید گمنام و مادران چشم به راه آنها تشکیل شد و مورد استقبال چهره‌های فرهنگی و هنری قرار گرفت.

کمپینی که با حمایت هنرمندان همراه شد

مهناز افشار، سیدجواد رضویان، بهاره رهنما، رامبد جوان، سیدمهدی رحمتی، بهنوش بختیاری، مهدی پاکدل، الیکا عبدالرزاقی، صابر ابر، امین زندگانی، حجت‌الاسلام سرلک، حجت‌الاسلام علی‌پناه، رسول صدرعاملی، داریوش فرضیایی، امیرمحمد متقیان، مژده لواسانی، سیدمحمود رضوی، نفیسه روشن، علی لهراسبی، حسن بیادی، علی صالحی، مجید یراقبافان، اقبال شاکری، مجید اخشابی، نجم الدین شریعتی، وحید نوروزی، فریبا نادری، امیرحسین رستمی، آرش مجیدی، ابوالفضل طیبی، رابعه اسکویی، عبدالله روا و... از جمله هنرمندان و اصحاب فرهنگی بودند که به این کمپین پیوستند.

همزمان صفحات شخصی بسیاری از هنرمندان و چهره‌های سرشناس در شبکه‌های اجتماعی هم تبدیل به بستری برای عرض ارادت به «غواصان شهید» شد.

شاعران هم به سبک خود میدان‌دار شدند و سرودن از حماسه غواصان را در دستور کار قرار دادند. برگزاری شب شعر ۱۷۵ مروارید در حوزه هنری یکی از فرصت‌هایی بود تا شاهد غوغای شاعران برای غواصان شهید باشیم.

آنچه می خوانید بریده‌ای از شعر بلند علیرضا قزوه است که در این شب شعر قرائت شد؛

ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند
باز می گردند
بچه های «کاروان کربلا» در صبح بیداری
بچه های «تنگ چزابه»
«خطِ شیر»
بچه های گریه های نیمه شب در رود «بهمنشیر»
بچه های بی ریای «هور»
بچه های غربِ غربت
در شب «پاوه»
بچه های گریه در «جشن حنابندان»
بچه های «آه مادر، کاش وقت نامه خواندن بود»!
بچه های «همسرم بدرود!»
بچه های «کاش بودی، کاش می دیدی...»
بچه های «تا قیامت بر نمی گردیم...»
انتهای جاده ایثار
بچه های «کربلای چار»
این زمان، اما
زخم ها جانی بگیرد کاش
کاش طوفانی بگیرد
کاش...

به روایت شاهدان؛ آنچه ما دیدیم

روایت حماسه اما تنها از معبر خیال و شاعرانگی ممکن نبود و از همین رو خیلی زود برگ‌های خاطرات ثبت شده از «حماسه غواصان» هم ورق خورد تا روایت شاهدان هم از آن روزها باردیگر جان بگیرد.

«پنجاه متری می‌شد که زده بودیم به آب.. نور منورهای خوشه‌ای دیگر جلایی نداشتند و داشتند می‌مردند. از زمین و آسمان گلوله سرخ می‌بارید. روی محورهای چپ و راست ما. و آن رو به رو، درست رو به روی ما، سکوتش خیلی مرموز بود. و مرا واداشت حس کنم که منتظرند برویم نزدیک‌تر و آن وقت... بعدش را دوست نداشتم تصور کنم و به منورهای جدید نگاه کردم که چتری از نور شدند روی اروند و غواص‌هایی که معلوم بود کنار موانع عراقی‌ها کُپ کرده‌اند. احساس عجیبی داشتم. تصور می‌کردم همه آنها الان چشم‌هاشان به ما است که چطور برویم و ته دلشان آرزو می‌کنند که ما لااقل برسیم اگر آنها نرسیده‌اند.»

این بریده‌ای از روایتی یکی از شاهدان عینی است؛ سردار حمید حسام که پس از گذشت سال‌ها از دوران دفاع‌مقدس قلم به دستش گرفته و غواص‌های عملیات «کربلای ۴» را دست‌مایه داستان خود در حوزه خاطره‌نگاری جنگ‌تحمیلی قرار داده ‌است.

کتاب «غواص‌ها بوی نعناع می‌دهند» اگر چه ۱۶ سال پیش منتشر شده است اما روزهای فراگیری خبر تفحص ۱۷۵ غواص کربلای چهار باردیگر ورق خورد تا روایت یک شاهد عینی از این حماسه بازخوانی شود.

یکی دیگر از کتاب‌هایی که این روزها و به یاد غواصان شهید باردیگر ورق خود «لشکر خوبان» بود؛ روایتی به قلم مهدی قلی رضایی از نیروهای حاضر در بخش اطلاعات عملیات لشکر عاشورا.

قلی‌رضایی در این کتاب روایت مبسوطی از نحوه شهادت دریادلان صف شکن غواص در عملیات کربلای چهار ارائه کرده است: «برای چندمین بار بود که در طول خاکریز راه می‏ رفتم و توصیه به پوشیدن لباسها و پناه گرفتن در کانال می‏ کردم. آنچه می ‏دیدم، زیبا بود. هیچ کس لباس غواصی‏‌اش را بدون وضو نمی‏‌پوشید. بچه‏‌ها حرمت لباسی را که شاید کفن‏شان می‏شد، خوب می‏ دانستند. چهره‏‌ها آرام و متبسم بود. ساعت پنج بعدازظهر شده و غروب نزدیک بود. ناگهان چشمم به «مصطفی فخرذاکری» افتاد که تخریبچی گردان بود. نشسته بود و به طور عمیقی در فکر فرو رفته بود.

ـ مصطفی، بلند شو، لباستو بپوش. وقت کمه.

بلند شد و نگاهم کرد. طراوات عجیبی در چهره ‏اش نمایان بود. در حالی که می‏ خندید، لباسش را برداشت و در طول کانال دور شد تا جایی خلوت کند و لباسش را بپوشد. من هم به راهم ادامه دادم؛ اما زیاد دور نشده بودم که صدای خمپاره و انفجار نزدیکی تکانم داد. دقیقه‏‌ای بعد، بچه‏‌ها را دیدم که یک نفر را روی دست می ‏آورند؛ یک نفر که هنوز لباس غواصی‏اش را نپوشیده و خون، لباس خاکی‏اش را آغشته بود. از کنارم که رد شدند، لرزیدم. مصطفی شهید شده بود! جایی که او با لبخند به سوی آن رفته بود، قتلگاهش بود و من نمی ‏دانستم. غیر از مصطفی، دو سه نفر با ترکش همان خمپاره مجروح شده بودند.»

رونمایی از جزئیات فاجعه!

«۱۷۵ غواص شهید» بعد از نزدیک به یک ماه همچنان در صدر توجه بسیاری از محافل و رسانه‌ها بودند که باردیگر فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به میان اصحاب رسانه‌ آمد و ناگفته‌های دیگری از این تفحص را بر زبان آورد.

سردار باقرزاده که همزمان با نشست خبری خود طبق وعده قبلی رونمایی از بخش مکشوفات تازه به همراه پیکر یکی از غواصان شهید را هم در برنامه خبری خود گنجانده بود، باردیگر تأکید کرد: «شبهاتی در این زمینه از سوی دشمن مطرح شد و یکی از آنها این بود که چرا باید این تعداد غواص شهید شوند و عده‌ای از زخم خورده‌ها از انقلاب اسلامی در راستای اغراض خود این مطلب را مطرح کردند که مقصر شهادت این افراد فرماندهان جنگ هستد و شبکه بی بی سی انگلستان به عنوان دایه مهربان تر از مادر در ترویج این شبهه فعالیت می‌کند و عده ای دیگر هم مطرح می‌کنند که این شهدا غواص نبوده‌اند ولی این موضوع نکته‌ای نیست که ما بخواهیم آن را مخفی کنیم و هر جنگی تلفات خود را دارد.»

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در همین زمینه افزود: «شبهه دیگری که مطرح شده این است که مگر نیروی خط شکن اسیر هم می شود و شبهه دیگری که به عنوان مضحک ترین اظهارنظرها از سوی جریان ضد انقلاب در سایت‌ها و شبکه‌ها مطرح شد این بود که این شهدا، شهدای جنگ تحمیلی نیستند و با درگیری با داعش کشته شده‌اند و ایران دارد این شهدا را تحت عنوان شهدای غواص به مردم معرفی می‌کند که باید در این زمینه بگوییم ما شهدای مدافع حرم را با افتخار تشییع و از آنها تجلیل می‌کنیم و ابایی از  مطرح کردن نام آن‌ها نداریم و جمهوری اسلامی از این بابت مشکلی ندارد.»

اما بخش تازه و ناگفته صحبت‌های سردار آنجا بود که گفت: «همه غواصان و خط شکنان زنده به گور نشده‌اند. چون فقط در برخی اجساد هیچ اثری از تیراندازی و اعدام وجود ندارد. این شهدا از اروند و سپس ام الرصاص عبور کردند و در نقطه‌ای که پیدا شدند تا خط مقدم، ۱۵ کیلومتر فاصله داشت. اینان خط شکن بودند. مردم محلی ماجرای شهادت غواصان و خط شکنان را اینگونه برای ما تعریف کردند که برخی از نیروهای ایرانی زخمی بودند که زنده به گور شدند و سپس سگ‌های وحشی را به جان رزمندگان انداختند و بسیاری از نیروها تشنه لب به شهادت رسیدند.»

وی با اشاره به جریان یکی از تفحص‌های شهدا افزود: «در قبرستانی که نزدیک العماره بود سه گروه جسد پیدا کردیم. گروه اول شهدای خودمان بودند. گروه دوم شیعیان مظلوم العماره بودند که در انتفاضه اول عراق به شهادت رسیده بودند که زن و کودک نیز در بین آنها بود. دسته سوم اجساد نیروهای عراقی بود که ما در زمان صدام تحویل عراق داده بودیم، ولی آن‌ها به جای تحویل به خانواده‌هایشان آنجا دفن کرده بودند.»

...و سرانجام؛ قیام شاهدان برای شهادت

«پندار ما این است که ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند.» این عبارت تاریخی از سید شهیدان اهل قلم حاوی واقعیتی سترگ است.

فارغ از تمام جریانات خبری روزهای اخیر پیرامون «۱۷۵ غواص شهید» فردا روز «یادآوری» است. روزی که ای کاش همه سرفصل‌های خبری از سیاسی و اقتصادی گرفته تا فرهنگی و ورزشی حتی شده برای یک روز در اولویت رسانه‌ها نباشند. شاهدانی فردا به شهر می‌آیند که برای یک ماه تمام مرزبندی‌ها و خط کشی‌ها را شکستند و باردیگر شهادت دادند که می‌توان اسیر «زمان» و «زمانه» نبود و اندکی به فکر «ماندن» بود.

از این منظر آئین بدرقه «غواصان شهید» جای سخنرانی و شعار نیست. فردا روز سکوت است؛ سکوت برای شنیدن آوایی که حالا و در شلوغی شهر باردیگر ما را فراخوانده است؛ شما هم دعوتید!

ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرده است: «بنا به تقاضای جمع کثیری از شهروندان تهرانی به ویژه جوانان برای تجدید میثاق با شهیدان دفاع مقدس از جمله شهدای خط شکن و غواص تازه تفحص شده و اصرار بر تشییع این عزیزان قبل از مرحله شناسایی نهایی، در اجابت به درخواست این شهروندان و جوانان مشتاق تهرانی این اقدام انجام می شود. مراسم تشییع ۲۷۰ شهید تازه تفحص شده، روز سه‌شنبه ۲۶ خرداد ماه ساعت ۴ بعداز ظهر از میدان بهارستان مقابل درب غربی مجلس شورای اسلامی ایران به سوی معراج الشهدای تهران انجام خواهد شد.»