به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر احمد عبدالرحیم السائح چهره ای منصف و مدافع تشیع در مصر است که با آنکه خود از اهل سنت است، معمولاً هیچ هجومی را به تشیع و شیعیان در مطبوعات عربی بی پاسخ نمی گذارد. وی استاد دانشکده اصول دین دانشگاه الازهر است.
وی در سال ۱۹۳۷ م، در خانواده ای متدین، دیده به جهان گشود. بسیاری افراد خانواده اش از علمای الازهر و حافظان قرآن بوده و هستند. در سال ۱۹۶۵ م به دریافت گواهی کارشناسی در رشته فلسفه و کلام، در دانشکده اصول دین دانشگاه الازهر نائل آمد. گواهی کارشناسی ارشد خود را از همین دانشکده، در سال ۱۹۸۲ دریافت کرد و در سال ۱۹۸۶ م، به مرتبه دکترا دست یافت.
برخی وظایف و مناصب وی به اختصار از پی می آید:
۱. مدرس پرورش دینی در مدارس عربستان سعودی ۱۹۷۸ ـ ۱۹۷۳.
۲. دبیر بخش انتشارات و تحقیق تراث، در شورای عالی امور اسلامی قاهره.
۳. استادیار دانشکده شریعت و مطالعات اسلامی در دانشگاه قطر ـ (دوحه) ۱۹۹۳ ـ ۱۹۸۹.
۴. استاد بخش علم کلام، در دانشکده دعوت و اصول دین، دانشگاه ام القری (مکه) در سال ۱۹۹۵.
۵. رئیس دانشکده تربیت مبلغ وزارت اوقاف مصر.
۶. عضو انجمن فلسفه مصر.
۷. مدیر تحریریه مجله رسالة الاسلام.
۸. سر دبیر سالنامه دانشکده اصول دین دانشگاه الازهر.
بیش از پنجاه جلد کتاب نیز تا کنون از دکتر السائح منتشر شده است.
این استاد دانشکده اصول الدین دانشگاه الازهر در گفتگویی درباره مسأله وحدت اسلامی گفت: مفهوم تقریب مذاهب اسلامی، در نتیجه اشتیاق و پایمردی برخی عالمان غیرت مند به وحدت امت اسلامی ظهور یافت؛ اگر جدایی و تفرقه ای وجود نداشت، تقریب هم معنایی نداشت، زیرا همگی بر سر اصل اسلام و خدای واحد و قبله واحد و پیامبر خاتم(ص) اجتماع داشتند. بسیاری علمای ما با مشاهده تفرقه ای که از ناحیه مسلک های باطنی، دامن گیر امت شده بود و مشاهده تعصب ها و تصلب های مذهبی متحجرانه که به تحریک دست های بیگانه، دست به قتل مسلمانان می زد و موجب نفرت زایی در میان مسلمانان می شد، به ایده تقریب مذاهب اسلامی روی آوردند.
وی افزود: اساساً فرقه های شیعه و سنی، به صورت متداخل و مترابط ظهور یافتند و بالیدند. امام جعفر صادق استاد دو تن از امامان مذاهب اهل سنت است: امام مالک و امام ابو حنیفه. آیا می توان تصور کرد که رابطه این شاگردان و آن استاد، رابطه ای غیر صمیمی و غیر دوستانه بوده است؟ علمای قدیم ما نیز فارغ از تعصبات مذهبی، به یک دیگر و آثار یک دیگر می نگریستند.
السائح ادامه داد: البته در میان عوام، تعصبات شدیدی وجود داشته است. حتی اختلافات میان مالکی ها و حنفی ها در مصر، بسیار شدیدتر از اختلافات شیعه و سنی بوده است. طلبه های حنفی و مالکی، درگیری های شدیدی با هم داشته اند. این امر نشان می دهد که وقتی تمایز طلبی و هویت گرایی مذهبی پر رنگ می شود، فرقی نمی کند که دو طرف از یک مذهب باشند یا از دو مذهب متفاوت.
وی در ادامه با اشاره به اینکه یکی از مستندات تفرقه میان مسلمانان، را حدیثی دانست که به پیامبر(ص) نسبت داده می شود، گفت: می گویند پیامبر(ص) فرموده اند: «ستفترق امتی الی واحد و سبعین او الی ثلاثة و سبعین فرقة کلها فی النار الا واحدة»؛ به زودی امت من به هفتاد و یک یا هفتاد و سه فرقه منشعب می شود که جز یکی، بقیه در آتش اند. اصلاً امکان ندارد که پیامبر خدا(ص) چنین سخنی گفته باشد. این حدیث مجعول، اصحاب مذاهب ویران گر را به تکفیر دیگران و ادعای نجات یافتگی خود وا می دارد.
استاد دانشگاه الازهر افزود: جریان های تکفیر گرا و افراطی و بدعت آفرین، چنین روایات مجعولی را دستمایه تفرقه افکنی و به راه انداختن خشونت و ترور میان مذاهب اسلامی قرار می دهند. اصلاً چگونه ممکن است که پیامبر(ص) چنین سخنی را گفته باشد؛ در حالی که احادیث فراوانی داریم که می گوید: خداوند کسی را که به وحدانیت خدا و نبوت محمد(ص) شهادت دهد، از آتش جهنم بیرون می کشد و به صراحت در قرآن، امت اسلام، امتی واحد نامیده شده اند: «ان هذه امتکم امة واحدة».
وی در ادامه گفت: ما در حوزه تقریب به تلاش های گسترده ای نیاز داریم تا آشکار شود که میان شیعه و سنی فرقی وجود ندارد و همگی به خدای واحد و پیامبر واحد معتقد و تفاوت میان شیعه و سنی، مانند تفاوت میان مذهب حنفی و مذهب مالکی است. از این رو شیخ محمود شلتوت تعبد به مذاهب شیعه را همانند مذاهب اهل سنت، شرعاً مجاز شمرد و در دوران رئیس جمهور فقید مصر، جمال عبدالناصر، شورای عالی امور اسلامی، دایرة المعارفی فقهی را با نام «مؤسوعة جمال عبدالناصر فی الفقه الاسلامی» که بعدها به «موسوعة الفقه الاسلامی» تغییر نام داد، تألیف و تدوین کرد که در آن آرای فقهی مذاهب شیعه ـ زیدیه، اسماعیلیه و امامیه ـ در کنار آرای فقهی مذاهب اهل سنت ذکر شده است.
احمد عبدالرحیم السائح با بیان اینکه نامگذاری اهل سنت به این نام، نامگذاری ای سیاسی بوده است؛ نه دینی، گفت: چرا اهل سنت، اهل قرآن نامیده نشدند؟ شرایط خاص قرن سوم هجری، فضای این نامگذاری بود که اکنون فرصت بازگویی آن نیست.
وی درباره اینکه چگونه مذاهب اسلامی ـ در فقه و کلام ـ پدید آمدند، گفت: ریشه شکل گیری مذاهب اسلامی، اختلاف اجتهادات است. آیات قرآن کریم زنده است و جامد و مومیایی نیست و دلالت های آن چندان قطعی نیست که جا برای فهم های متعدد باقی نگذارد. اجتهاد برای فهم قرآن حیاتی است؛ وگرنه تمدن اسلامی متوقف می شد. این اختلافات اجتهادی در درون هر مذهبی وجود دارد. قطعاً صدها سال دیگر اقوامی می آیند که قرآن را به گونه ای متفاوت از آنچه ما امروز، می فهمیم، خواهند فهمید.
وی افزود: بسیاری از مفروضات و پنداشته های مفسران قدیم نیز در شرایط جدید عصر و زمانه ما ابطال شده است. در قرآن کریم آمده است: «و الذین اذا ذکّروا بایات ربّهم لم یخرّوا علیها صمّا و عمیانا»؛ و کسانی که هرگاه آیات ما به یادشان آورده شود، کور و کر بدان خاضع نمی شوند؛ یعنی اینکه با بینش و نگرش و فهم و درک، دلشان بدان خاشع می شود و این امر به تکامل و تطور فکری انسان ها متناسب با شرایط عصر و زمانه خود قرآن را می فهمند.
وی درباره تهمت تحریف قرآن و تفاوت قرآن شیعیان گفت: من حدود سال ۱۹۹۲ استاد دانشگاه قطر بودم. همایشی در سطح دانشگاه برگزار کردیم که در آن دکتر عائشه یوسف المناعی، من و دکتر محمد الدسوقی شرکت داشتیم. مدیر همایش دکتر عبدالحمید انصاری، رئیس وقت دانشکده شریعت بود. این همایش اعلام کرد که مصحف شریف (قرآن) که در ایران چاپ و منتشر می شود، همان است که در همه کشورهای عرب وجود دارد؛ اما برخی متعصبان سلفی و جاهل می گفتند، شیعیان مصحفی دیگر دارند که همان مصحف فاطمه است یا چیزهایی را بر قرآن می افزایند یا معتقدند که برخی آیات قرآن انداخته شده است.
وی افزود: ما در پاسخ به آنان گفتیم، علمای خود ما یعنی علمای اهل سنت هم نقل کردند که برخی سوره های قرآن جزء قرآن نیست و بدان افزوده شده است. ابن کثیر که خود این سلفی ها به او افتخار می کنند و می گویند: او سلفی و سنی بوده است، در تفسیرش می گوید، دو سوره فلق و ناس از قرآن نیست و چهار روایت از امام احمد حنبل در این باره ذکر می کند. بنابراین، چنین حرف هایی چه از سوی شیعه و چه از سوی اهل سنت، قابل اعتنا نیست، مهم این است که قرآن ما یکی است.
استاد دانشکده اصول الدین دانشگاه الازهر درباره اشتراکات میان شیعه و سنی گفت: حدود یک هفته پیش در مصر، دکتر علی جمعه مفتی این کشور، در سخنرانی ای اعلام کرد که شیعه و سنی در ۸۵ درصد احکام فقهی اشتراک نظر دارند و هم چنین در علم کلام که من متخصص این علم هستم، اعتقادات کلامی شیعه و سنی تا اندازه زیادی به هم نزدیک است. من در مقاله ای که درباره امام شیخ مفید نوشته ام، مدح و ثناهایی را که علمای اهل سنت درباره او گفته اند، آورده ام. علمای امروز باید به علمای قدیم اقتدا کنند و از نوع روابط صمیمانه و احترام آمیز آنان درس بگیرند. علمای قدیم، ارتباط نزدیکی با هم داشتند و به هم دشنام نمی دادند و با هم بد رفتاری نمی کردند، زیرا اعتراف و به رسمیت شناختن دیگری، ضرورتی اسلامی است.
وی ادامه داد: امام بدیع الزمان سعید نوری از علمای ترکیه می گفت: براساس آیه «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی»، شیعیان، شیعه آل البیت هستند و علاوه بر آنان اهل سنت هم شیعه آل البیت هستند، بنابراین همه مسلمانان شیعه هستند. ما نیازمند فرهنگ تسامح و اندیشه هستیم. مدرک علمی داشتن و در شمار علما بودن کافی نیست. شیعیان هم اهل سنت اند. مگر جز این است که سنت از منابع فهم اجتهادی شیعه است؟ مگر سنت پیامبر(ص) منبع عمل و حتی تفسیر قرآن نیست؟ پس شیعه هم سنی است.