محمد هاشم اكبرياني
شاعر و منتقد ادبيات
------------------
به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، در ابتداي اين نشست ، علي الله سليمي - مسئول كانون ادبي تلاش ، به علت انتخاب كتاب " نيم غبار دلخوشي" اشاره كرد و گفت: در سالهاي اخير انتخاب كتاب قابل تامل از ميان انبوه مجموعه شعرهايي كه متاسفانه به صورت مهارگسيخته منتشر مي شوند كار بسيار دشواري است . براي همين براي جلسه امروز سعي كرديم كتابي را انتخاب كنيم كه هم از لحاظ زباني و هم معنايي حرف هاي تازه اي براي گفتن داشته باشند.
سليمي در ادامه با معرفي شاخصه هاي شعري مجموعه " نيم غبار دلخوشي " آن را در رديف مجموعه هاي قابل تامل در سال هاي اخير دانست و گفت: شاعر مجموعه "نيم غبار دلخوشي" در اين كتاب گرفتاري هاي فرضي را به كلي به كنار گذاشته و نهايت سعي خود را براي نزديكي به مركزيت و جوهره شعري در كلام به كارگرفته و تا حدودي هم موفق است.
مسئول كانون ادبي تلاش ، ذهنيت حاكم بر مجموعه شعر " نيم غبار دلخوشي " را متاثر از وقايع و اتفاقات سياسي و اجتماعي در دهه هاي اخير دانست و افزود: در شعرهاي اين كتاب واگويه هاي انسان معاصر را مي شنويم كه سعي مي كند خود را از قيد و بند باورهاي رايج روزمره نجات دهد.
در اين ميان واگويه ها (گاهي فريادهاي شاعر) بيشتر از جنس انزواطلبي با رنگ و لعاب عرفاني و فلسفي است. شاعر گاه با بي پروايي محض دلخوشي هاي پوشالي انسان معاصر را به سخره مي گرد. اما اعتقادي به عدم دلخوشي در هستي جهان ندارد و خود در جستجوي " نيم غبار دلخوشي " البته از جنس متعالي از منظر خود است.
به گزارش مهر ، در ادامه سميه آذرپيكان از شاعران جوان و عضو كانون ادبي تلاش ، ضمن اشاره به بافت روايتي در اكثر شعرهاي كتاب، آن را رمز موفقيت اكبرياني در برقراري ارتباط صميمي با مخاطب برشمرد و گفت: خطوط روايتي پررنگ در بسياري از شعرهاي "نيم غبار دلخوشي" آنها را به روايت هاي كوتاه و گاه بلند شاعرانه از زندگي انسان معاصر تبديل كرده است.
آذرپيكان نمونه بارز اين نوع شعرها را قطعه شعر" سرسفره مادر بزرگ" برشمرد و بخشي از آن را براي حاضران خواند :
" دايره ، مربع، مكعب، لوزي ... را كنار هم مي چينم مي گويم : بخوان !
- دايره ، مربع ...
-احمق ! بخوان نه اينكه نام ببر
- نمي دانم
خودم با خودم دعوا دارم
يكي بي سواد يكي پرفسور
مادر بزرگ با آن دهان بي دندانش مي خنديد و مي گفت : از حرف هاي تو اصلا سر در نمي آورم مي گفت: مادر بزرگ بگو از كجا مي خواهي سر در بياوري همانجا ببرمت... "
محبوبه رضايي از ديگر شاعران جوان حاضر در جلسه گفت : اكبرياني شاعر محافظه كاري نيست و با صراحت زاويه هاي پنهان ذهنش را براي مخاطبان آثارش برملا مي سازد.
همچنين الناز عباسيان به استفاده مكرر شاعر از اشياء و پديده هاي آشنا و امروزي در كنار نشانه هاي از دوران گذشته در اكثر شعرها اشاره كرد و گفت: همنشيني كلمات به ظاهر بي ربط در كنار هم زيبايي خاصي به لحن و زبان شاعر داده است.
منتقد بعدي نشست ، سارا جعفرزاده بود كه به بي پيرايگي زبان در شعرهاي اكبرياني اشاره كرد وگفت : زبان و نثر شاعر از پيچيدگي هاي آنچناني به دور است و در واقع جوهره شعري بيشتر در نگاه شاعر متمركز شده و اين نگاه است كه به اشياء و پديده ها روح شاعرانگي مي بخشد.
جعفرزاده در ادامه شعر " مبارزه " را به عنوان مثال بارز براي مخاطبان خواند :
" با اين تفنگ چه بازي ها كه نشد
چقدر كه در پاي گلوله اش به گريه نيفتادند
چقدر كه با شليكش در غرور پيروزي ننشستند
ولي هيچكس نمي دانست
اين تفنگ
اسباب بازي زمان است... "
هاجر اسماعيل زاده از ديگر اعضاي حلقه ادبي تلاش به رد پاي زمان در شعرهاي مجموعه " نيم غبار دلخوشي" اشاره كرد و گفت : در اكثر شعرهاي كتاب ، اشاره مستقيمي به موقعيت هاي زماني نشده ولي مخاطب تيزبين با اندك تاملي مي تواند به وضوح نشانه هايي از يك زمان مشخص را از دل تك تك شعرها استخراج كند .
به گزارش مهر ، نگين ميرزايي ، برتري نثر به نظم در بعضي از شعرهاي كتاب را نشانه تمايل شاعر به روايت بي واسطه متون كهن در لابه لاي شعرهاي امروزي شاعر دانست و گفت : شاعر اين مجموعه ، گاه دوست دارد بخشي از يك روايت كهن و يا يك باور تثبيت شده را بازسرايي كند و با اندك تغييرات معنايي جاني دوباره به آن روايت و يا باور ساكن و مرده بدهد.
" دوست كهنه گذر كوچه يادها " به اعتقاد نگين ميرزايي در زمره اين گونه شعرهاست.
در بخش هاي ديگر نشست شاعران جوان ديگري همچون : راضيه حقگو، كبري احمدي ، حميد رضا آقازاده ، داود بزرگري ، مريم مرادي ، حميد نهاونديان و ... نظرات خود را پيرامون كتاب " نيم غبار دلخوشي " مطرح كردند .