به گزارش خبرنگار مهر، بیست و دومین نشست از سری نشست های صبح ناشر، پیش از ظهر امروز یکشنبه ۷ تیر با حضور رضا حاجی آبادی مدیر انتشارات هزاره ققنوس در مرکز رسانه ای شیرازه برگزار شد.
حاجی آبادی در ابتدای این نشست در پاسخ به سوالی درباره چیستی و چگونگی طرح نذر کتاب گفت: انتشارات هزاره ققنوس از سال ۸۸ این طرح را انجام می دهد و فلسفه اش همان فلسفه نذر است که در آموزه های مذهبی مان داریم. ما این مساله را با شیوه ترویج فرهنگ کتابخوانی در اروپا گره زدیم که «کتابت را بخوان و آن را جا بگذار!». به خاطر مسائل اخلاقی هم که وجود دارد ناچاریم شدیم آن را در کشورمان ثبت کنیم. بنابراین این طرح به اسم من و انتشارات هزاره ققنوس ثبت شد. علی رغم این که این طرح برای انتشارات هزاره ققنوس است، اصراری ندارم که آن را انحصاری کنم و بگویم دیگران حق ندارند آن را اجرا کنند.
وی افزود: در واقع نذر کتاب، یک خیمه و تکیه فرهنگی است که همه می توانند به آن راه پیدا کنند. اما چون عنوان خوبی دارد، عده ای که خودشان از این ایده ها خالی هستند، طرح را برداشته و به صورت دست و پا شکسته و ناقص اجرایش می کنند که نه تنها کمکی به ترویج فرهنگ کتابخوانی نمی کند، بلکه موجب بی احترامی به مخاطبان نیز می شود. در حوادثی مانند سیل و زلزله، مردمی که کمک می کنند، گاهی لباس ها یا اشیایی را که در خانه شان به درد نمی خورد یا دیگر کهنه شده، اهدا می کنند. در نذر کتاب هم گاهی این اتفاق می افتد و کتاب های کهنه هستند که نذر می شوند. خواهش من این است که تلاشمان این باشد که کار را درست انجام بدهیم و آش ریخته را نذر امام زاده نکنیم. ما بروشورهای این طرح را هم به طور رایگان در سایت انتشارات هزاره ققنوس منتشر کرده ایم. پس اگر کسی می خواهد این طرح را اجرا کند، از شیوه درست آن را اجرا کند. این بروشورها و کتاب های نذر، سال گذشته در برج میلاد عرضه شدند که توریست های خارجی آمده به برج میلاد هم از دیدن آن ها تعجب کرده و گفتند طرح جالبی است. اما متاسفانه وقتی گذر این طرح به وزارت ارشاد افتاد، هدر رفت.
هدفمان زندانی کردن کتاب نیست
این مدیر نشر در ادامه گفت: ۲ گروه از مردم در طرح نذر کتاب مشارکت دارند. گروه اول افرادی هستند که می خواهند کتاب رایگان و نذری دریافت کنند. تفاوت کاری که ما با کار دیگر سازمان های دولتی انجام می دهیم، این است که وقتی کسی در طرح نذر کتاب، کتابی را مطالعه کرد، در حاشیه آن نقدی می نویسد و آن را دست به دست به نفر بعدی می دهد. به این ترتیب کتاب حداقل باید به دست ۵ نفر برسد. قرار هم نیست که فقط کتاب رایگان بدهیم و کتاب برود تا در کتابخانه یک نفر، زندانی شود. ما هدفمان زندانی کردن کتاب نیست. امسال در ماه رمضان هم ازمردم خواستیم در توزیع کتاب های نذری کمک مان کنند. نفر آخر هم می تواند کتاب را نگه دارد یا به کتابخانه عمومی یا مسجد محل شان اهدا کند. هدف ما چاپ و هدیه کتاب نیست؛ قطع درخت و آمار دادن نیست. بلکه هدفمان خوانده شدن کتاب است. اما گروه دوم که در این طرح مشارکت دارند، خیرین فرهنگی هستند. از ابتدای اجرای طرح تا امروز، نام حدود ۲ هزار خیر فرهنگی، در سامانه آن ثبت شده است.
حاجی آبادی گفت: این گروه کتاب ها را با ۵۰ درصد تخفیف خریداری می کنند؛ همان کتاب هایی که توسط گروه اول نذر شده است. به این ترتیب، کتاب هایی که گروه اول برای نذر آورده می شوند، توسط یک گروه، کارشناسی می شوند و سپس گروه دوم که خیرین هستند، آن ها را می خرند. مشکلی که در این زمینه احساس کردیم، ممکن است پیش بیاید از جانب پخشی های کتاب بود. این مشکل را با زدن برچسب نذر کتاب روی آثار، حل کردیم. راه دیگر هم این بود که نام و مشخصات کتاب ها و خیرینی که آن ها را می خرند، اعلام کردیم. یعنی گفتیم این کتاب توسط فلان خیر خریداری شده است، لطف کنید آن را به نفر بعدی برسانید! به نظرم ناشرین و مولفین را هم باید به دایره خیرین راه بدهیم.
مدیر انتشارات هزاره ققنوس در پاسخ به سوال دیگری گفت: تا امروز، ۹ دوره از طرح نذر کتاب برگزار شده است. محرم سال ۸۸ اولین دوره آن، به دور از هیاهوهای سیاسی و انتخاباتی برگزار شد. نظر من هم این بود که اگر مردم آگاه بودند، وضعیت آن گونه پیش نمی شد و هر دو طرف بهتر عمل می کردند. ما طرح را با ۳ ناشر و ۱۵ کتاب شروع کردیم. دوره پنجم طرح در نمایشگاه عطر سیب برگزار شد که در کنار دیگ های نذری غذا، یک غرفه نذر کتاب داشتیم که اهالی هیئت های عزاداری خیلی از آن استقبال کردند. دوره نهم، سال گذشته در برج میلاد، در ایام محرم و صفر برگزار شد. در حال حاضر هم دوره دهم با ۳۵ ناشر و ۲۰۰ عنوان کتاب در جریان است.
حمایت نمی خواهیم فقط سنگ اندازی نکنند
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: باید تلاش شود، انتهای فرایند نشر، خواندن شدن کتاب دانسته شود. چون متاسفانه هنوز وزارت ارشاد که متولی اصلی کتاب در کشور است، انتهای فرایند نشر را چاپ کتاب می داند و آمار کتاب های چاپ شده را منتشر می کند. به این ترتیب است که متاسفانه هنوز هیچ آمار مستندی برای کتابخوانی در کشور نداریم و دستگاه های مرتبط نتوانسته اند به آمار مشخصی برسند. سال دوم اجرای طرح نذر کتاب بود که برای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، ارسالش کردیم و هیچ اتفاقی نیافتاد. سال بعد آن را برای سازمان تبلیغات اسلامی ارسال کردیم که بودجه نداشتند و شهرداری هم کمک هایی به ما کرد اما وزارت ارشاد به عنوان متولی اصلی امر، نه تنها کمکی نکرد، بلکه سنگ هم جلوی پایمان گذاشت. در نمایشگاه کتاب تهران بود که گفتیم ما کار را انجام می دهیم شما ژستش را بگیرید. قرار بود ۱۶ میلیون تومان برای این کار به ما بدهند اما این مبلغ را ندادند و ژستش را گرفتند. این بی اخلاقی ها و عدم حمایت ها و سنگ اندازی ها، جلوی ما را نمی گیرد. بسیاری از دوستانی که کارمند دولت هستند، باید کارت بزنند و ساعت اداری پر کنند اما انجام این کار توسط ما، با این رویکرد انجام نمی شود و از سر تکلیف است. بنابراین با این کارها، مایوس نمی شویم. به هیچ عنوان هم حمایت دولتی را قبول نمی کنیم فقط خواسته مان این است که سنگ اندازی نکنند.
حاجی آبادی در پاسخ به سوالی درباره شکل گیری انتشارات هزاره ققنوس گفت: راه اندازی این انتشارات از سر همان وظیفه و تکلیف بود. محض ریا بگویم که از ۱۴ و ۱۵ سالگی به جبهه رفتم. بعد از سال های جنگ، ترویج فرهنگ دفاع مقدس به عهده دولت بود و با تمام قوا و بودجه، علی رغم هنگفت بودن بودجه ها، تا چند سال پیش تنها ۱۰ هزار عنوان کتاب دفاع مقدسی چاپ شده بود. این میزان برای یک چهارم حیات جمهوری اسلامی بسیار کم است چون در طول سال ۶۰ هزار عنوان کتاب چاپ می شود و ۱۰ هزار عنوان برای ۸ سال از ۳۰ و چند سال، بسیار کم است. از سال ۸۵ بود که تعداد ناشران خصوصی ادبیات پایداری در کشور زیاد شد. حرفشان هم این بود که خودمان رفتیم جنگیدیم و دیدیم کسی قصه اش را نمی گوید، پس مجبور شدیم خودمان این قصه را تعریف کنیم. یک نیت دیگر ما برای راه اندازی این انتشارات، حمایت از نویسندگان و شاعران جوان بود. هزاره ققنوس اولین ناشر تخصصی شعر و داستان در ایران بود. در حال حاضر ۱۰ تا ۱۵ ناشر تخصصی شعر و داستان داریم. ما از همان سال های اول کار، هم بحث دفاع مقدس را داشتیم هم شعر و داستان را. بنابراین سعی کردیم از نویسندگان و شاعران جوانی که شاعران دولتی ریسک نمی کردند کتابشان را چاپ کنند، حمایت کنیم. به این ترتیب، کتاب صاحب آثاری را چاپ کردیم که امروز کارشان به چاپ های چندم می رسد.
مدیر انتشارات هزاره ققنوس درباره آمار تولید این انتشارات گفت: سال گذشته، بیش از ۶۰ عنوان چاپ کردیم. یعنی هفته ای یک عنوان چاپ اول داشتیم. بیشترشان هم در حوزه شعر و داستان و از نویسندگان شهرستانی بود. به نظرم بیش از این هم نمی توان از یک ناشر خصوصی توقع داشت. در مجموع از ابتدای کارمان در سال ۸۲ تا امروز، ۴۵۰ عنوان کتاب چاپ کرده ایم.
این مدیر نشر در پاسخ به سوالی درباره فروش در نمایشگاه کتاب تهران گفت: عده ای نمایشگاه را شب عید ناشران می دانند. بحث مالی نمایشگاه خوب است و ارتباط دوسویه و چهره به چهره با مخاطب هم خوب است اما از این نوع نمایشگاه راضی نیستم چون باید واقعا فکری به حال کتابخوانی مردم بکنیم. ۲۸ دوره است که داریم نمایشگاه کتاب برگزار می کنیم ولی سرانه مطالعه افزایش که پیدا نکرده، بلکه کمتر هم شده است. مردم به هم کتاب هدیه و قرض نمی دهند. نمایشگاه ما در واقع یک کارناوال فرهنگی است. روزی از روزهای نمایشگاه بود که با چند نفر از دوستان به یکی از راهروهای نمایشگاه شلوغ و پرجمعیت تهران نگاه می کردیم. به دوستان گفتم این ملاک نیست. در دست چند نفر از این ها، پاکت و بسته کتاب می بینید؟ حل المسائل و کتاب درسی که ملاک سرانه مطالعه نیست! غول شدن برخی از ناشران آموزشی و دانشگاهی هم به همین علت است و می بینیم که این روزها چه بودجه هایی را همین غول های نشر می بلعند. علت امر، از کم کاری نهادهای متولی در کشور ناشی می شود. اگر معلم ما خوب درس بدهد، احتیاجی به کتاب کمک درسی نیست. جالب است که شنیدم برخی از انتشارات های کمک آموزشی، معلم ها را استخدام کرده اند تا برایشان کتاب کمک درسی بنویسند. اگر وظیفه معلم، آموزش است باید آن را درست انجام بدهد. رشد قارچی ناشران آموزشی و کمک آموزشی، کمکی به درس خوان شدن بچه ها نمی کند.
چرا متولیان امر برای نمایشگاه فرانکفورت سر و دست می شکنند؟
وی افزود: اگر نمایشگاه کتاب تهران کامل و خوب است، چرا متولیان امر، برای رفتن به نمایشگاه فرانکفورت سر و دست می شکنند؟ خب یک بار به این نمایشگاه رفتید. دیگر بس است. برگردید و سیاست های درستش را در نمایشگاه خودمان پیاده کنید. چرا متولیان نمایشگاه فرانکفورت نمی آیند از نمایشگاه ما الگو بگیرند و آن را پیاده کنند؟ چرا خبرنگارهای ما فقط بحث جمعیت حاضر در نمایشگاه را پوشش می دهند؟ چرا ۲ روز مانده به نمایشگاه، ۵۰۰ ناشر به آن اضافه می شوند؟ بنابراین باید یک بازنگری در تعاریف انجام شود. در نتیجه همین مسائل است که مردم می گویند بین ۶۰ هزار عنوان کتابی که سالانه در کشور چاپ می شود، کتاب خوب پیدا نمی شود. آن گروه از ناشرانی که ناشران خیابان کریم خان و هفت تیر خوانده می شوند، در کارشان موفق اند چون مخاطب شان را به خوبی می شناسند. چون براساس نیاز مردم کتاب چاپ می کنند. ما باید برای مردم نیاز تولید کنیم و بعد براساسش تولید کنیم.
حاجی آبادی گفت: نشر ۲ بال دارد؛ اقتصاد و فرهنگ. با این ۲ بال است که افق های روشن را می توان دید. بخشی از ناشران خصوصی به وجه اقتصادی توجه می کنند و نتیجه کارشان می شود کتاب های زرد و حل المسائل. ناشران دولتی هم فقط به وجه فرهنگی توجه دارند و خروجی اش می شود کتاب هایی که خوانده نمی شود و باید به این و آن هدیه داده شود. این که کتاب را با بودجه دولتی چاپ کنیم و هدیه کنیم و بگوییم کار فرهنگی کرده ایم، مطمئنا کار فرهنگی نیست. اگر کار فرهنگی می شود و مردم کتاب می خوانند، چرا شاهد تاثیرش در جامعه نیستیم؟ به یاد دارم ۱۵ سال پیش که رمان «ابلوموف» را خواندم، تا مدت ها تحت تاثیرش بودم. اتفاقا شخصیت ابلوموف، شباهت زیادی به مردم ایران دارد و دراز می کشد به این امید که کارها خودشان انجام شوند. این کتاب تاثیرگذار بود اما خیلی از کتاب هایی که در کشورمان چاپ می شود، تاثیرگذار نیست.
این ناشر در پایان سخنانش گفت: بسیاری از ناشران، از گلوی زن و بچه خودشان زده اند و دارند کار می کنند. بنابراین ارشاد نباید نگاه از بالا به آن ها داشته باشد. چون خود ارشاد هم چاپخانه و انتشارات دارد. ارشاد رقیب ناشران نیست.