خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: جالب است که با آنکه ادوارد براون «حدیقهالحقیقه» سنایی را کسالتبارترین کتاب ادب فارسی خوانده است، اما این کتاب همواره بهعنوان سرمشق شعرای بعد از او قرار گرفته است.
مولوی مثنویمعنوی، خاقانی تحفهالعراقین و نظامیگنجوی مخزنالاسرار را تحت تاثیر مستقیم این کتاب سرودهاند. شهرت سنایی از همان زمان شاعر آنقدر بودهاست که در کتابهایی چون کلیله و دمنه و مرزباننامه اشعار او بهعنوان شاهد به کار میرفته است.
نیکلسون مستشرق معروف انگیسی نیز، مثنوی دیگر سنایی «سیر العباد» را بهعنوان یکی از آثار پیشقدم بر «کمدی الهی» دانسته است. به هر حال این شوریده غزنه، همواره از پیشروان ورود مباحث عرفانی به ادبیات عرفانی فارسی نام بردهاند.
اگرچه امروزه ثابت شده است بسیاری از آثاری که تا چندی قبل به سنایی منسوب بود، از او نیست؛ اما همین آثار منثور و منظومِ اصیل او، مملو از عشق به قرآن کریم و استفاده از تعالیم و آموزههای قرآنی در لابلای آنهاست.
در حدیقهالحقیقه (فَخرینامه)، که نخستین مثنوی تعلیمی عرفانی در ادب فارسی است، باب دوم در بیان جلال و سر قرآن آمده است:
عاقلان را حلاوتی در جان
غافلان را تلاوتی به زبان
بهر نامحرمان به پیش جمال
بسته از مُشک پردههای جلال
چون ببینند مر تو را بیعیب
رویپوشیدگانِ عالمِ غیب
مر تو را در سرای غیب آرند
پرده از پیش روی بردارند
آرامگاه سنایی غزنوی در افعانستان
علاوه بر حدیقه که مشحون از ارادت به قرآن است و این کتابِ الهی را چون عروسی با جمال میداند که زیبایی خود را جز بر پاکان و محرمان نشان نمیدهد، در قصاید و غزلیات نیز حضور قرآن و کلام وحی احساس میشود.
خصوصاً در قصیدة معروف سنایی با مطلع «مکن در جسم و جان منزل که این دون است و آن بالا... » در بیتی معروف این مضمون را آورده است:
عروسِ حضرتِ قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارالملک ایمان را مجرّد بیند از غوغا
در زیر تنها به مواردی از استفادة حکیم سناییغزنوی در مثنوی حدیقهالحقیقه از آیات قرآنی اشاره میکنیم:
هر هدایت که داری ای درویش
هدیة حق شمر، نه کَرده خویش
"مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون" (آیه ۱۷۸ سوره اعراف)
آرد از قهر و لطف سازنده
زنده از مرده، مرده از زنده
"يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ" (آیه ۱۹ سوره روم)
خلقِ مغرورِ نفس از افضالش
هیچ ترسان نبوده ز امهالش
"فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدا" (آیه ۱۷ سوره طارق)
دلِ مجروح را شفا زِ وِیَست
جان محروم را دوا ز وِیست
"وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً" (آیه ۸۲ سوره اسراء)
حرف او گرچه خوب و منقوش است
کوه ازو همچو عهن منقوش است
"وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوش" (آیه ۵ سوره قارعه)
دو جهان پیش همتش به دو جو
سِرّ ما زاغ و ما طغی بشنو
"ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى" (آیه ۱۷ سوره نجم)
احمد مرسل آن چراغ جهان
حمت عالم، آشکار و نهان
"وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِين" (آیه ۱۰۷ سوره انبیاء)
هر که جست از خدای خود دنیی
مرحبا، لیک نبوَدَش عقبی
هر دو نبوَد بهم یکی بگذار
زان سرای نفیس دست مدار
تلمیح دارد به آیه شریفه «مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق» (آیه ۲۰۰ سوره بقره)
در تاریخ ادبیات فارسی، سنایی از شعرای اصطلاحاً دورانساز - epock maker- دانسته شده است. تاثیر او در بسیاری از گونهها و قوالب شعری تا اندازهای است که بعضی محققین قایل به شعر قبل از سنایی و شعر بعد از سنایی شدهاند و درباره شعرش گفتهاند «حدیقه سنایی سرآغاز نوعی از شعر است و قصاید او نیز سرآغاز نوعی دیگر و غزلهایش نیز حال و هوایی متمایز از غزلهای قبل از وی دارد. کمتر شاعری را میتوان سراغ گرفت که در چندین زمینه شعری سرآغاز و دورانساز به شمار آید.»
پیشتر گفتیم که استفاده سنایی از آیات قرآن محدود به مثنوی تعلیمی حدیقهالحقیقه نمیشود. در قصاید و غزلیات او هم نمونههای از این دست کم نیست. که در اینجا چند نمونه را ذکر میکنیم:
بمیر ای دوست! پیش از مرگ، اگر می زندگی خواهی
که ادریس از چنین مُردن بهشتی گشت پیش از ما
که تلمیح دارد به داستان ادریس(ع) در قرآن «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا» (آیه ۵۶ سوره مریم)
تو در کشتی فکن خود را مپای از بهر تسبیحی
که خود روح القدس گوید که بسم الله مجریها
که اشاره دارد به داستان نوح و طوفان و کشتی او «وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيم» (آیه ۴۱ سوره هود)
نرم دار آواز بر اِنسان چو اِنسان، زانکه حق
اَنکَر الاصوات خواند اندر نُبی صوت الحمیر
که اشاره دارد به آیه ۱۹ سوره لقمان «وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ».
حامد شکوفگی، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی