رضا اسماعیلی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به سوالی درباره علت اختلاف میان شعر کلاسیک و معاصر از حیث پرداخت مضمونی به قرآن کریم، با اشاره به اینکه عنصر حکمت در ادبیات کلاسیک فارسی عنصری شاخص بوده است گفت: شاعران کلاسیک ایرانی علاوه بر اینکه خود در زمره حکیمان بودهاند، به مضمون و مفهوم حکمت نیز در شعر معاصر توجه بسیاری داشتهاند و بر همین اساس شعر آنها شعری معنا محور به شمار میرفته است که تحت تاثیر قرآن کریم و آموزههایش شکل گرفته است.
وی افزود: قرآن برای شاعران کلاسیک ما حکم اقیانوسی را داشته که آنها در دلش غواصی می کردهاند و سعی میکردند شمهای از حکمت و فضائلی را که در آن میدیدند را با شعر به تصویر بکشند. این مساله زمانی جالبتر میشود که بدانیم در گذشته رسانه به معنای امروزی وجود نداشته است و کتاب غنی ترین منبع برای مطالعه شاعر به شمار میرفته است و غنی ترین کتاب نیز در نزد شاعران قرآن و نهج البلاغه و کتب حدیث بوده است.
اسماعیلی ادامه داد: شاعری در قرون گذشته ادبیات فارسی تعریفی متمایز با امروز داشت. شاعر در گذشته کسی نبود که تنها به صرف شعر گفتن بتواند در وادی شاعری قدم بگذارد. در گذشته برای شاعر بیش از شعر گفتن، شاعر نیازمند خودسازی معنوی و علمی بود. او باید از علم زمانهاش بهره میبرده و به اندازهای که موفق به این کار میشد به درجهای از حکمت دست پیدا میکرد. به همین خاطر برترین شاعران معاصر ما حکیم به معنای مردم شناس و جامعه شناس بودهاند و اطلاعات حکمی شان به غنای شعرشان کمک زیادی میکرد که البته در صدر این اطلاعلات حکمی، دقائقی قرآنی بود که نائل به کشف آن میشدند.
دبیر اسبق جشنواره قلم زرین در ادامه با اشاره به ادبیات و شعر معاصر ایران به ویژه شعر و ادبیات انقلاب اسلامی گفت: در دوران مشروطه شاعران ایران تحت نظر نظریههای غربی سعی کردند بر اساس فورمولهای ارائه شده در جهانبینی غربی دست به خلق اثر بزنند و همین مساله به حکمت و اخلاق را در شعر آنها تشخص نداد و بیشتر از هر چیز فرم را در کار آنها برجسته کرد و در ادامه کار به جایی رسید که حتی در بحث زیبایی شناسی نیز گفته شد که شعر زیبا تنها شعری است که مخاطب را به وجد بیاورد و به او لذت هنری ارائه کند.
این شاعر تصریح کرد: شاعران مسلمان البته با وجود مولفههای زیبایی شناسانه در شعر مشکلی ندارند اما بر این باورند که هدف غایی از این منظر را ارائه ارزشهای متعالی و اخلاقی در شعر میپندارند. این تفاوت دیدگاه منشاء اصلی گسستی است که میان شعر معاصر و کلاسیک ما در این روزها وجود دارد. البته من مطمئنم که شاعر اصیل در کارش تجلی قرآن کریم حضور دارد اما کتمان هم نمیکنم که بسیاری از شاعران جوان کشور این روزها تحت تاثیر همان نظریه ها غربی از این مساله جا ماندهاند.
اسماعیلی در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا ادبیات انقلاب اسلامی تاکنون تئوری مشخصی به منظور تبلور قرآن و مفاهمی معنوی در ادبیات معاصر ارائه نداده است نیز گفت: ادبیات انقلاب اسلامی بر پایه همین مفاهیم ساختار یافته و تئوری خود را نیز شکل داده است اما متاسفانه تلاش درخوری برای مکتوب و منسجم کردن این نظریه و عرضه آن نشده است. متاسفانه شاعر جوان امروز منبع علمی برای خلق اثر و مطالعه در این حوزه ندارد و در مقابل با سیر آثار ترجمه شده مواجهیم که به سهولت در دست او قرار میگیرد و طبیعی است که شاعر جوان پر عطش معاصر برای خودسازی خود به آن دست درازی میکند. این درحالی اتفاق می افتد که در حوزه نقد ترجمه ها نیز دست ما خالی است و به طور طبیعی در چنین وضعیتی به سمت تئوریهای غربی کشیده میشویم.
وی در پایان تصریح کرد: نظریه ادبیات توحیدی باید در ایران تبیین و به صورت منبعی علمی عرضه و تدریس شود. در مقابل باید در حوزه ترجمه نیز فعال شویم و با استفاده از آنها آثاری مبتنی بر باورهای دینی و ملی مان را خلق و منتشر کنیم.