چگونه می‌توان مدعی محبتی شد که به دنبال آن همراهی و هم‌گرایی نباشد و میان محب و محبوب هیچ گونه سنخیتی در عمل و منش مشهود نباشد؟

به گزارش خبرنگار مهر، یادداشت پیش رو به قلم حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد به نقد توجیه بسندگی محبت اهل‌ بیت(ع) برای سعادت و نجات و عدم نیاز به عمل می پردازد؛

گروه‌هایی از اجتماع دین‌داران در اثر تلقی نادرست از مفهوم محبت و ولایت اهل‌بیت(ع) بر این گمان‌اند که محبت آنان اکسیری است جامع که به هیچ ضمیمه‌ای نیاز ندارد. پیداست که اگر شخصی نا‌آشنا به آموزه‌های دینی، به چنین باوری برسد که تنها راه نجات، محبت قلبی اهل‌ بیت(ع) است و با داشتن یا ادعا کردن چنین محبتی هر کاری برای او رواست، دیگر نمی‌توان پای‌بندی به شریعت با انجام کامل واجبات و ترک محرمات را از او انتظار داشت.

مدعیان کفایت محبت اهل‌ بیت(ع) برای نجات، به روایتی از پیامبر اکرم(ص) استناد می‌کنند که فرمود: حُبُ‌ عَلِيِ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ‌ حَسَنَةٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُهُ سَيِّئَةٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَةٌ[۱] ؛ محبت علی‌ بن ابیطالب نیکی‌ای است که با آن هیچ گناهی زیان نمی‌رساند و دشمنی با او گناهی است که هیچ نیکی‌ای به آن سود نمی‌دهد. این حدیث در کتاب‌های: اوائل‌المقالات شیخ‌مفید (م ۴۱۳)، الروضه فی فضایل امیرالمؤمنین شاذان بن جبرییل‌ قمی (م ۶۶۰)، عوالئ‌ اللئالی ابن ابی‌جمهور احسایی (م ۸۸۰)، بحارالانوار علامه‌مجلسی (م ۱۱۱۱) و برخی دیگر از منابع آمده است.

معروف است که حاجب بروجردی، قصیده‌ای زیبا در مدح حضرت‌امیر(ع) سرود که شاه‌بیت آن این بود: حاجب اگر محاسبۀ حشر با علی است/ من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن!

همان شب در عالم رؤیا امام را در خواب دید که به او فرمود، شعرت را این‌چنین اصلاح کن:

حاجب اگر محاسبۀ حشر با علی است              شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن!

در نقد چنین تفکری باید گفت: بسندگی محبت اهل‌ بیت(ع) برای سعادت و نجات و عدم نیاز به عمل، با ادلۀ مختلف قابل نقد است. تمام آیات و روایاتی که در این کتاب به آن‌ها اشاره شده و در آن‌ها بر ضرورت عمل در کنار ایمان، تأکید شده است این مدعا را که اگر کسی در قلب خود اهل‌ بیت(ع) را دوست داشته باشد، برای سعادت و نجات او کافی است، رد می‌کند. افزون بر آن، چگونه می‌توان مدعی محبتی شد که به دنبال آن همراهی و هم‌گرایی نباشد و میان محب و محبوب هیچ گونه سنخیتی در عمل و منش مشهود نباشد. چنان‌که قرآن دربارۀ رابطۀ محبت به خداوند و اطاعت از او چنین آورده است: قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمْ اللَّهُ وَ یغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ۲] ؛ بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزندۀ مهربان است. چنان‌که پیداست، در این آیه بر ضرورت همراهی با عمل و پیروی از خواسته‌های محبوب تأکید شده است. نیز امام‌صادق(ع) دربارۀ ضرورت همراهی اطاعت با محبت خداوند فرمودند: «ما احب الله من عصاه»؛ کسی که گناه می‌کند، خدا را دوست نمی‌دارد.

آن‌گاه به این شعر استناد فرمودند:

تعصی الاله و انت تظهر حبه                 هذا لعمری فی الفعال بدیع

  لو کان حبک صادقاً لاطعته                  ان المحب لمن یحب مطیع[۳]

خدا را معصیت می‌کنی و ادعا می‌کنی که او را دوست می‌داری! به جانم سوگند، این رفتار شگفت‌آور است. اگر محبت تو صادقانه باشد، او را اطاعت می‌کردی، زیرا محب آن را که دوست دارد، اطاعت می‌کند. بنابراین، کسی که مدعی محبت اهل‌ بیت(ع) است، نمی‌تواند خود را از اطاعت آنان بی‌نیاز پندارد.

عدم کفایت محبت اهل‌بیت(ع) برای سعادت از نگاه روایات

درنگریستن در روایات ائمه نشان می‌دهد که در آن‌ها بر ضرورت همراهی محبت آنان با عمل و فریفته‌نشدن به صِرف محبت، تأکید شده است. برای نمونه، شیخ کلینی در کتاب شریف کافی در بابی با عنوان «بَابُ الطَّاعَةِ وَ التَّقْوَى» روایاتی دربارۀ جای‌گاه اطاعت و تقوا آورده که در آن‌ها بر عدم کفایت محبت اهل‌ بیت(ع) و حتی ولایت آنان بدون همراهی با عمل‌صالح، تأکید شده است.

در روایت سوم این باب آمده است: جابر می‌گوید: امام‌ باقر به من فرمود: اى‌ جابر! آيا كسى كه ادعای تشيع می‌كند، او را بس است كه از محبت ما خانواده دم زند!؟ به خدا سوگند، شيعه ما نيست، جز آن‌كه از خدا پروا كند و او را اطاعت نمايد. اى‌ جابر، ايشان شناخته نشوند، جز با فروتنى، خشوع، امانت‌داری، بسيارىِ ياد خدا، روزه، نماز، نیکی به والدین، اهتمام به همسایگان، مستمندان، بدهکاران و یتیمان، راستگویی، تلاوت قرآن، نگاه داشتن زبان از مردم جز به نیکی و امانت‌داری در همه چیز در میان تبار خود. جابر می‌گويد عرض كردم: «يا ابن رسول‌اللَّه! ما امروز كسى را داراى اين صفات نمی‌شناسيم.»

امام فرمود: اى‌ جابر، به راه‌هاى مختلف مرو! آيا براى شخص كافى است كه بگويد، من على را دوست دارم و از او پيروى می‌كنم، و با وجود اين فعاليت دينى نكند!؟ پس اگر بگويد: من رسول‌خدا (ص) را دوست دارم، رسول‌خدا كه بهتر از على است، سپس از رفتار او پيروى نكند و به سنتش عمل ننمايد، محبتش به پيغمبر به او هيچ سودى ندهد. پس از خدا پروا كنيد و براى آن‌چه نزد خداست عمل كنيد. خدا با هيچ‌كس خويشى ندارد؛ دوست‌ترين بندگان خداى عزوجل [و گرامي‌ترينشان نزد او] باتقواترين و مطيع‌ترين آن‌هاست. اى‌ جابر، به خدا جز با اطاعت به خداى تبارك و تعالى نمی‌توان تقرب جست و همراه ما برات آزادى از دوزخ نيست و هيچ كس بر خدا حجت ندارد. هر كه مطيع خدا باشد دوست ما و هر كه نافرمانى خدا كند دشمن ماست؛ ولايت ما جز با عمل‌كردن به ورع به‌دست نيايد. [۴]

در روایت ششم همین باب، امام‌ باقر(ع) شیعه را این‌چنین مورد خطاب قرار داده است: اى گروه شيعه، شيعۀ آل‌محمد! شما تكيه‌گاه ميانه باشيد تا آنكه غلو كرده؛ به‌سوى شما برگردد و آن كه عقب مانده خود را به‌شما رساند... به خدا ما از جانب خدا براتى نداريم و ميان ما و خدا قرابتى نيست و بر خدا حجتى نداريم و جز با اطاعت به سوى او تقرب نمی‌جویيم. پس هر كس از شما كه مطيع خدا باشد، دوستى ما سودش دهد و هر كس از شما نافرمانى خدا كند، دوستى ما سودش ندهد. واى بر شما! مبادا فريفته شويد. واى بر شما! مبادا فريفته شويد. [۵]

در روایت دیگر ابی‌شبل می‌گوید: به امام‌صادق(ع) عرض کردم: مرد مسلمانی مرتکب گناه شده و با کنیز برادر خود مرتکب زنا شده است؛ توبۀ او چگونه است؟ امام فرمود: «نزد بردارش برود و به او بگوید که چنین کرده است و از او بخواهد که او را حلال کند و دیگر به این کار بازنگردد.» گفتم: اگر او را حلال نکند چه می‌شود؟ امام فرمود: «در این صورت، خداوند متعال را در حالی که زناکار و خائن است، دیدار خواهد کرد.» گفتم: آیا در آتش خواهد افتاد؟ امام فرمود: «شفاعت پیامبر و شفاعت ما، گناهان شما را حبط می‌کند. ای گروه شیعه! با ادعای تکیه‌کردن به شفاعت ما به گناه بازنگردید. سوگند به خدا، کسی که مرتکب چنین گناهی شود به شفاعت ما نایل نمی‌شود، مگر آن‌که سختی عذاب به او برسد و مهابت جهنم را ببیند. [۶]

در روایت دیگر، امام‌باقر (ع) خطاب به جابر چنین فرمود: بَلِّغْ‌ شِيعَتِي‌ عَنِّي السَّلَامَ، وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَايُتَقَرَّبُ إِلَيْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ. يَا جَابِرُ، مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِيُّنَا، وَ مَنْ عَصَى‌اللَّهَ لَمْ‌يَنْفَعْهُ حُبُّنَا[۷] .‌ به شیعۀ من سلام مرا برسان و به آنان اعلام کن که میان ما و خداوند متعال قرابت و آشنایی نیست و جز با اطاعت خداوند، تقرب به او حاصل نمی‌شود. ای جابر، هر کس خداوند را اطاعت کند، او ولیّ ماست و هر کس خداوند را معصیت کند، محبت ما او را سودی نمی‌بخشد.

نکات قابل استفاده از روایات

از روایات پیش‌گفته که بر همراهی محبت اهل‌بیت(ع) با عمل و اطاعت از خداوند تأکید کرده‌اند، شش نکتۀ مهم قابل استفاده است:

۱. در این روایات، اهل‌ بیت(ع) پیوسته شیعه را با عبارتی همچون «یا معشر الشیعة» مورد خطاب قرار داده‌اند. این امر از اهمیت آموزه‌هایی که در این روایات آمده، حکایت می‌کند. به عبارت دیگر، از این روایات می‌توان دریافت که به‌ خاطر احتمال ابتلای شیعه به آسیب‌های رفتاری، اهل‌ بیت آنان را این‌چنین مورد خطاب قرار داده‌اند.

۲. در برخی از این روایات بر عدم کفایت محبت اهل‌بیت بدون تقوا تأکید شده است؛ نظیر روایت نخست که در آن عبارت: «أَيَكْتَفِي مَنِ انْتَحَلَ التَّشَيُّعَ‌ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ‌الْبَيْتِ» آمده است. در برخی دیگر از روایات، به عدم کفایت ولایت اهل‌ بیت بدون تقوا توجه شده است؛ نظیر روایت دوم که در آن این عبارت آمده است: «فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مُطِيعاً لِلَّهِ تَنْفَعُهُ‌ وَلَايَتُنَا وَ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ عَاصِياً لِلَّهِ لَمْ‌تَنْفَعْهُ وَلَايَتُنَا».

۳.در بخشی از این روایات آمده که محبت و ولایت اهل‌بیت  بدون تقوا و ورع برای نجات سود نمی‌بخشد و در بخشی دیگر آمده که بدون تقوا و ورع اساساً ولایت محقق نمی‌شود. چنان‌که در روایت نخست، عبارت: «مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً» به عدم سودرسانی محبت اهل‌بیت  ناظر است و عبارت: «مَاتُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»، بر عدم تحقق ولایت بدون عمل و تقوا تأکید کرده است.

۴. اهل‌ بیت مکرراً این نکته را مورد تأکید قرار دادند که میان آنان و خداوند قرابت و آشنایی وجود ندارد؛ این در حالی است که آنان به جای‌گاه و مقام خود نزد خداوند، مانند مقام شفاعت اشاره کرده‌اند (نظیر روایت سوم) نکتۀ بسیار مهم، عبارت: «وَيْحَكُمْ لَاتَغْتَرُّوا وَيْحَكُمْ لَاتَغْتَرُّوا» است که در روایت دوم آمده است. امام‌ باقر  با این عبارت دو بار بر این نکته تأکید کرده است که: ای شیعیان، به محبت و ولایت ما فریفته نشوید. این درست نظیر آن دسته از آیات قرآن است که در آن‌ها بر فریفته نشدن به رحمت الهی تأکید شده است؛ نظیر آیه: فَلَاتَغُرَّنَّکمْ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لَایغُرَّنَّکمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ [۸] . پیداست اهل‌بیت شیعیان خود را در خطر درغلتیدن در آسیب فریفته‌ شدن به محبت و ولایت آنان می‌دیدند که این‌چنین به آنان نهیب زده و به آنان هشدار می‌دادند که مبادا تنها به محبت و ولایت تکیه کرده و عمل و تقوا را رها سازند.

۵. در روایت دوم به دو گونه آسیب در حوزۀ رفتاری شیعیان توجه شده است که عبارتند از: ۱. غلو دربارۀ اهل‌بیت؛ ۲. فریفته‌شدن به ولایت و محبت آنان و ترک عمل‌صالح.

۶. شاه‌بیت این روایات آن است که ولایت و محبت اهل‌ بیت  بدون عمل صالح، تقوا و ورع برای تقرب به خداوند، ورود به بهشت و دور ماندن به جهنم کفایت نمی‌کند. این امر در روایت نخست با ذکر شماری از اعمال صالح در حوزۀ اخلاق‌بندگی، همچون نماز و روزه و اخلاق‌ اجتماعی، همچون رسیدگی به همسایگان و مستمندان مورد تأکید قرار گرفته است.

تحلیل روایت «حب علیٍّ حسنة»

دربارۀ روایتی که در آن محبت حضرت‌ امیر(ع) حسنه‌ای اعلام شده که با آن هیچ گناهی زیان نمی‌رساند، باید گفت که مفهوم این روایت - همان‌گونه که بزرگان شیعه یادآور شده‌اند - به هیچ روی چنان نیست که طرفداران اباحه‌گری مدعی می‌شوند.

برای نمونه، شیخ‌مفید معتقد است که خداوند سوگند خورده است که دوست‌دار علی را در آتش دوزخ نمی‌سوزاند. بدین جهت، برای کیفر گناهان بزرگش او را در برزخ عذاب می‌کند. بنابراین، مراد از این روایت رفع عذاب از دوست‌داران حضرت‌امیر(ع) در قیامت است، نه آن‌که مطلقاً عذاب از آنان حتی در برزخ برداشته شود.

نیز به استناد روایاتی از اهل‌ بیت(ع)، شیعیان گناهکار به ‌صورت‌های مختلف، نظیر بیماری، همسایه و یا همسر ناشایست در دنیا کیفر می‌بینند و اگر هم‌چنان بدهکار خداوند باشند، به هنگام جان‌دادن بر آنان سخت گرفته می‌شود. بنابراین، به هر روی آنان باید کیفر کارهای ناشایست خود را پس دهند و چنان نیست که گناه با داشتن محبت اهل‌ بیت(ع) با کیفر همراه نشود.

از سویی دیگر، محبت امام‌ علی(ع) خود زمینه‌ساز ایمان کامل و تشیع صحیح است. بنابراین، مقصود از بسنده‌بودن محبت امام‌ علی، کفایت آن بدون عمل نیست، بلکه مقصود بیان اهمیت و نقش آن در ایمان و پای‌بندی به اعمال صالح است.

یکی از عالمان شیعه در توضیح این حدیث چنین آورده است: باید معنای حدیث را دانست و کسی حق ندارد گمان کند که صِرف ادعای محبت علی ارتکاب محرمات، ترک عبادات و گستاخی در انجام گناهان را تجویز می‌کند، زیرا محب هیچ گاه مخالف رضای محبوب خود عملی را مرتکب نمی‌شود. پس گمان نبر اگر کسی بگوید که من علی را دوست دارم و او را ولیّ خود می‌دانم، آن‌گاه در معاصی غوطه‌ور شود، از آخرت و عذاب آن در امان است؛ نه هرگز چنین نیست. [۹]  طریحی نیز پس از نقل این روایت، چنین می‌گوید: ظاهراً مقصود از محبت، محبت کامل است که سایر اعمال بدان افزوده می‌شود، زیرا ایمان کامل حقیقی همین است؛ اما غیر از آن یعنی ایمان بدون عمل، ایمان مجازی خواهد بود.

پی نوشتها:

[۱] . بحارالانوار، ج ۳۹، ص‌۲۳۸.

[۲] . آل عمران، آیۀ ۳۱.

[۳] . الامالی، ص ۴۸۹. 

[۴] . کافی، ج ۲، ص‌۷۴.

[۵] .  همان، ج ۵، ص‌۴۶۹.

[۶] . همان، ج ۵، ص‌۴۶۹.

[۷] . الامالی، ص‌۲۹۶.

[۸] . لقمان، آیۀ ۳۳.

[۹] . الخصائص الفاطمیه، ج ۲، ص‌۴۳۶.