خليل عمراني تصريح كرد : شعرهايي كه با حال و هواي انقلاب سروده شد ، از زبان خاص دوران خود برخوردار بود ، اين ويژگي هم در شعر شاعراني كه از نيما و ديگر شاعران نوپرداز تاثير پذيرفتند و در همان قالب شعر گفتند مشاهده مي شود ، هم در آثار شاعراني كه كلاسيك سرا بودند اما تحت تاثير نگاه نيما به جريان زباني شعر بودند ، مشهود است .
اين شاعر و منتقد ادبيات يادآور شد : گروه دوم شاعراني كه درعرصه شعر انقلاب قلم زدند ، كساني هستند كه با ملاحظاتي در زبان ، پيروان شعر انقلابي دوران مشروطه به بعد به حساب مي آيند و نگاه به انقلاب و جريانات آنان در آثار اين عده پررنگ است ، اما آنچه كه ما مي توانيم تحت عنوان " شعر انقلاب " از آن نام ببريم و در مقابل ساير صورتهاي سبكي شعر فارسي قرار بدهيم كه به اعتقاد من ازچنين زمينه و شخصيتي نيز برخوردار است ، شعري است كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي شكل مي گيرد و بيشترين بروز و نمود اين نوع شعر در آثار شاعراني مثل نسل نصرالله مرداني و شاعراني كه در همان محدوده زماني دست به قلم شدند - مانند حسن حسيني و قيصر امين پور - اتفاق افتاده است ، قطعا با جستجو در آثار نامبردگان مي توان به " شعر انقلاب " دست يافت .
عمراني با تاكيد بر اينكه نسل هاي بعدي شعر در ادامه نسل شاعران انقلاب شكل گرفت ، اظهار داشت : شايد بتوان گفت كه صورتهاي كاملتري از شعر انقلاب در آثار شاعران نسل دوم قابل دستيابي است و ادامه اين حركت ادبي در چندين شاخه تقسيم شده است ، البته وقتي سبك شعر انقلاب را هم از حيث زبان و ساخت و هم از حيث درونمايه و محتوا و شخصيت فكري و انديشگي نگاه مي كنيم ، انشعاباتي را هم مي بينيم ، اما هنوز چند گروه شعري مانده اند كه در جرگه شعر انقلاب فعاليت مي كنند و من اميدوارم تا زماني كه ظرفيت اين سبك و زبان به تكامل مي رسد ، شاهد شاعران برجسته اي در ادامه راه باشيم .
اين شاعر و منتقد ادبيات گفت : برخي هم راه هاي ديگري را رفتند كه آنها را نمي توان شاعر انقلاب دانست ، هرچند در برخي وجوهات هم مشتركاتي با شعر انقلاب داشته باشند .