خبرگزاری مهر _ گروه دین و اندیشه: مقاله پیش رو یادداشتی از دکتر بهمن اکبری[۱]،محقق و پژوهشگر مطالعات اسلامی و عضو شورای علمی گفتگوی ادیان است که به مفهوم عدالت از دیدگاه امام علی، با تأکید برمهارت عدالت ورزی پرداخته است؛
«امام على(ع): «العدل حیاة الاحكام («الحیاة»، ج۶، ص۴۰۴.) زنده شدن دین و احكام دین به اجراى عدالت است».
مقدمه:
عدالت در یك سو به عنوان حق بزرگ بشری در چارچوب حقوق بشر قرار دارد و از آن به حق بر عدالت در نسل سوم حقوق بشر یاد می شود. از سوی دیگر؛ عدالت ورزی همچون مهارتی بنیادین برای نسل جدید در برنامه های آموزشی سامان گرفته است؛ چراكه محققان با استفاده از منابع علمی موجود و مستندات سازمان جهانی بهداشت و برنامه موجود در جهان، ۵۴ مهارت را برای سالم زیستن به عنوان مؤلفه های برنامه درسی تعیین كرده اند، كه باید در برنامه آموزشی گنجانده شود.
اعتماد به نفس، خودآگاهی و همدلی، عدم تبعیض، احترام به تفاوت ها، مساوات، مردم سالاری، كارگروهی و مشاركتی، مذاكره و ارتباطات، تصمیم گیری، رفع اختلاف و حل مشكلات بدون خشونت، مقاومت در برابر فشار دیگران، تفكر خلاق، كنارآمدن با عاطفه و فشار روانی و ... در شمار آنهاست. به نظر نگارنده مهارت عدالت ورزی مهارتی مادر است كه بسیاری از دیگر مهارت ها به آن بستگی دارد.
در این یادداشت به بهانه بزرگداشت نماد عدالت انسانی و روح بلند ستم ستیزی، حضرت امیر(ع)، درصدد تبیین «حق بر عدالت در گفتمان اسلامی» با تاكید بر مهارت عدالت ورزی هستیم. كه پس از معنایابی عدالت در متون اسلامی به معرفی جلوه های پنداری، گفتاری و رفتاری عدالت خواهیم پرداخت.
مفهوم عدالت
عدالت در شمار یكی از پیچیده ترین مفاهیمی است كه اندیشه بشری درباره آن به تأمل و تفكر پرداخته است. پیچیدگی مفهومی عدالت از یك سو و دشواری بسیار آن در تحقق عملی آن از سوی دیگر، عدالت را به مفهومی دست نایافتنی تبدیل كرده است، مفهومی كه همچنان برای آدمیان دغدغه ای دائمی و بزرگ و آرزو و آرمانی فراگیر است. شاید در مورد كمتر موضوعی به اندازه عدالت گفت و گو شده باشد.
حضرت علی(ع) در كلامی كوتاه به سادگی درك مفهومی و سختی تحقق رفتاری عدالت اشاره می كنند:«العدل، اوسع الاشیاء فی التواصف واضیقها فی التناصف» عدالت در مقام توصیف بسیار فراخ است، در حالی كه در مقام عمل(دادگری)، بسیار تنگ. در متون دینی اسلام نیز عدالت مفهومی ستایش شده و مورد تأكید است؛ همانگونه كه ظلم بسیار مورد نكوهش است: در قرآن كریم بزرگترین پیام و فرمان خداوند برقراری عدالت است و نخستین عنوان دستور العملی الهی است: «إِنَّ اللّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَینْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْی یعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»(سوره نحل آیه ۹۰) خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیكان فرمان مى دهد؛ و از فحشا و منكر و ستم، نهى مى كند؛ خداوند به شما اندرز مى دهد، شاید متذكّر شوید.
این آیه منشور جهانى اسلام است كه امام باقر(ع) آن را در خطبه هاى نماز جمعه مى خواندند. به گفته تفسیر صافى؛ اگر در قرآن همین یك آیه بود، كافى بود كه بگوییم قرآن «تبیان كلّ شى» است. ولیدبن مغیره، چنان جذب این آیه شد كه گفت: شیرینى، زیبایى، محتواى آن، چنان است كه نمى تواند كلام بشر باشد. عثمان بن مظعون مى گوید با شنیدن این آیه، اسلام به عمق جانم نفوذ كرد و به دلم نشست.(تفسیر نور)
این آیه به طرح جامعترین و كاملترین برنامه زندگى براى جامعه و تمدّنها پرداخته و مى فرماید: خدا مردم را به دادگرى و رعایت عدل و انصاف در زندگى فردى، خانوادگى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و اخلاقى و... - كه از هر گونه افراط و تفریط و تندروى و كوتاهى به دور باشد - فرمان مى دهد.( تفسیر مجمع البیان)
و پایان بخش تمام تعالیم الهی عدالت است: «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»(سوره انعام آیه ۱۱۵) كلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ كس نمى تواند كلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست. همچنین در ویژگی ماموریتی، پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: «وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَكُمُ»(سوره شورى آیه ۱۵) مأمورم تا در میان شما عدالت را جاری سازم؛
جلوه های عدالت
این عدالت در مقام ظهور و تجلی جلوه هایی دارد:
جلوه های پنداری: عدالت در پندار و انگار(حق جویی)؛
از یك سو؛ «عَدل» دورى از افراط و تفریط است كه هم در عقاید مطرح است و هم در رفتار شخصى و جامعه. «عَدل» در نظام آفرینش، رمز پایدارى آن است. (بالعدل قامت السموات والارض) و در نظام تشریع سرلوحه دعوت همه انبیاست.
از سوی دیگر؛ جوهر عدالت، حق است؛ اساس هستی بر عدالت بنا شده است وخداوند آن را بر پایه حق آفریده است. حق مظهر راستی، پایداری و عدالت است و هیچ واژه دیگری همانند حق نمی تواند عصاره عدالت و راستی را نشان دهد.
جلوه های گفتاری: عدالت گفتاری(صدق)
صداقت، تجلی عدالت در گفتار است، دروغ گویی ظلم به خود و دیگران است كه از یك نگاه حق الله را ضایع ساخته و در صورت آسیب دیدن دیگران، حق الناس نیز ضایع می شود.
قرآن می فرماید: «وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى» (سوره انعام آیه ۱۵۲) و هنگامى كه سخنى مى گویید، عدالت را رعایت نمایید، حتى اگر در مورد نزدیكان [شما] بوده باشد. معصوم میفرماید: «قَلَّ ما ینصف اللسان فی نشر قبیح او احسان» خیلی كم میشود زبان آدمی انصاف داشته باشد.
جلوه های رفتاری: عدالت رفتاری(اعتدال و میانه روی، عدالت و مدارا)
ادیان الهی در صدد اصلاح آدمی در سه ساحت بینش و گرایش و رفتار برآمده اند؛ عدالت نیز از سطح عدالت ورزی گرایشی و بینشی باید به سطح عدالت كنشی (رفتاری) برسد؛ بنابراین رفتار عادلانه تجلی حق گرایی و ظلم ستیزی آدمی است.
امروزه كه بحث از مهارت های زندگی گسترش یافته است؛ می بایستی عدالت ورزی را همچون مهارتی اساسی برای دین ورزی دانست و آن را تعمیق و گسترش بخشید. به عنوان نمونه می توان از چند مهارت رفتاری در زمینه عدالت سخن گفت:
۱) مهارت عدالت در حاكمیت
إِنَّ اللّهَ یأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَینَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا یعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا(سوره نساء آیه ۵۸) خداوند به شما فرمان مى دهد كه امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامى كه میان مردم داورى مى كنید، به عدالت داورى كنید!
در حكومت اسلامى، مسوول خوب را باید با عدالت شناخت. هر كه عادل تر باشد، در بین مردم محبوب تر است، از این رو مولاى متقیان على (ع) شهید ماه ضیافت مى فرماید:«و ان افضل قره عین الولاه، استقامه العدل فى البلاد». اقامه عدل در جامعه، بهترین نور چشمى مدیران و حاكمیت است. از طرف دیگر، عدالت سبب توانمندى و پایدارى حكومتهاست و امنیت مردم را تضمین مى كند و موجب آرامش حاكمان است.[۲]
۲) مهارت عدالت در برقراری صلح
عدالت برتر از صلح است (مصالحه عادلانه باشد)،
فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا بِالْعَدْلِ(سوره حجرات آیه ۹) در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید؛
۳) مهارت عدالت در دشمنی
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»(سوره مائدة آیه ۸) اى كسانى كه ایمان آورده اید! همواره براى خدا قیام كنید، و از روى عدالت،گواهى دهید! دشمنى با جمعیتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند! عدالت كنید، كه به پرهیزگارى نزدیكتر است! و از [معصیت] خدا بپرهیزید، كه از آنچه انجام مى دهید، با خبر است.
امام علی (ع) فرمود: «لعدوك عدلك و انصافك» عدالت و انصاف را با دشمن هم فراموش نكن.
۴) مهارت عدالت در روش (میانه روی و اعتدال)
در بیانی از امام علی(ع)، شهید ماه ضیافت، عدل را پایه سوم ایمان شمرده اند.[۳] عدل قرار گرفتن هر چیزى در جاى خود است. معناى لغوى عدل هم یعنى میانه. اعتدال هم از این واژه است؛ یعنى در جاى خود، بدون افراط و بدون تفریط؛ بدون چپروى و بدون راستروى. یعنى وقتى هر چیز در جاى خود قرار گرفت، همان تعادلى كه در نظام طبیعت بر مبناى عدل و حق آفریده شده، به وجود مى آید. عدل و اعتدال در همه مظاهر وجودی مسلمان باید ظهور یابد؛ عدل در رفتار انسان، عدل در رفتار حكمران، عدل در موضعگیرى، عدل در اظهار محبت و نفرت و...
كسى كو میانه گزیند ز كار/ پسند آیدش گردش روزگار
در هر امری، افراط و تفریط بد است و قرآن در همه زمینهها اعتدال و میانه روی را توصیه میكند: «واقصد فی مشیك واغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمیر»[۴] خطِ مشی تو هم در سلوك معنوی و هم در راه ظاهری و هم در طریق زندگی معتدل باشد، نه افراط و تندوری در آن باشد و نه تفریط و كندروی؛ همچنین با صدای بلند حرف نزن، زیرا بدترین صدا، صدای حمار است. نیز امت اسلامی را امتی معتدل معرفی می كند:«وكذلك جعلناكم أُمّة وسطاً لتكونوا شهداء علی النّاس»؛[۵] ما شما را امّت متوسط و میانه قرار دادیم تا شاهد و اُسوه دیگران باشید.
از مواعظ پیامبر(ص) است كه می فرمود: خدا بیامرزد و رحمت كند كسى را كه خیرى پیش بفرستد و از روى اعتدال و میانه روى، انفاق كند.(اَنْفَقَ قَصْداً) راست بگوید و مالك انگیزه هاى شهوانى، نه اسیر آنها، باشد. از فرمان نفس سر باز زند تا نفس بر او حاكم نشود.[۶]
در نهج البلاغه در ترسیم سیمای پارسایان و به عنوان دومین فضیلت مهم آنان می خوانیم:
«وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ»[۷] «اقتصاد» از ریشه «قصد» به معناى میانه روى است و اعتدال در هر چیزى را شامل مى شود. تعبیر به «ملبس» در این جمله اگر در معناى حقیقى به كار رود، اشاره به همان لباس ظاهرى است كه باید نه اسراف و تبذیر در آن باشد و نه سخت گیرى و خساست، همان گونه كه بسیارى از شارحان نهج البلاغه فهمیده اند.
اما اگر به قرینه آیاتى كه لباس را در معناى كنایى وسیع به كار برده است; مانند (وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذلِكَ خَیرٌ)[۸] و (وَهُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الَّیلَ لِبَاساً)[۹] و (هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ)[۱۰] معناى لباس را منحصر در پوشش ظاهرى ندانیم، مفهوم گسترده اى پیدا مى كند كه همه زندگى انسان را شامل مى شود; یعنى اعتدال و میانه روى تمام زندگى آنان را در برگرفته و همچون لباسى است بر قامت آنان.
همان گونه كه در جمله سوم این خطبه، تعبیر به «مَشْیهُمُ التَّوَاضُعُ» تنها اشاره به راه رفتن ظاهرى نیست، شامل همه رفتارهاى پارسایان است.[۱۱] و در ادامه خطبه به تعبیر «قَصْداً فی غِنىً» اشاره شده است؛ پارسایان اگر غنى و ثروتمند شوند اعتدال و میانه روى را فراموش نمى كنند و از اسراف و تبذیر، پرهیز دارند.
امام علی (ع) در ترسیم سیمای پیامبر می فرماید: وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ[۱۲] به میانه روی دستور داد و در كلام دیگر؛ «سِیرَتُهُ الْقَصْدُ»[۱۳] می فرمایند. این جمله تفسیر آیه «وَ كَذلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً» و اشاره به اعتدالِ سیره پیامبر و دورى او از هرگونه افراط و تفریط در تمام زمینه هاى عبادى و اخلاقى و سیاسى و اقتصادى بود.
در توجه به دنیا و آخرت و یا روان و تن نیز باید جانب اعتدال را نگهداشت؛ مسلمانان، نه مانند گروهیاند كه فقط جانب روح را تقویت میكنند و رهبانیت و رها ساختن كمالات جسمی را فرا میخوانند و نه مانند گروهی كه جانب جسم را میگیرند و جز زندگی دنیا و زخارف آن چیزی طلب نمیكنند؛ بلكه امّت میانهاند تا گواه بر مردم باشند.[۱۴] در بیان نبوی است: معتدل باشید، تا دل های شما به هم نزدیك شود.[۱۵]
۵) مهارت عدالت در نگارش سند
برای حفاظت از حقوق مردمان و برقرای آرامش روحی و جلوگیری از فراموشی و انكار و سوءظنّ باید معاملات و یا هرگونه داد و ستد میان افراد نوشته شود؛ برای ایجاد اطمینان و حفظ قرارداد از هر گونه دخل و تصرف احتمالی، سند باید با حضور طرفین و به دست شخص سومی تنظیم شود و در این جهت كم یا زیادبودن مورد معامله اهمیت ندارد[۱۶] بلكه باید تمام ماوقع ثبت شود. زیرا نگارش و ثبت اسناد، ضامن اجرای عدالت[۱۷] و موجب جرئت گواهان بر شهادت[۱۸] و مانع ایجاد بدبینی در جامعه است.[۱۹]
از این رو و باید نویسنده اى از روى عدالت، [سند را] در میان شما بنویسد. او باید حق را در نظر گرفته و عین واقع را بنویسد.[۲۰]
۶) مهارت عدالت در املاء سند
فَلْیمْلِلْ وَلِیهُ بِالْعَدْلِ (سوره بقرة آیه ۲۸۲)
اگر طرف معامله فاقد شرایط انعقاد قرارداد و یا هرگونه تعهد الزام آور باشد، باید ولىّ او [به جاى او،] با رعایت عدالت،موضوع قرارداد را املا كند.
پانوشت ها:
[۱]محقق و پژوهشگر مطالعات اسلامی؛ عضو شورای علمی گفتگوی ادیان و رایزن سابق فرهنگی ج ا ا در كشورهای ازبكستان و تانزانیا
[۲] به قول فردوسى:
چو خشنود دارى جهان را به داد / توانگر بمانى و از داد شاد
گر ایمن كنى مردمان را به داد / خود ایمن بخسبى و از داد شاد
همه داد كن تو به گیتى درون / كه از داد هرگز نشد كس نگون
[۳] نهج البلاغه؛ حكمت سىیام
[۴] سوره لقمان، آیه ۱۹.
[۵] سوره بقره، آیه ۱۴۳.
[۶] عَنْ اَنَسِ بْنِ مالِك، قالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(ص) فى بَعْضِ خُطَبِه وَمَواعِظِه:... رَحِمَ اللهُ امْرَاءً قَدَّمَ خَیراً، وَ اَنْفَقَ قَصْداً، وَ قالَ صِدْقاً، وَ مَلَكَ دَواعِىَ شَهْوَتِه وَ لَمْ تَمْلِكْهُ، وَ عَصى اَمْرَ نَفْسِه فَلَمْ تَمْلِكْهُ.( بحار، ج ۷۴، ص ۱۷۹)
[۷] نهج البلاغه ؛ خطبه ۱۹۳
[۸] اعراف، آیه ۲۶ .
[۹] فرقان، آیه ۴۷ .
[۱۰] بقره، آیه ۱۸۷ .
[۱۱] نك؛ مكارم شیرازی؛ ترجمه و شرح نهج البلاغه
[۱۲] او حق را آشكار و براى مردم خیرخواهى كرد و آنان به سوى كمال، هدایت نمود و به میانه روی، فرمان داد. (نهج البلاغه ؛ خطبه ۱۹۵).
[۱۳] نهج البلاغه ؛ خطبه ۹۴ ؛ سِیرَتُهُ الْقَصْدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ، وَ كَلاَمُهُ الْفَصْلُ، وَ حُكْمُهُ الْعَدْلُ
[۱۴] جوادی آملی؛ انتظار بشر از دین؛ ص ۱۷۲
[۱۵] قال النبی(ص): استووا. تستوا قلوبكم(كنز العمال، ح ۲۰۵۷۵)
[۱۶] و لا تسأموا أن تكتبوه صغیراً او كبیراً
[۱۷] أقسط عند الله
[۱۸] أقوم للشهاده
[۱۹] ادنی ألا ترتابوا
[۲۰] وَلْیكْتُب بَّینَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ (سوره بقرة آیه ۲۸۲): این آیه ، بزرگ ترین آیه قرآن است كه درباره مسائل حقوقی و مقررات تنظیم اسناد است.