«یونیورسال» را می توان یکی از ۶ ابرکمپانی صنعت سینما در جهان دانست که تاریخ آن به اوایل قرن ۲۰ برمی گردد و اینکه چطور یک آلمانی تبار توانست در آمریکا تجارتی بزرگ راه اندازی کند سابقه خواندنی ای دارد.

خبرگزاری مهر - گروه هنر: یونیورسال غول دنیای چند رسانه ­ای و یکی از Six Major یا شش ابرکمپانی فیلم­سازی آمریکاست که حجم سرمایه ­گذاری و تنوع فعالیت ­هایش در شاخه­ های مختلف سرگرمی و رسانه باور نکردنی است؛ وسعت فعالیتی که باعث شده بزرگترین مجموعه استودیوی آمریکا را در شهری به نام خودشان - Universal City - در کالیفرنیا در اختیار داشته باشند و علاوه بر این، آن­ها خدمات خود را در استودیوهای دیگری در ارلاندو و فلوریدا به سازندگان فیلم و صاحبان صنایع تبلیغاتی نیز ارائه می ­دهند.

یونیورسال همچنین دارای یکی از بزرگترین شبکه ­های توزیع نمایش خانگی و البته یکی از مهم­ترین برنامه سازان تلویزیونی در آمریکاست که محصولات و شو­های تلویزیونی خود را از طریق شبکه ­های کابلی در داخل و خارج از آمریکا به فروش می ­رساند.

درب بسیاری از استودیوهای یونیورسال به­ روی عموم باز است و تورهای تفریحی متنوعی برای بازدیدکنندگان طراحی شده تا علاقه ­مندان بتوانند در نسخه­ ای جدی­تر از دیزنی ­لند در استودیو­های ساخت بسیاری از معروف­ترین فیلم ­های سینمایی قدم بزنند و شخصیت­ های محبوبشان را از نزدیک ببینند. محبوبیت این تورها به حدی زیاد است که یونیورسال دو پارک موضوعی یا اصطلاحا «تم­ پارک» دیگر از این دست را در چین و اسپانیا تاسیس کرده است.

نظارت بر ساخت و فروش محصولات مصرفی و جانبی، همچون لباس­ شخصیت­ فیلم ­ها، عروسک ­ها و محصولات یادگاری، خرید و فروش ­های آنلاین و بازی ­های کامپیوتری نیز یکی دیگر از حوزه فعالیت ­های این کمپانی بزرگ است.

شاخه موسیقی یونیورسال- Universal Music Group- نیز بزرگترین کمپانی موزیک دنیاست که شامل ده ­ها برند و عنوان در ضبط و پخش آثار موسیقی می شود.

اما اینکه این غول رسانه چگونه به این­جا رسیده است، تاریخی دارد طولانی و ارزشمند با قدمتی نزدیک به اختراع تصاویر متحرک.

سال ­های اولیه قرن ۲۰

برای شروع باید به سال ۱۹۰۵ بازگردیم. زمانی که کارل لاامل Carl Laemmle آلمانی تبار در شیکاگو به دنبال مکان مناسبی برای افتتاح فروشگاه لباس خود می ­گشت که به طور اتفاقی به صفی از مردم  که برای رفتن به Nickelodeon یا سینماهای اولیه و ارزان قیمت آن دوران که تصاویر متحرک ساده ­ای را به نمایش می گذاشتند، برخورد کرد. او که از میزان شوق مردم برای دیدن این فیلم ­های اولیه حیرت کرده بود تغییر مسیر داده و سینمای White Front را تاسیس کرد. در کمتر از یک ماه هزینه­ سرمایه­ گذاری او بازگشت و او به همراه شریک خود Robert Cochrane دومین سالن خود را نیز تاسیس کرد. این سرمایه­ گذاری­ ها ادامه داشت و رفته­ رفته آنان را به یکی از بزرگترین پخش کننده ­های کشور مبدل ساخت. تا سال ۱۹۰۹ لاامل و کوچران از تجارت خود در آمریکا و کانادا بیش از ده­ هزار دلار در هفته درآمد داشتند.

اما تا به اینجا آن­ها صرفا توزیع کننده بودند و تولید فیلم در انحصار Motion Picture Patents بود که توسط ادیسون -مخترع موتورهای الکتریکی داخل دوربین­ ها و پروژکتورها- حمایت می­ شد. بعد از اختلافات  و مشاجرات پیش آمده لاامل تصمیم گرفت که دیگر پولی به ادیسون پرداخت نکند. قطع همکاری با کمپانی MPP که تنها قدرت انحصاری تولید فیلم در آن زمان بود، آن­ها را که دیگر فیلمی برای توزیع و فروش نداشتند، به صرافت تولید فیلم­ های خودشان انداخت.

اولین تلاش آن­ها تحت نام «کمپانی مستقل تصاویر متحرک» یا Independent Motion Picture (IMP) تولید فیلمی با نام Hiawatha بود.

IMP رفته رفته به تولیدات خود سرعت بخشید و از آن جا که برخلاف سیاست ­های کمپانی ادیسون که نام عوامل و بازیگران را در فیلم درج نمی­ کرد با گذاشتن تیتراژ روی فیلم­ ها و شناساندن آن­ها به مردم، بسیاری از بازیگران را به سوی خود جلب کرد و اولین سیستم ستاره­ پروری در صنعت سینما را بنیان نهاد. در سال ۱۹۱۲ با ادغام IMP که به سطح تولید یک فیلم در هفته رسیده بود و پنج شرکت دیگر، کمپانی تولید فیلم یونیورسال – Universal Film Manufacturing – شکل گرفته و لاامل اولین رییس آن شد.

در آن سال­ ها یونیورسال پکیجی از فیلم­ های گوناگون ارائه می ­داد که به صاحبان سینماها اجازه می ­داد هر روز فیلم جدیدی برای نمایش داشته باشند. کامل­ترین بسته آن­ها شامل دو حلقه فیلم کمدی، یک سریال و یک فیلم بلند بود. آن­ها حتی در سال ۱۹۱۳ فیلم­ های خبری هفتگی با عنوان Universal Animated Weekly تولید می­ کردند.

اولین فیلم بلند داستانی آن­ها Traffic in Souls (۱۹۱۳) بیش از نیم میلیون دلار فروخت که عمده موفقیتش مرهون تکنیک­ های جدید و خلاقانه تدوین آن بود که حسی از وقوع چندین اتفاق در یک سکانس را به تماشاگران منتقل می­ کرد. مفهومی که پیش از این در سالن­ های سینما دیده نشده بود.

در سال ۱۹۱۴ یونیورسال با افتتاح مجموعه استودیو­های خود در کالیفرنیا ظرفیت فیلم­سازی خود را بیش از پیش گسترش داد. لاامل با خرید فضایی به وسعت بیش از ۹۳۰ هزار متر مربع در دره سن­فرناندوی کالیفرنیا در نزدیکی لس­ آنجلس به قیمت ۱۶۵ هزار دلار، رویای خود را برای داشتن استودیویی به ابعاد یک شهر به واقعیت تبدیل کرد. جشن افتتاح این مجموعه عظیم که در ابتدا برای مدیران و صاحبان صنعت سینما برنامه ­ریزی شده بود هزاران نفر از مردم عادی را نیز به خود جلب کرد. یونیورسال از این استقبال و هیجان عمومی نهایت بهره را برد و با ترتیب دادن تورهایی به قیمت ۲۵ سنت، بازدیدهای عمومی از استودیوهایش را راه ­اندازی کرد تا اختراع فیلم­ های ناطق که نیازمند استودیوهای دربسته بود روزانه بیش از ۵۰۰ نفر بازدیدکننده داشته باشد.

یونیورسال در سال ۱۹۱۵ بیش از ۲۵۰ فیلم تولید کرد؛ فیلم­ هایی که بر اساس میزان بودجه تقسیم بندی می­ شدند. «پر سرخ» و «پرنده آبی» به ترتیب بودجه­ های کم و متوسط را دریافت می­ کردند و «جواهر» عنوان رده فیلم­ هایی بود که بالاترین بودجه­ و ستاره­ های آن دوران سینما را در اختیار داشتند. بازیگرانی چون Harry Carrey، Carmel Myers، Radolph Valentino و کارگردانی چون Erich Von Strheim و البته جان فورد که با پیوستنش به یونیورسال تلاش می­ کرد تا ژانر وسترن آمریکایی را با بسیاری از فیلم­ هایی که کارگردانی کرد، تعریف کند.

دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰

در ابتدای دهه ۱۹۲۰ و در حالی­که سایر استودیوها به ساخت فیلم های بلند روی آورده بودند، تمرکز یونیورسال به طور عمده روی ساخت فیلم­ های وسترن و ملودرام­ های کوتاه و ارزان قیمت بود. هر چند در این دوران هم آن­ها دو فیلم بلند ساختند که هر دو به فیلم­ های صامت کلاسیک تاریخ سینما تبدیل شدند. گوژپشت نتردام (۱۹۲۳) با بازی Lon Chaney و کارگردانی Wallace worsley تحسین منتقدان را برانگیخت و در گیشه نیز موفق عمل کرد و همچنین شبح اپرا (۱۹۲۳) که جمعی زیادی از ستاره­ های آن­ زمان را در اختیار داشت. در این زمان یونیورسال به بازار اروپا نیز دسترسی پیدا کرده بود؛ جایی که فیلم ­های اکشن و وسترن­ های آمریکایی طرفداران خود را پیدا کرده بود.

سال ۱۹۲۹ کارل لامل پسر به عنوان کادوی تولد بیست و یک سالگی به جای پدر بر مسند مدیریت یونیورسال تکیه زد. لاامل جوان که اهداف بلند پروازانه­ ای داشت به هدف بروز رسانی کمپانی دست به اصلاحاتی زد. وی با هدف ساخت فیلم­ های بلند و باکیفیت ۴۰ درصد از حجم تولیدات کمپانی کاست. توجه او به رمان­ ها منجر به خلق چندین فیلم بلند برجسته شد. فیلم هایی چون پادشاه جاز (۱۹۳۰) - اولین فیلم موزیکال رنگی دنیا- و یا All Quiet on western front (۱۹۳۰) که جایزه اسکار بهترین فیلم سال را برای آنان به ارمغان آورد.

اما در حقیقت یونیورسال بخش زیادی از شهرت خود را در طی سال­ های ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۵ و با ساخت ۸ فیلم سینمای وحشت به دست آورد که شاهکارهایی چون دراکولا (۱۹۳۱)، فرانکشتاین (۱۹۳۲)، مومیایی (۱۹۳۲) و مرد نامرئی (۱۹۳۳) از آن جمله است.

با این حال این فیلم­ های باکیفیت نظر تماشاگران آن دوره را به خود جلب نکرد و میزان فروش، از پسِ جبران هزینه­ های ساخت این فیلم­ های گران­قیمت برنیامد و سایه بحران بر سر یونیورسال پدید آمد.

سال ۱۹۳۶ زمانی که بودجه ساخت فیلم Showboat  -که ستارگان برادوی در آن ایفای نقش می­ کردند- اعلام شد، سهام­داران کمپانی که ولخرجی­ های لاامل پسر زنگ خطر را برایشان به صدا درآورده بود اجازه تولید فیلم را ندادند تا اینکه لاامل پدر وامی ۷۵۰ هزار دلاری را با وثیقه قرار دادن سهم خود در یونیورسال از کمپانی Standard Capital دریافت کرد. این اولین بار در تاریخ ۲۶ ساله یونیورسال بود که برای تولید فیلم به قرض روی آورده بودند. در نهایت بودجه فیلم از این مقدار هم ۳۰۰ هزار دلار فراتر رفت و Standard Capital تقاضای بازپرداخت وام را کرد و  زمانی که کمپانی از عهده قرض خود برنیامد این فصل از تاریخ یونیورسال به سر آمد و Standard Capital با بهره از وثیقه ­ای که در اختیار داشت کنترل کمپانی را به دست گرفت و بر بیش از بیست سال تسلط خانواده لااملی بر یونیورسال پایان داد.

ادامه دارد