کمال تبریزی کارگردان «از رییس جمهور پاداش نگیرید» درباره روند شکل‌گیری قصه و شخصیت‌های این فیلم صحبت کرد و گفت بخشی از داستان این فیلم به طور واقعی برای یکی از تهیه‌کننده‌های سینما رخ داده است.

خبرگزاری مهر-گروه هنر: فیلم سینمایی «از رییس جمهور پاداش نگیرید» به کارگردانی کمال تبریزی در سال ۱۳۸۷ ساخته شد اما در سال ۱۳۸۸ بنا به دلایل مختلفی توقیف شد تا اینکه بعد از ۸ سال تابستان امسال در سینماهای کشور اکران شد. در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون آتیلا پسیانی، احمد آقالو، حسن معجونی، بهمن زرین پور، رضا بهبودی و آشا محرابی حضور دارند و داستان درباره یكی از مديران ارشد دولتی است که به صورت كاملا اتفاقی به سفر حج می ‌رود و در اين سفر اتفاقاتی برايش می ‌افتد كه ظاهرش خوشايند نيست، اما همه اين اتفاقات ناخوشايند باعث می ‌شود به معنا و مفهومی از این سفر معنوی دست پيدا كند.

به بهانه اکران «از رییس جمهور پاداش نگیرید» با کمال تبریزی کارگردان، مهدی کریمی تهیه کننده و رضا بهبودی بازیگر این فیلم سینمایی به گفتگو نشستیم.

کمال تبریزی بر این باور است که «از رییس جمهور پاداش نگیرید» می تواند سخت ترین فیلم در کارنامه کاری او باشد زیرا برای ساخت «مارمولک» هم با این همه مشکل مواجه نبود. این کارگردان در بخشی از صحبت های خود بیان کرد که این فیلم سینمایی می تواند نقطه پایانی نگاه او در مورد به تصویر کشیدن افرادی باشد که در شرایط خاص قرار گرفته و ناخودآگاه شخصیت درونی آنها دچار تغییر می شود. همچنین با اشاره به داستان «از رییس جمهور پاداش نگیرید» بیان کرد داستان این فیلم برگرفته از یک ماجرای کاملا واقعی است که برای منوچهر محمدی تهیه کننده سینمای ایران رخ داده است.

این کارگردان سینما بیان کرد در حال حاضر تقدس و مصونیت مدیران دولتی نسبت به گذشته کمتر شده و من فکر می کنم که به راحتی می توان فیلمی با موضوع رییس جمهور ساخت و او را در فیلم نقد کرد.

مهدی کریمی تهیه کننده این فیلم سینمایی در بخشی از این مصاحبه بیان کرد زمانی که می خواستند پروانه ساخت «از رییس جمهور پاداش نگیرید» را صادر کنند با احترام با ما برخورد کردند اما پس از وقایع سال ۸۸ با نمایش این فیلم مخالفت شدیدی صورت گرفت که البته ما فکر می کنیم علت اصلی این مخالفت کمال تبریزی بود نه «از رییس جمهور پاداش نگیرید».

با ما در بخش اول این گفتگو همراه باشید:

*شما در فیلم‌های قبلی خود مانند «مارمولک» و «لیلی با من است» شخصیت هایی را به تصویر کشیدید که ناخودآگاه در شرایطی قرار می گیرند که شخصیت درونی آنها دچار تغییراتی می شود. در این فیلم هم همین نگاه را دنبال می کنید، آیا این سه‌گانه‌ای هدفمند بود؟

کمال تبریزی: تا به حال از این زاویه به این سه فیلم نگاه نکرده بودم اما فکر می کنم می توانیم چنین استنباطی را داشته باشیم، ضمن اینکه یک حس درونی باعث شده تا به سمت به تصویر کشیدن آدم هایی که ناخودآگاه در چنین شرایطی قرار می گیرند گرایش پیدا کنم.

«از رییس جمهور پاداش نگیرید» می تواند به نوعی دو کار قبلی را کامل کند و آن را سه گانه ای بنامیم که در نقطه نظرها و دیدگاه هایی که در فیلم اشاره شده یکسان بود و به نوعی این سه فیلم می تواند یکدیگر را تداعی کنند. البته برخی افراد نیز گفته اند که این فیلم شبیه «مارمولک» و یا «لیلی با من است» است. البته خود من از نظر ساختار و از همان ابتدایی که با رضا مقصودی در حال نگارش فیلمنامه بودیم می گفتم که این فیلم می تواند یک «لیلی با من است» باشد اما این بار در سفر حج.

به هر حال می توان گفت که این سه فیلم می تواند در یک پکیج قرار گیرد و حتی «از رییس جمهور پاداش نگیرید» می تواند نقطه پایانی نوع نگاهی باشد که در سینما دنبال می کردم.

اما در هنگام نگارش فیلمنامه هیچگاه این نگاه را نداشتم که این سه فیلم می توانند دنباله یکدیگر باشند. بیشتر به دنبال آن بودم که «از رییس جمهور پاداش نگیرید» به نوعی یادآور «لیلی با من است» باشد اما اینکه بخواهیم این سه فیلم را کنار هم قرار دهیم، اینگونه نبود.

 * با این حساب خودتان هم «از رییس جمهور پاداش نگیرید» را در راستای «لیلی با من است» می دانید و حتما به همین دلیل در برخی از سکانس ها این شباهت را به مخاطب یادآوری می کنید. این نوع یادآوری مستقیم سبب نمی‌شود که مخاطب این دو فیلم را با هم مقایسه کند و بگوید کمال تبریزی دچار تکرار شده است؟

تبریزی: چه این کار را می کردم و چه نمی کردم این مقایسه بوجود می آمد، چرا که جنس فیلمنامه‌ها مشابه است. زمانی که محمد رحمانیان فیلمنامه را بازنویسی می کرد، توجه لازم برای نشان دادن این شباهت بین دو فیلم را داشت. علاوه بر آن هیچ ایرادی ندارد که بگوییم که «لیلی با من است» را در عرصه جنگ ساختیم و حالا «از رییس جمهور پاداش نگیرید» می تواند در عرصه دیگر اما با همان سوال ها باشد. در «لیلی با من است» شخصیتی را داریم که از قشر متوسط جامعه است و به دریافت یک وام نیازمند است، اما در «از رییس جمهور پاداش نگیرید» شخصیتی داریم که متعلق به قشر سطح بالای جامعه است و در رده مسئولان، تحصیلکرده و تراز اول به شمار می رود، به همین دلیل شخصیت‌ها کاملا متفاوت است.

اینکه چرا در این دو فیلم دو شخصیت متفاوت را به نمایش می گذاریم، به این مساله مربوط می شود که ما در فیلم می خواهیم چه موقعیتی را ایجاد کنیم و چه حرفی را بزنیم. در موضوع جنگ یک نقطه مشترک مردمی و علاقه به حضور در جنگ در میان اقشار مختلف جامعه وجود داشته است به همین دلیل برای طرح موضوع داستان به سراغ فردی از سطح متوسط جامعه رفتیم اما در مساله حج با توجه به اینکه افراد خاصی به این سفر می روند و همه افراد جامعه نمی توانند به این سفر بروند، باید به سراغ فردی از جامعه می رفتیم که از یک قشر خاص باشد و از نظر موقعیت اجتماعی برتری خاصی داشته باشد چرا که رفتن به سفر حج به معنای پایین آمدن آدم ها از برج عاجی است که در آن قرار دارند. مرتبه این سفر به این شکل است که در دوره به جا آوردن اعمال حج نباید آزارتان به هیچ کس و هیچ چیز برسد و افراد در صلح مطلق به اعمال خود می پردازند و همه در یک مرتبه قرار می گیرند و این جاست که این کنتراست به وجود می آید یعنی آدمی که از طبقه معمولی جامعه باشد وقتی به چنین سفری می رود تضاد قابل لمسی برای او ایجاد نمی شود، اما اگر از شخصیتی استفاده کنیم که از مرتبه بالایی به این سفر حج برود، کنتراستی به لحاظ شخصیتی به وجود می‌آید که می تواند جذاب باشد. به علاوه این که خود مساله «از رییس جمهور پاداش نگیرید» برگرفته از یک داستان واقعی است که برای منوچهر محمدی تهیه کننده سینما رخ داده است.

به منوچهر محمدی یک جایزه ای تعلق گرفت که می توانست به سفر حج برود و دست بر قضا با کاروانی که مربوط به تدارکات بود به سفر رفت و در یک آشپزخانه مشغول به کار شد. او می گفت آنقدر گونی برنج جابه جا کرده بود که شانه اش تاول زده بود. بعد از اینکه از ماجرا با خبر شدم طرح آن را با رضا مقصودی در میان گذاشتم و در نهایت فیلمنامه نوشته شد.

*سفر به حج از جمله سفرهایی است که وقتی فردی به آن دعوت می شود با کمال میل آن را می پذیرد، اما این شخصیت از حضور در این سفر امتناع می کند. این نوع مخالفت و یا امتناع به رفتن به این سفر کمی غیر منطقی است، البته مخالفت به سفر رفتن در «لیلی با من است» به خاطر ترس از حضور در جنگ قابل درک است، اما در این فیلم نه.

تبریزی: الگوی حرکت شخصیت در این دو فیلم الگوی بازدارنده است. طراحی و الگویی که می تواند در این شرایط جواب دهد این است که شخصیت اصلی فیلم تمایلی ندارد به این سفر برود و در نهایت به این سفر برده می شود.

شخصیت اصلی «از رییس جمهور پاداش نگیرید» علی رغم اینکه در فیلم نشان داده می شود که هر کار نامناسبی می تواند انجام دهد، اما نقاط مثبتی در درون او وجود دارد. او برخلاف میل خود به این سفر می رود و گویی در یک سراشیبی قرار گرفته که ترمز او بریده شده و مجبور است تا انتها این مسیر را برود و این الگوی نگارش فیلمنامه برای چنین شخصیت هایی است.

دلیل و چرایی اینکه شخصیت اصلی داستان دوست ندارد به این سفر برود این است که قرار است یک سفر به کانادا برود. اگر این فرد یک شخصیت معتقد بود بعد از اینکه به او می گفتند به سفر حج برود، طبیعتا سفر اصلی خود را به تعویق می انداخت تا به سفر حج برود، اما این فرد اصلا این سفر را نمی خواهد و به همین دلیل ترجیح می دهد برنامه ریزی سفر به کانادا را دنبال کند، مضاف براینکه این شخصیت همیشه در سفرهای خارجی است و زمانی که به او می گویند باید به عربستان سفر کند تصور نمی کند که می خواهد به سفر حج برود بلکه به این فکر می کند که به یک کشور جهان سومی سفر می کند و هیچ نیازی به رفتن به این سفر ندارد به همین دلیل این برخورد یک برخورد طبیعی است همانند آن برخوردی که پرویز پرستویی در «لیلی با من است» دارد؛ او تمایل ندارد به این سفر خطرناک برود اما مجبور است تظاهر کند که باید به این سفر رفت و یک کنتراست بین درون و ظاهر این شخصیت بوجود می آید. در این فیلم هم چنین مساله ای وجود دارد که درون شخصیت اصلی داستان می گوید که باید به سفر کانادا برود تا مدارج علمی خود را طی کند اما ظاهر او نشان می دهد که باید به همراه هیات وزیران به سفر حج برود و این تمایل نداشتن به سفر حج و سفر تحمیلی موتور محرک فیلم است و این سفر تحمیلی او را به نگاهی می رساند که خود دنبال آن نبوده است.

و اما مهمترین اتفاقی که برای او در این سفر رخ می دهد این است که در طول فیلم دنبال وزیر است و در نهایت زمانی که وزیر را می بیند دیگر تمایلی ندارد که با وزیر ملاقات کند. دومین نکته این است که بدون عینک خانه خدا را واضح می بیند و این نشان دهنده تغییر نگاه او در پایان این سفر است.

ادامه دارد...