شماره ۸ فصلنامه سیاست متعالیه(بهار ۱۳۹۴) ویژه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با مدیر مسئولی حجت الاسلام والمسلمین دکتر منصور میراحمدی و سردبیری حجت الاسلام والمسلمین دکتر نجف لکزایی منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، در این شماره از فصلنامه سیاست متعالیه که به همت انجمن مطالعات سیاسی منتشر می شود، مقالات متعددی منتشر شده است که اکنون مروری بر خلاصه این مقالات خواهیم داشت:

الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس مفاهیم قرآن کریم

نجف لکزایی[۱]

محمد سنقری[۲]

چکیده

جامعه ایران امروز بیش از هر زمان دیگری در پی کشف الگوهای اسلامی در عرصه‌های مختلف، بر اساس آموزه‌های اسلامی است. در این راستا این سؤال مطرح می‌شود که الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس مفاهیم قرآن کریم چیست؟ در پاسخ، این مدعا ارائه شده که الگوی پیشرفت قرآنی الگویی است که رهبران الهی با هدف تحقق سعادت دنیوی و اخروی (حیات طیّبه) در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و ... با تأکید بر منابع وحیانی و بشری عرضه کرده‌اند.

برای تبیین موضوع از چارچوب نظری علل اربعه استفاده کرده‌ایم. بر اساس این چارچوب نظری، تحقق هر نوع الگویی مستلزم تحقق چهار علت است: علت مادی، صوری، فاعلی و غایی. کشف علل مذکور، با روش تفسیر موضوعی و مبتنی بر مفاهیم قرآنی دغدغة اصل مقاله حاضر است.

جامعۀ مطلوب قرآنی (بررسی آرای محمدرضا حکیمی دربارۀ سرشت و مختصات مدنیت قرآنی)

عبدالوهاب فراتی[۳]

چکیده                                                                                                                 

این مقاله بدون اینکه قصد تحلیل جریان فکری مکتب تفکیک داشته باشد، می­ کوشد جامعۀ ایده ­آل قرآنی را از منظر محمدرضا حکیمی، از متفکران دوره دوم از حیات مکتب تفکیک، مورد بازخوانی قرار دهد. دلیل انتخاب حکیمی به دو مسئلۀ مهم باز می­گردد: نخست، علاقه‌مندی وافر حکیمی به مهم­ترین موضوع تاریخ معاصر ایران یعنی «انحطاط مسلمین»؛ دوم آنکه حکیمی «جامعۀ کنونی» ما را دینی نمی­ داند و وضعیت موجود را انحراف از آرمان­های انقلاب اسلامی می­ انگارد.

به همین دلیل گفته­ های او دربارۀ جامعۀ مطلوب قرآنی، هم نقد حال است و هم افقی به سوی آینده. حکیمی بر حسب رویه دین­ پژوهی مکتب تفکیک، هم بر فهم خاصی از علم  وحیانی و معارف آسمانی و تربیت و سیاست قرآنی و حدیثی اصرار می­ ورزد. ویژ­گی دیگر تفکر حکیمی، خالص ماندن شناخت­های قرآنی و حدیثی از تأویل و مزج با افکار و نحله ­های فکری بشری است که بر جامعۀ مطلوب پیشنهادی­ اش تأثیر به‌سزایی نهاده است.

مدیریت امور دنیوی در نهج‌البلاغه (راهبردی به راهکاری عملی در توسعه فرهنگی)

شهلا بختیاری[۴]

توسعه فرهنگی سنگ بنای توسعه در تمام ابعاد حیات بشری است؛ و بدون داشتن ارزش‌های فرهنگی کارآمد و پویا نمی‌توان جامعه را به سمت تعالی سوق داد. یکی از ابعاد توسعه فرهنگی توجه به امور دنیوی است که بازتابی دوسویه در آموزه‌های اسلام و فرهنگ ایرانی دارد. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش تحلیل محتوا، مؤلفه‌های توسعه فرهنگی از آموزه‌های نهج‌البلاغه به‌عنوان یکی از اصلی­ترین منابع تعالیم اصیل اسلام، استخراج و با فرهنگ رایج در اندیشه برخی اندیشه‌ورزان ایرانی قیاس شود

 در مجموع می­ توان گفت آخرت‌محوری از عمده ­ترین مؤلفه­ های مهم در مدیریت امور دنیوی است که بر پایه­ های قناعت، اعتدال، میانه‌روی و امیدواری بنا شده است. این مفاهیم از مقوله ­های پر تکرار در حکمت‌های نهج‌البلاغه بوده است. دنیاگریزی در دین با مفهوم ناپسند انگاشتن محرمات جهت رسیدن به اجر اخروی مطرح ‌شده است؛ اما بازخورد آن در فرهنگ ایرانی منجر به انزواطلبی، فقر، جبرگرایی و ناامیدی شده است.

اجتهاد سیستمی؛ راهبرد کلان تولید الگوی اسلامی پیشرفت در افق آینده

مجید اسمعیلی[۵]

عبدالحميد[۶] واسطي

چکیده

تحقق جامعه و دولت اسلامی در راستای تمدن نوین اسلامی مستلزم تولید ساختارها و سیستم­های پاسخگو به تمامی نیازهای معرفتی، قانونی و فرهنگی است؛ از این رو اسلام با داعیۀ تأمین کمال بشری و نیل به سعادت اخروی، باید مسیر رسیدن به این هدف را در دنیا مشخص و تدوین بکند؛ در این راستا علم دینی با اتکا بر گزاره­ های وحیانی خطاناپذیر، ظرفیت تولید سیستم­های دینی را برای ما فراهم کرده که با روش صحیح استخراج و استنطاق گزاره ­های دین می­ توان ساختارها و نظام­های دینی پاسخگو به نیازهای دنیایی بشر را برای آینده­ ای مطلوب تولید کرد.

موجه­ ترین مدل برای استخراج نظر دین، اجتهاد موجود است که متأسفانه این روش با نگاه خرد و فردی به گزاره ­های دین فقط درصدد کشف حکم جزئی فردی یا توصیف گزارۀ جزئی اخلاقی است. «اجتهاد سیستمی» با ابتنا بر اجتهاد جواهری و با به کارگیری منطق کشف فرآیندها و منطق سیستم­سازی و مدل­سازی، الگوریتمی را ارائه می­دهد که با نگاهی کلان و استراتژیک به گزاره­ های دین، توانایی تولید سیستم‌های دینی را ایجاد می­ کند.

بنیان نظری پیشرفت ایرانیان (تأملی بر تاریخ­ نوشته های قرن سوم تا ششم هجری)

پروین ترکمنی آذر[۷]

چکیده

هدف کلان از نگارش تاریخ، هدایت بشر به سوی سعادت، به‌ویژه سعادت دنیوی، است، یعنی برخورداری از امنیت و رفاه اجتماعی. این مقاله درصدد تبیین نقش مورخان در قرون سوم تا ششم در رسیدن جامعه به سعادت دنیوی، و راهکارهای آنان در این مسیر است. امتياز كتاب­های تاريخی این دوره، انتقال میراث فرهنگ سیاسی گذشتگان و ارائۀ تجربيات تاريخي، بخصوص در زمينۀ آداب صحيح ملكداري بود.

آنان با اقتباس از متون اندرزنامه ­ای با روش آموزش و احیای هویت ملی به تبیین ارکان اصلی جامعه و نقش پادشاهان در ایجاد تعادل و توازن میان آنها با ابزار عدالت پرداخته و اوضاع روزگار خود را به نقد مي­كشيدند و با ارائۀ پيشنهاد و راه حل براي ادارۀ بهتر امور جامعه درصدد بودند تا حكومتگران وقت را از راه مطالعۀ تاريخ روزگاران گذشته و پيامدهاي آن، به تجربه­ اندوزي و عمل به روش­هاي صحيح ادارۀ مملكت، هدايت نمايند.

فتح بابی جهت حضور حکمت صدرایی در تدوین الگوهای توسعه

امیرعلي سيف ­الدين[۸]

امیر عبدالهی خلج[۹]

امیرحسین رهبر[۱۰]

چكيده

اندیشه­ طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مدتی است که محافلِ دانشگاهی و اتاق­های فکر کشورمان را به خود مشغول داشته است. در اين مقاله سعي بر آن است تا ضمن مرور الگوهای رایج در فضای مدیریت توسعه، به استعداد حکمت صدرایی و نظریه­ حرکت جوهری در جهت فراهم­آوری عقبه­ نظری سودمند (ولو به صورت استعاره­ای) برای تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بپردازیم.

سپس بر مبنای تفکیک سودمندِ مکتب صدرایی بین جوهر و عَرَض و با عاریت گرفتن نهادها، دانش و تا حدی فناوری (به خصوص دانش ضمنی مستتر در فناوری) از جریان غیر اصلی اقتصاد به مثابه­ جوهره­ جوامع تلاش شد تا بصیرت سودمندی درباره مسیر توسعه‌ دانشی کشور اسلامی­مان در چند سده­ اخیر به دست آید. در نهایت مشخص شده که شرط پیشرفت متوازن و اصطلاحاً تکامل، رشد هم جهتِ جوهره و عَرَض می­باشد و سایر انواع رشد صرفاً متضمّن توسعه­ نامتوازن و نه تکامل بر مبنای الگوهای غربی است.

مؤلفه‌های معرفتی و ساختاری سرمایه اجتماعی اسلام در مورد تحقق «اتحاد جماهیر آزاد اسلامی» از منظر امام خمینی(ره)

غلامحسن مقیمی[۱۱]

اگرچه امام خمینی اصطلاح سرمايه اجتماعي را بيان نكرده‌اند، ولي مفهوم، مؤلفه‌ها و شاخص‌هاي آن را در عرصه‌هاي مختلف روابط افراد، نهادها و دولت‌های اسلامي به كار برده‌اند. اين مقاله در صدد بررسی مؤلفه‌های فوق و نسبت آن با وحدت و همگرایی جهان اسلام است. در نگاهی كلی و فرا نگرانه می توان گفت كه امام خمينی اتحاد و انسجام اسلامي را در دو سطح ملي و منطقه‌ای طرح کرده‌اند.

در سطح‌ ملی به دنبال ايجاد وحدت بين دولت و ملت با مؤلفه‌هاي مشاركت سياسي، اعتماد، همياري و حس همكاري بر اساس مباني ارزشي، و در سطح منطقه‌اي نيز به دنبال وحدت كشور‌هاي اسلامی بر اساس مؤلفه ­هاي استقلال، آزادی، جمهوریت و بيداري اسلامی بوده‌اند.

آموزه‌های اسلامی به منزله سرمایه اجتماعی بر روی انديشه سياسی امام خميني در خصوص وحدت و همگرایی دول اسلامی تأثير داشته و در نهايت به لحاظ نظری منجر به تأسيس دولت بزرگ اسلامي به نام «اتحاد جماهیر آزاد اسلامي» مي‌شود.

پی نوشتها: دانشیار دانشگاه باقرالعلوم [۱]

کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام [۲]

[۳] . استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

[۴] - دانشیار  دانشگاه الزهرا (س)

[۵] . پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نور مشهد.

۲ معاون پژوهش موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نور مشهد.

[۶]

[۷] . استاد پژوهشکده تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

[۸] ـ استاديار دانشگاه تهران.

[۹] ـ کارشناس ارشد فلسفه اخلاق ـ نویسنده مسئول.

[۱۰] ـ دانشجوی دکتری آینده ­پژوهی دانشگاه تهران.

[۱۱] . دکتری علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (ع).