مترجم تازه‌ترین اثر پاتریک مودیانو در ایران معتقد است: در دنیایی که ادبیات روشنفکرانه مورد استقبال قرار می‌گیرد، جایزه نوبل باعث اعتماد دوباره فرانسوی‌ها به ادبیات شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «تا در محله گم نشوی» تازه‌ترین اثر پاتریک مودیانو نویسنده برگزیده نوبل ادبی ۲۰۱۵ است که با ترجمه انوشه برزنونی در ایران منتشر شده‌است.

برزنونی که از مترجمان ایرانی ساکن اروپاست در این گفتگو به بازگشایی جهان ادبی مودیانو برای مخاطبان این نویسنده در ایران پرداخته است. این گفتگو را در ادامه می‌خوانیم:

* سوالاتم را با ادبیات و مردم فرانسه شروع می‌کنم. شنیده‌ام که مردم فرانسه در مواجهه با ادبیات در زمره مخاطبان روشنفکر به شمار می‌روند. مخاطبانی که به سادگی تن به خواندن هر رمان یا داستانی نمی‌دهند و هرچه اثر چندلایه‌تر و به قول ایرانی‌ها فلسفی‌تر باشد، بیشتر دوستش دارند. با این تعبیر ادبیات مودیانو چقدر به این پروسه تعلق می‌گیرد؟

البته در سال‌های اخیر این کمال‌گرایی مردم فرانسه در انتخاب کتاب برای خواندن، کم و کمتر شده‌است. اگر نگاهی به فهرست پرفروش‌ترین نویسنده‌های فرانسوی در چند سال گذشته بیندازیم، نویسنده‌هایی را در صدر این فهرست می‌بینیم که با ایده‌آل‌های مخاطبان روشنفکر فاصله زیادی دارند.

شاید بتوان گفت مودیانو به همراه چند نویسنده انگشت شمار دیگر، مثل لو کلزیو یا روفن، جزو معدود نویسندگان معاصر فرانسه هستند که رسالت ترویج ادبیاتی عمیق‌تر را بر دوش خود احساس می‌کنند و پایه های این نوع ادبیات را هنوز در خاک این کشور استوار نگاه داشته‌اند. ادبیاتی که هدفش نه سرگرم کردن مخاطب، بلکه خلق یک اثر هنریست. برای شناختن نقش مودیانو در این جریان روشنفکرانه، همین بس که او  را مارسل پروست زمان ما می‌نامند.

دوست دارم درباره مختصات ادبیات مودیانو حرف بزنیم. من در کارهای او نوعی گم گشتگی و حس وابستگی به سرزمین را می‌بینم که به نوعی با شخصیت ایرانی‌ها شبیه است. شما نظرتان چیست؟

من این گم گشتگی را بیشتر مختص انسان مدرن می‌دانم تا ایرانی‌ها. این حس در دنیای معاصر، جهان شمول و بدون مرز است. ولی حس وابستگی نه تنها به سرزمین، که به محله ها و خیابان ها و کافه های شهر، بین مردم ایران و قهرمان های کتاب‌های مودیانو مشترک است، از یک جنس است.

محله‌ها، خیابان‌ها، شهرهایی که خودخواسته از آن‌ها فاصله می گیریم و همیشه دلتنگشان هستیم. شک داریم که به آن‌ها بازگردیم یا از آن ها دور و دورتر شویم.

* خانم برزنونی مردم فرانسه با ادبیات نویسنده برنده نوبل‌شان چه نسبتی دارند؟ چقدر باورش دارند و او را می‌پسندند؟

مودیانو، که با زبانی ساده و بی آلایش مفاهیمی عمیق و پیچیده را منتقل می‌کند، همیشه مخاطبان خاص خود را داشته است. این نویسنده که یک بار پیش از این با دریافت جایزه گنکور، توجه‌ها را به سمت خودش معطوف کرده بود، این بار با کسب جایزه نوبل، از سوی عامه مردم نیز مورد استقبال بی نظیری قرار گرفت.

فروش بیش از هفتصد هزار نسخه از کتاب‌هایش، او را در زمره پرفروش‌ترین نویسنده‌های امسال جای داده است. فکر می‌کنم این استقبال به مثابه دراز کردن دست دوستی فرانسوی ها به سمت این نویسنده باشد. گویی نمی‌خواهند این بار از کنار یک هنرمند در قید حیات، ساده بگذرند. به خصوص که هنر این هنرمند، زنده نگاه داشتن خاطره جمعی فرانسوی ها در دوره اشغال کشورشان است.

* از نظر شما چقدر جایزه نوبل مودیانو باعث ایجاد اتفاق در ادبیات فرانسه شده و چقدراین اتفاق ملموس است؟

فرانسه با کسب ۱۵ جایزه، بیشترین تعداد نوبل ادبیات در دنیا را از آن خود کرده است. با این حال به نظر می‌رسد فرانسوی‌ها بیش از این که این نوبل را یک دستاورد ملی بدانند، برای شناخته شدن این نویسنده در سطح جهان خوشحالند.

تبریکاتشان معطوف به مودیانو است نه به فرانسه. اما در دنیایی که ادبیات روشنفکرانه، سخت مورد استقبال قرار می‌گیرد، این جایزه باعت اعتماد دوباره آن‌ها به ادبیات غنی کشورشان شده است. فروش سیصد هزار نسخه‌ای «تا در محله گم نشوی»، آخرین کتاب مودیانو، در فرانسه طی فقط چند ماه، را می توان یک اتفاق نامید، یک اتفاق ملموس.

* بعنوان مترجم فمر می‌کنید «تا در محله گم نشوی» در نگاهی کلی روایتگر چه حسی در جغرافیای کاری نویسنده است؟

تا در محله گم نشوی، بازی دائمی نور و سایه است، مبارزه بی‌پایان خاطره و فراموشی است. شخصیت اصلی داستان که در جوانی برای پیدا کردن گم شده‌ای به هر دری زده است، در سالخوردگی به فراموشی، آخرین مُسَکّن درد، پناه می‌برد.

اما خاطرات قصد ندارند او را آسوده بگذارند، به خواب‌هایش می‌آیند و بیداری‌اش را نیز در مهی غلیظ فرو می‌برند. تا جایی که قهرمان داستان به ناچار خود را به دست خاطرات می‌سپارد. این خاطرات، رفته رفته در دیوار فراموشی ای که او به دور خود کشیده است، روزنی ایجاد می‌کنند اما نوری که برای روشن کردن حقیقت از این روزنه می تابد، کور کننده است.

* یادم هست که دلیل اعطاء نوبل به مودیانو «بازآفرینی خاطره انسان‌هایی با سرنوشت‌های باورنکردنی» اعلام شد. شما چقدر این اتفاق را در کتابی که خودتان ترجمه کرده‌اید، محقق می‌بینید؟

بازآفرینی خاطره، امضای مودیانوست، امضایی که پای تمام کارهایش دیده می‌شود، از جمله کار آخر او. همان طور که گفتم، تمامی کتاب، حول محور خاطره می‌گردد. کتاب گرچه با فراموشی شروع می‌شود اما به بازیابی خاطره ختم می‌گردد.

در مورد سرنوشت‌های باور نکردنی، باید بگویم که سرنوشت همه انسان‌ها باورناپذیر هستند، اگر نویسنده‌ای توانا مثل مودیانو آن را به رشته تحریر درآورد. هنر مودیانو در کتاب آخر او همین است. که به داستانی ساده، خاصیتی رمزآلود می‌بخشد. از یک جداافتادگی در گذشته‌ای دور، یک تراژدی خلق می‌کند و ما را نیز در این سفر پا به پا همراه خود می‌برد.   

گفتگو: حمید نورشمسی