خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: رامین جهان پور داستان نویس که چندین کتاب در حوزه مخاطبان بزرگسال و نوجوان منتشر کرده، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده، چند مورد انتقاد را به فضای محیط بر ادبیات کشور مطرح کرده است. یکی از این موارد، بی توجهی رسانه ملی به ادبیات و اهالی آن است. این انتقاد ناظر بر تعطیلی برنامه «کتابنامه» و ادامه پیدا نکردن راه چنین برنامه هایی در صدا و سیماست.
این یادداشت از نظر محور موضوعی، مربوط به رسانه ای است که به کتاب بپردازد. بخش اول آن به عدم حضور کتاب و نویسندگان در رسانه ملی اختصاص داشته و بخش دومش نیز انتقاد به نبودن روزنامه ادبی در کشور است.
مشروح متن یادداشت مذکور در ادامه می آید:
طی چند سال اخير شاهد بی اعتنايی و بی توجهی صدا و سيما به اهالی كتاب، نويسندگان، شاعران، مترجمان و روزنامهنگاران داخل كشور بودهايم. پس از پيروزی انقلاب مديران صدا و سيما برای تبليغات و اطلاعرسانی، از مقولههايی چون فوتبال، برنامههای عامهپسند و سريالهای ضعيف تلویزيونی از هيچ كوششی دريغ نكردند؛ اما دريغ از برداشتن قدم برای تبليغ يا اطلاعرسانی كالاهای فرهنگی مثل كتاب و نشريات.
متأسفانه تلویزيون ما انگار با جماعت اهل قلم و كتاب نمیخواهد آشتی كند؛ جديدترين خبری هم كه اخيرا از رسانه ها شنيديم، تعطيلی يكی از برنامه های شبكه چهار سيما به اسم «كتابنامه » بود كه به معرفی كتاب می پرداخت. تلوزيون ما هيچكدام از برنامههای جدی اش را به فعاليتهای اين قشر اختصاص نداده است يا اصلا لزومی نمی بيند كه از مقوله ادبيات و فرهنگ در برنامههايش استفاده كند. اين در صورتی است كه اكثر انديشمندان، نويسندگان و چهرههای ادبي در كشورهای دیگر از طريق رسانههای تصويری شان، به مردم جامعه معرفی می شوند و خصوصا تلویزيون نقش بسيار پررنگی در شناساندن نويسندگان و شاعران مملكت خود دارد.
در حال حاضر، بسياری از دانشآموزان و دانشجويان ما نام فرهيختگان معاصرشان را نمی شناسند و ارگانی مثل صدا و سيما هم هيچ كوششی برای پر کردن این خلا نداشته است. انگار مؤلفان و اهالی كتاب تنها اقشاری هستند كه هيچ جايگاه و حق و حقوقی در رسانه ملی ندارند! در صورتی كه نمايش ضعيفترين سريالهای داخلی و خارجی و پوشش خبری مسابقات درجه چندم ورزشی، جزو برنامههای اولويتدار اين ارگان مردمی بوده است. سيمای ما متأسفانه با تمام انتقاداتی كه از طرف اهالی قلم و كتاب به آن می شود، راه خود را رفته و هيچ تلاشی برای بهدست آوردن دل نويسندگان و اهل كتاب از خود نشان نداده است و در اين مدت اهالی كتاب و نويسندگان ما در كشور دچار يك نوع تحريم خودساخته از طرف رسانه ملی بودهاند.
البته بيشتر دليل اين بی توجهی، اشراف نداشتن متوليان برنامههای تلویزيون به مقوله تأليف، كتاب و كتابخوانی و عدم شناخت نويسندگان داخلی است. اهالی قلم تنها اميدشان اين بود كه با روی كار آمدن دولت يازدهم، شاهد تحولات خوشايندی در اين زمينه باشند و متصديان فرهنگی اين ارگان مردمی بتوانند بی توجهی هايی را كه در چند دهه گذشته به اين قشر شده، به نحو مطلوبی جبران کنند. اما متاسفانه تا اين تاريخ هيچ اتفاق تازه ای در اين زمينه نيافتاده و تلوزيون ما همچنان با داستان نويسان و شاعران داخلی قهر است. اين در صورتي است در سيما در چند سال اخير شبكه هايی مثل شبكه بازار و.... ايجاد شده كه به عملكرد اصناف ديگري در كشور می پردازد.
چرا روزنامه ادبی نداريم
مطلب دیگر این است که اين روزها روزنامه های متعددی، اعم از اقتصادی، سياسی، اجتماعی، ورزشی و... روی پيشخوان مطبوعاتی خودنمايی می كنند و چند سال اخير هم شاهد انتشار روزنامه هايی بوده ايم كه فقط به مقوله فرهنگ و هنر پرداخته اند و اخبار و رويدادهای داخلی و خارجی در اين زمينه را پوشش داده اند. اما با اين حال جای خالی يك روزنامه ادبی كه اختصاص به شعر و ادبيات داستانی داشته باشد در روزنامه فروشی های ما به شدت احساس می شود.
اگرچه اكثر روزنامه های ما يكی از صفحاتشان را معمولا به ادبيات يا فعاليت های هنری ايران و جهان اختصاص می دهند اما گرايش بيشتر اين رسانه ها به اخبار و رويدادهايی نظير تئاتر، سينما و يا برنامه های تلویزيونی است. ناگفته نماند كه در زمينه ادبيات، ما ماهنامه ها و فصلنامه هايی هم داريم كه در طول سال به دست مخاطبانشان می رسند اما روزنامه ای تخصصی كه به صورت روتين و روزانه به شعر و داستان بپردازد، در كشور وجود ندارد و اين خلا برای تمامی اهل قلمی كه در اين زمينه فعال هستند، به وضوح قابل لمس است. به هر حال با وجود اين همه شاعر و نويسنده حرفه ای كه درسطح كشور وجود دارد، چاپ اين چنين جريده ای شايد بتواند تا حدودی پاسخگوی نياز فكری و فرهنگی اين قشر خاص در جامعه و مخاطبين شعر و داستان باشد.