به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از دکتر احمدعلی افتخاری استاد دانشگاه اصول الدین درباره راهکارهای اجرایی امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی که به مناسبت میلاد امام رضا(ع) اکنون پیش روی شماست.
انسان به حکم جانشینی خدا و کرامت و شرافت عقل و نامهای تعلیمی و آموزش بیان و...در جاده ای گام نهاده است که "تاریخ" است. کوله بارش امانت خدا، راه گشایش کتاب اوست. همه سرمایه اش در همین (عصر) به عبارتی "عُمر" و زندگی است. سرمایه را می بازد، و چیزی که می ستاند، نابرابر و بسیار کم ارزش و بی مقدار است (بلکه همه دنیا اندک متاعی است). پیشه اش خوردن از سرمایه است. زیان کاری در داد و ستد، نه زیان در سود، که در سرمایه است! خُسران آشکار، به نام زندگی، و این حقیقت از سوگندهای عظیم ایزدی است درمنشور خویش:) وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ...(.
ای انسان، ای مسئول امانت الاهی، ای مسجود فرشتگان، ای جانشین خدا در پهنه گیتی! به خود آ، چه کردهای؟ چه در دست داری؟ و چه شده ای؟ شده ای پول (همان نفس خیر!)، شده ای دروغ، دیو و دَدو درنده! پوک و پوچ و تو خالی! و راه کارهای پیشگیری از این زیان جبران ناپذیر، همانا داشتن ایمان و کردار شایسته و سفارش خود و دیگران به بردباری و حقّ است،[۱] دعوت به کارهای نیک و وادار نمودن به خیرها و معروفها و بازداشت از زشتیها و مفاسد و ناستوده ها و ناپسندهاست. پس، امر به معروف و نهی از منکر، نظارت همگانی بر نکات ضعف و قوّت محیط اسلامیو کارکرد دینداران در درون جامعه دینی است. راهی که آغازش روشن، مسیرش مشخص، هدفش متعالی، و هماره بدون کجروی ادامه دارد.
ـ فرمان به نیکیها، هماره با نفی و اثبات است. (نفی رفتار و اندیشه و گفتار موجود و رسیدن به کردار شایسته و مطلوب).
ـ فرمان به نیکیها دگراندیشی است، عشق به مردم و نوع دوستی است.
ـ سالم سازی فرد و جامعه است.
ـ نشانهی فطرت بیدار، ضمیر آگاه و روح تعّهد و مسئولیت شناسی و تکلیفگرایی است.
ـ کشاندن نفس لوّامه (وجدان بیدار) به عرصه داوری و محاسبه نفس است.
ـ ضمانت اجرایی و احیای ارزشها و همه بایدها و نبایدهاست.
ـ ترغیب و تشویق نیکوکاران در جامعه دینی است.
ـ آگاه سازی و پند و اندرز نیکوست، مر غفلت زدگان و بیخبران را!
ـ اهرُم کنترل لجام گسیختگی در درون خانوادهها و اجتماع است.
ـ شناساندن حریم آزادی و حُرمت انسان و قانون است.
ـ نشانهی عشق به همهی خوبیهاست.
ـ نشانهی صَلاح و اِصلاح است.
ـ نشانهی حضور مسؤولانهی دردمندان و آینده نگران پُر احساس است.
ـ تقویت ارادهی سُست عنصران و سهل انگاران است.
ـ نظارت همگانی بر سرنوشت و مصالح عمومیجامعهی ایمانی و انسانی است.
ـ امر به معروف، جبران خلأهای فکری، عقیدتی، فرهنگی و ارزشي افراد است.
ـ نگاه بان مرزهای اخلاق و ارزش و حقوق دیگران است.
ـ نشانهی آسیب شناسی است، فریاد است، بلکه دعوت به سلامت و درمان است.
ـ غیرت دینی و کیان و مَنشِ اسلامیاست.
ـ پیش گیری از بحران اخلاقی، اجتماعی و انحطاط عظمت ملّی و فرهنگی است.
ـ کنترل فساد و محصور سازی بِزِهکاران است.
ـ توجّه عملی به احیای ارزشها و ترویج هر آن چه که پسندیده و ستوده است.
ـ نشانهی رشد و توان جرأت و جسارت است. آن که حضرت لوط در برابر گناهکاران ایستاد و پرسید، آیا در میان شما یک مرد رشید نیست تا مانع شود؟ )أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ ([۲].
ـ نشانهی خیر خواهی، کمال جویی، عاقبت اندیشی، گسترش نیکیها و کردار شایسته است.
ـ اجرای عملی باورها، اندیشه ها بر پایه آموزه های دینی است.
ـ فریاد رسا، علیه سکوت و سازش و تسلیم در برابر گناه و طغیان است.
ـ صیقل روح است و صفای درون، (چون آیینه تمام نمایی میشود در برابر دیگران.)
ـ منادی حق و مأمور اجرای فرمانهای الاهی است. (امرکننده به نیکیها و...).
ـ افزایش توان جامعه در برابر آسیب پذیری است. (نوعی بیمه است در حوادث ناگوار اخلاقی و اجتماعی و...).
ـ مرزبان آرمانهای متعالی یک مکتب، ملّت و هویّت اجتماعی است.
ـ تکرار و گوش زد نمودن پی در پی فضایل اخلاقی و ارزشهای دینی و سجایای انسانی است.
ـ درست زیستن را می آموزد تا مرگ شایسته را به ارمغان آورد.
ـ بیان گفتنی هاست و یادآوری دستورالعملهای آیات قرآن است.
ـ جایگاهش بس رفیع است که امام علی (علیه السّلام) می فرماید: (همه کارهای نیک حتّی جهاد در راه خدا، نسبت به امر به معروف و نهی از منکر، بسان رطوبت دهان است نسبت به آب دریا.) (کَنَفثَةِ فی بَحٍرلُجّیٍ).[۳]
از کجا آغاز کنیم
اکنون که با تمهیدات لازم و انواع معروفها و منکرات آشنایی پیدا کردیم، از کجا شروع کنيم؟ از کی آغاز کنیم؟ سراغ که رویم؟! پاسخ این است که، با توکّل عزم نموده، برخود بشوریم! و در گام نخست:
الف: از خود آغاز ميکنیم
اندیشه، باور، شناخت، کردار و گفتار خویش را به آرایه های خدایی زینت مي دهیم و خود را تجلی گاه پژواک اخلاق خدایی مي نماییم. تا به سعادت جاوید رسیم و رستگار شویم ) قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّیهَا([۴]. تا سخن ما، دعوت، فرمان و امر و نهی ما، در روح و جان دیگران کارگر افتد و اثر گذار. دعوت عملی و فراخوانی به کردار، از بهترین و موفق ترین و کارآمدترین شیوه هاست. اگر هر امر و نهی کنندهای، آن چه که در سر دارد، در عمل آورد، به آن چه که فرامی خواند، باور داشته باشد، توفیق را رفیق خود خواهد ساخت. و دلها و اندیشه ها را به دنبال خود روان خواهد ساخت. و جایگاه رفیعی در میان توده و مخاطبان خواهد یافت. فرمان است "به کردار فرا خوانید نه گفتار"[۵] نه چون كسي که با گفتار خود به خیر فرمان دهد و با کردار خویش تکذیب نماید. یا دستی پیش کشد و با دستی دیگر پس زند. با گفته هایش ارزشی را بستاید، معروفی را طرح و عرضه نماید و با رفتار خود از آن بي زاري جويد. خود را مصلح و آمر به معروف معرفي كند و به تباهي عمل نمايد. گر این نماید مردم به کناري روند و از فرمان اوگریزان شوند و روی بگردانند! و نهی خدا چنین است که چرا میگویید؟ آن چه را که انجام نمی دهید؟ )لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ([۶]
و در جای دیگری داریم، آیا مردم را به خیر و نیکی فرا می خوانید و فرمان می دهید، در حالی که خودتان را فراموش می کنید؟! )أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ([۷] و خودباختگی و خود فراموشی. بزرگ آفتی است که هویّت شخصیت و عظمت و کیان فرد و جامعه، بلکه یک ملت را به مخاطره میافکند و به ذلت و زبونی، وابستگی، انحطاط، خمودي و افسردگی می کشاند. فرد یا جامعهی خود باخته. یعنی هیچ!...
ب ـ خانواده
پس از خودسازی، پرداختن به خانواده و اصلاح باور، اندیشه، کارکردها، روابط، فرهنگ و اقتصاد و... اعضای آن. مقدّم بر جامعه است. بلکه خود اجتماعی است هر چند کوچک! و در نخستین حرکت اصلاحی پیامبر نیز، خدای سبحان مأموریّت می دهد که سوی بستگان و نزدیکان و خویشان، روکن و هشدارده ایشان را! )وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ([۸].
ـ یا فرمان مییابد که نخست دختران و همسران خود را سفارش به رعایت پوشش دهد. آنگاه دیگر زنان اهل ایمان را، )يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ(.[۹]
ای پیامبر، اهل بیت خود را به برپایی نماز فرمان ده! )وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ(.[۱۰]
و رفتار پیامبری را می ستاید. که خاندان خویش را به نماز سفارش و فرمان مي داد: )وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ(.[۱۱]
روش لقمان نیز بدین سان است که فرزندش را به برپایی نماز سفارش میکند و پرداختن به مسأله امر به معروف و نهی از منکر را گوشزد میکند و می فرماید: )يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ(.[۱۲]
فرزندم، هر آزاری که می بینی در این راه، (امر و نهی) بردبار و شکیبا باش.
ـ و کسانی که به خانواده خویش سوز و گدازی دارند، از سوی ایزد متعال ستوده می شوند می فرماید: )قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ([۱۳] ما پیش از این (دردنیا)، میان خاندان خود، مهربان و خداترس بودیم.
ـ و خطاب الاهی نیز بر ایمانیان چنین است. ای مؤمنان! خود و خاندان خویش را. از آتش حفظ کنید، )... قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا(.[۱۴]
ـ و رفتار امام حسین "علیهالسّلام"، این عشق باز اهورایی در عاشورا، احیاگر این اصل و خودپردازی است. می بینیم. نخست فرزند برومند خویش (حضرت علیّ اکبر) را، پیش از همه، به پیکار لشکریان یزید گسیل می دارد.
و قیام و جهاد و شهادت در راه خدا را، با پیک پیشگام خود به مَنصهی ظهور میر ساند.
ج ـ هم سایگان
اگر بناست دعوتی، فرمانی، اصلاحی و...در خارج خانواده، صورت پذیرد، چه کسی سزاوارتر از همسایه، که او را حقی است برما! چه بسا در نیایش، اِطعام، انفاق، و گرهگشایی و... مقدّم است بر خانواده، در این مقام نیز، چه بهتر که، دعوت، آموزش، امر و نهی و پند و اندرز و... از همسایه آغاز شود. با هم سویی همسایه، راه تکلیف، هموار گشته و اقدامات ما شعاع بیشتری یافته و بر شمار همراهان و رهروان، هر آن افزوده میشود. و پیامبرنیز فرمودند: "چرا مردم، همسایگان خود را، آموزش نمیدهند؟ موعظه نمیکنند؟ و امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند؟!
د ـ نسل جوان
در اقدامات اساسی و فراگیر، در میان گروه های سنی جامعه، توجه به نسل نو (جوان و نوجوان) از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. زیرا، جوانان آمادگی فکری، روحی و روانی بهتری دارند. نسبت به سایر ردهها. و اینها برای پیروی، پذیرش، الگوبرداری رفتاری، درک و فهم مسایل مطروحه، محتوا و انگیزهي دعوت، ره آوردها و امر و نهی به عمل آمده، شور و سرور وافری دارند. تاریخ رسالت و دعوت پیامرسانان الاهی در همهی عصرها، گویای این حقیقت انکارناپذیر است. که خدای متعال میفرماید: "به حضرت موسی تنها نسل نو گرویدند"[۱۵].
و اعتراض مشرکان و کفّار فریش به ابوطالب این بود که برادرزاده ات (محمّد) جوانان ما را جذب کرده و به تباهی کشانده است. (أَفسَدَ شَبابَنا).[۱۶] چون روح و قلب و اندیشهی نوجوان، بسان زمین آماده و خالی از کشت است و آموزش و تأدیب و امر و نهی او، سنگ نبشتهای خواهد بود بر صحیفهی دل و منشور زندگی! و در تأیید این گرایش پرشور جوانان پیامبراسلام فرمودند: "جوانان با من هم سازگاری و کهنسالان با من مخالفت کردند" (وافَقَنی الشَّبان وَ خالَفَنی الشُّیُوخُ) [۱۷]. حضور جوانان فهیم و سلحشور میهن عزیزمان در شکلگیری و تداوم انقلاب اسلامیتا فجر پیروزی و همچنین در صحنههای دفاع از صدها دسیسهی کوچک و بزرگ داخلي و خارجی و مرزبانی از ارزشهای اسلامیو حرکتهای علمی، آموزشی، خدماتی، ورزشی و... پر افتخار جهانی را شاهدیم که در تأیید این مطلب است.
شرایط امر و نهي كنندگان
انجام هر کاری، شرایط، مقدمات، تمهیدات، تواناییها و شایستگیهای لازم و خاص خود را دارد. قیام به امر به معروف و نهی از منکر نيز، شایستگیها و شرایط منحصری را می طلبد. ما به گزیدهای از آنها اشارتی مینماییم:
۱ـ خود عامل باشد: کسی که به چنین امر خطیری مبادرت میورزد، باید خویشتن دار، صالح، خوشنام و دارای برجستگیهای رفتاری و پایبندبه موازین شرعی، اخلاقی، اجتماعی و... باشد. آن چه که می پندارد و می گوید، به کردار بیاراید. و امر و نهیاش عملی باشد. وخود اهل قیام و رکوع و سجود و شبزندهداری و توبه و آمرزش خواهی و... باشد.
۲ ـ در ایفای تکلیف: چشم داشت پاداش و مزدی نباشد. )أنِ أَجرِيَ ألاّ عَلَي الله([۱۸] در غیر این صورت انتفاعي خواهد بود. هر که و هر جا مزد بیشتر بپردازد، رهسپار میگردد!.
۳ ـ راه حكمت: گام برداشتن در مسیر آگاهی و انجام هر کاری به تناسب و درخور تحسین و از روی دانش ودرایت باشد. یعنی: واقعیّتهای اجتماعی، رشد فکری، شرایط فرهنگی، آداب و رسوم ملّی، گرایشها وعُلقهها و علاقههای مخاطب را هم راه با میزان پذیرش و سرعت تأثیر و زمان دست یا زیدن به شدّت و یا مدارا و بیان تفصیل و گزیدهگویی را. در یابد و این راه همان راه "حکمت" است که خداوند به آن رهنمون ساخته و فرموده: )ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ([۱۹].
۴ ـ گفتار نیک: متین، درست، راست، منطقی و به دور از هجو وهزل و.... روش پسندیده ای است که آمر و ناهی را محبوب می سازد. کسی را گریزان نمیکند. دلها را به هم نزدیک نموده و پیوند میدهد. گوشها را شنوا و زمینهی پذیرش را آسانتر می کند و این گونه سخن از روی لطف و پند و اندرز نیکو. یعنی: تلاش دوستانه برای رسیدن به نیکبختی، یعنی؛ زیانی در کار نیست. دلسوزی است، هر چه هست مهرورزی است. این یعنی؛ تسخیر دل و جان.
درس معلم اَر بود زم زمه محبّتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را!
۵ ـ بهره گیری از واژگان نرم: محبّت آور، پیوندساز، عاطفی و یکدلی و... آنسان که در بیان الاهی در بعثت پیامبرانی چون؛ نوح، صالح، هود، شعیب و... واژههای "برادر" به کاربرد. تا از خود بدانند احساس خویشاوندی و پیوند خونی نمایند. )وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا(.[۲۰] بلکه ایمانیان توصیهشان هم راه با مهربانی و لطف و رحمت است. )وَ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ([۲۱]! بلکه فرمان است با انساننمایی چون فرعون، (طاغوت زمان) هم، به نرمیسخن برانید، شاید پند بگیرد. )فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّيِّنًا([۲۲]. و تأثیر و نفوذ این کلام، بیش از سخن تند و درشت و خشم آلود است.
۶ ـ بهره گیری از آرایه های سخن: برای بیان، آرایه هایی است که در پرتو آن، جاذبهی شنیدن و تأثیر کلام رو به فزونی مینهد. سخن هر چه رسا، دلنشین، استوار در لفظ و معنا، ساده و به دور از واژگان نامأنوس باشد. و اگر دارای رنگآمیزی، حُسن ادا ولطف تعبیر هم باشد، ذوق شنونده و دقّت نظر او را برمیانگیزاند.، دلربایی می کند و سحر بیان نام می گیرد و تأثیر چنین کلامی بر کسی پوشیده نیست!
۷ ـ زمان شناسی: و سخن گفتن به اقتضای حال و ادای کلمات با تعبیرهای مناسب، بازدهی فهم را بالاتر می برد. چه خوب که بداند! (هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد) و کسی به این شرایط زمان و مکان و عُلقه و علاقهی مخاطب آگاه باشد، ره به خطا نخواهد پیمود. (اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لا یَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس).
۸ ـ زمينه سازي: استفاده از مقدمات لازم و همآهنگ با موضوع، زمینه سازی برای پذیرش و تأثیر بهتر و بیشتر سخن. یکی از ابزارهای کارآمد سخنوران و دعوتگران و بازدارندگان و فرماندهان است.
۹ ـ بهره گیری از شواهد: تاریخی، دینی، سیاسی، اجتماعی، حسّ و تجربه وعلم و... در خور حال مخاطب و موضوع در قالب داستان، و آشناسازی همعصران با سرنوشت نیاکان، مورد توجّه و پذیرش خُرد و کلان خواهد بود. و انسان از دوران کودکی با این روش، اُنسی دیرینه دارد. و از روشهای موفّق و تأثیرگذار قرآن است. و امروزهمهي فیلمها، نمایشها و... در قالب داستانهای خیالی، واقعی، عشقی، جنایی و آموزشی و... طرح و عرضه میگردند. و جایگاه شان را در نزد افراد و جامعههای بشري میتوان دریافت!
۱۰ ـ شکیبایی: میانه روی، پرهیز از شتابزدگی، چون میزان پذیرش و تأثیر در روح و جان افراد متفاوت خواهد بود و بردباری پیامبران از این رو بوده است و این گونه اقدامات نیازمند زمان است و در سفارش لقمان به فرزندش میبینیم. این نکته را گوشزد میکند: )وَ اصبِر عَلی ما أَصابَکَ(. که در اثر صبر ظفر آید!
۱۱ـ گزيده گويي: بسنده كردن به كمترين حرف و سخن و امر و نهي و... در آغاز امر، همان گونه كه پیامبر در آغاز بعثت و رسالت خويش فرموده: «قُولوُا لا اِله اِلاّ الله، تُفِلحُوا» همين! شديد مسلمان!
۱۲ـ پرهيز از كشف: هرگز نبايد به دنبال كشف منكر باشيم، كه اين رفتار ناپسند، خود، منكر است.
)لا تَجَسَّسُوا(، امام صادق (علیه السّلام) میفرماید: " مؤمن نباید حسّاس و جسّاس باشد" برخورد با بِزهِ آشکار است! نه کشف جرم!
۱۳ ـ اخلاص بورزید: امر و نهي نبايد از روي حسادت، كينه توزي، دشمني، تحقير، تمسخر، استهزا، انتقاد و انتقام و هم راه با كبر و غرور و خودپسندي باشد. تنها شرط اخلاص در عمل و انگيزه، مايهي پذيرش كردار ما خواهد بود. در ديوان دوست. همان رفتاري كه مولاي متقّيان در كار و زار با پهلوان نامي عرب (عمر و ابن عبدوَد) نمود، چون خدو، انداخت بر سيماي او، از كيفر آني و شتابان وي باز ماند. تا هر چه هست تنها او را باشد!
۱۴ـ خوش بيني: در نگاه نخست، حمل كار و رفتار ديگران به خير و نيكي و جاري ساختن اصل برائت و پرهيز از گمانهاي بد و تجّسس و ابراز حساسيّت ناروا، پسند عقل و شرع است.
۱۵ـ پرهيز از جبهه گيري: بايد دقت شود كه در اين امرو نهي، ابراز مخالفت با فعل است، نه فاعل! برخورد با گناه است نه گناه كار، جبهه گيري نيست، هر چه هست مسالمت است، اصلاح است و صلاح. در مشاركت طرفين.
۱۶ـ آموزش غير مستقيم: آموزش غيرمستقيم و بيان با كنايه و ايهام، تحقير و تعرض به شخصيت حقيقي و حقوقي كسي را به دنبال نخواهد داشت، آن گونه كه در سيره امام حسن و امام حسين «عليهما السلام» در آموزش وضو ديديم كه آن پير، چون اعتراف نمود به جهل خويش!
۱۷ـ تكرار و پند پي در پي: اصل تكرار و تذكّر پي در پي، آن قدر سود بخش است كه در تضمين همهی راههاي ارائه شده است. اگر به هر روشي توفيقي يافتيم، معروفي را القا نماييم، از منكری باز داريم. ضروري است تا ملكه شدن و نقش بستن در ذهن و ظهور در رفتار و كردار، با واژگان متفاوت، در قالبهاي مختلف، ولي با روشهاي هم آهنگ، طرح و بيان كنيم. داد سخن سر دهيم تا گرد و غبار فراموشي و وابستگي و خوگرفتگي را از صفحهي دل و انديشهي مخاطب بزداييم، و يكي از روشهاي كار آمد در حوزههاي آموزش و بارورسازي انديشه، همين تكرار و بيانهاي متوالي است. تا كارگر افتد و آموزهها ماندگار گردد.
۱۸ـ به كارگيري شيوه هاي گام به گام (تدريجي): در امر و نهی، آموزش، دعوت و تبلیغ و... رعایت سطح و مرحله و تدریج، اهمیت ویژه ای دارد. به اقتضای آمادگیهای ذهنی، رشد و شکوفایی اندیشه ها، توان یادگیری، زمینههای پذیرش و کسب آمادگیهای لازم و متناسب در همهي ابعاد، میتواند توفیق را رفیق سازد. در قانون گذاریها، آموزشها، پاداشها و سیاست گذاریها و... این اصل رعایت میشود. «حتّی ایمان نیز مراتبي دارد، امام صادق ((علیه السّلام) میفرماید: «بر کسی که گنجایش و ظرفیت بیش از آن را ندارد به او تحمیل نکنید و بارش را سنگین مسازید» و انسان در تحصیل کمال، دانش و... از سويي در حصار تدریج است و در سقوط ارزشها و خو گرفتن با پلیدیها نیز چنین است. واژه به واژه فرا میگیرد تا دانشمند همه چیز دان میشود. یا تخم مرغ دزد شتر مرغ میدزدد. آهسته.آهسته با اخلاق نکوهیده خو میگیرد و به مرتبهی )بَل هُم أَضَلّ( میرسد. و سنّتهای املا و استدراج خداوند حکیم نیز در راستای این اصل مُتقن است.
۱۹ـ استقامت: پايداری در عمل و مبادرت به امر و نهی در بدترین شرایط. (چون روز عاشورا و حالات امام شهیدان در پند و امر و نهی پایانی بر لشکریان یزید و جلو گیری از حمله به خیمهها).
۲۰ـ توجه به گستره عمل: در امرونهی به بد ترین و جنایت کار ترین افراد روزگار، نباید کوتاهی کرد. (کاری که سرور شهیدان نمود.)
۲۱ـ ضرورتي بدون تعطيل: تا پایان زندگی و واپسین لحظههای عمر، امر ونهی ضروری است. تعطيلي ندارد و گرفتن مرخّصي روا نيست در هيچ حال و شرايط (چون امام (علیه السّلام) در کربلا چنين كرد و به پيروان درس عملی آموخت).
۲۲ـ يافتن دست آويزهاي مؤثّر: توجّه دادن به دین، آرمان،
فرهنگ، ویژگیهای خاصّ و عاطفه و...(آن سان که امام لشکریان را به آزادگی فرا خواندند). (کُونوا أَحرارًا في دُنياكُم...). اگر دين نداريد...
دست كم در دنياي خود آزاد مرد باشيد.
۲۳ـ توفيق يابي: و بسنده كردن به هر ميزان و باز داشت از منکر به هر اندازهي ممکن. (از چندین بِزِهکاری بهیکی بسنده کردن).
۲۴ـ لحاظ ندانستن شرط سنّ و سال: آن سان که حضرت ابراهیم به پدرش آزر فرمود: )قالَ لِأَبیهِ(.
۲۵ـ شناخت اولويّتها: در آغاز دعوت امر ونهی به بزرگترین، بدترین و حادّ ترین منکرها پرداخته شود، اولوّیت در کار باشد.
۲۶ـ قاطعيّت: صراحت بيان در امر و نهي و فراخوان و دعوت، امري حياتي است، آن سان كه حضرت ابراهيم با بيان روشن و قاطع گفت: ) مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ([۲۳].
۲۷ـ گفتمان: طرح موضوع به شكل پرسش و بيدار نمودن و جدانهاي خفته تا اعتراف كنند، بپذيرند و به تكاپو و يافتن راه حل بيافتند. وخود آگاهانه بر گزینند.
۲۸ـ شفّافيّت: (پژواك حقيقت): برخوردی چون آیینه لازم است. همان را پژواک دهد که رو به رويش قرار گرفته، اغراق و مبالغه، گزافهگویی و مشتبهسازی و ایجاد مَغلطه و سَفسَطه و... جایز نیست!
(ألمُُؤمِنُ مِرآتُ المُؤمِنْ)[۲۴]. بلکه بازگویی و خردهگیری برادرانه است که کاستیها را به برادر مؤمنش هدیه میکند. (أََحَبُّ أِخواني مَنْ أَهْدي أِليَّ عُيُوبي)[۲۵] و در پایان این گفتار، به حدیث شریف امام حسین «علیه السّلام» پیرامون شرایط آمران به معروف و ناهیان از منکر، بسنده میکنيم، امام میفرماید:
۲۹ـ دين شناسي: کسی که فرمان میدهد به نیکیها، باید دینشناس باشد. حلال و حرام و وجوب تکلیف را بداند (صاحِبُ الأَمرِ بِالمَعرُوفِ یَحتاجُ إلَی أَن یَکُونَ عالِماً بِالحَلالِ و الحَرامِ).
۳۰ـ وارستگي: گرفتار نفس خود نباشد (فارِغاً مِن خاصَّةِ نَفسِهِ).
۳۱ـ خيرخواهي: پندگویی به حق، و خیر خواه مردم باشد. (ناصِحاً لِلخَلقِ).
۳۲ـ مهرورزي: یار مهربان با مردم باشد. (رَحیماً، لَرفیقاً بِهِم).
۳۴ـ نرم خويي: با لطف و محبّت مردم را فراخواند به خیر. (داعِیاً لَهُم بِاللُّطفِ).
۳۵ـ گفتار نيكو: گفتارش نیکو باشد. (حُسنُ البَیانِ).
۳۶ـ شناخت تفاوتها: باید خُلق و خوی افراد بداند و همانگونه سخن بگوید. (عارِفاً بِتَقاوُتِ أَخلاقِهِمْ).
۳۷ـ شناخت نفس: باید از حیلههای نفسانی آگاه باشد. (بََصیراً بِمَکرِ النَّفسِ).
۳۸ـ صبر: بردباری و شکیبایی نماید. (صابِراً).
۳۹ـ پرهيز از انتقام: اگر آزاری دید در مقام انتقام برنیاید وگلهای نکند.
(لا یُکافیهِم وَ لا یَشکُوا مِنهُم).
۴۰ـ دوري از تعصّب: ناروای قومی، قبیلهای و نژادی و... (لا یَستَعمَلُ الحَمِیَّةَ).
۴۱ـ خويشتن داري: برای نفس خود، خشم نگیرد، (فقط برای خدا باشد).
(لا یَغتاظُ لِنَفسِهِم).[۲۶]
امید که همه آمران و ناهیان، دعوتگران، اهل قلم، مطبوعات، رسانه ها، دستگاه های ذی ربط، مسئولان فرهنگی ـ تبلیغی، آموزشی و قضایی و... در کار خود، روح دانش، فهم و درک صحیح شرایط، ایمان، شناخت، یقین، اخلاق دینی، کرامت انسانی و ارزشهای مکتبی، هوّیت ملّی، و پیشینه اصلاحات را، ساری و جاری بدانند، آنگاه پای پیش نهند و توفیق و گشایش و یاری از او جویند. که او "ولیّ توفیق" و از بهترینِ یاری گران است.
مراحل امر به معروف و نهي از منكر
در فراخواني به خير و نيكي و باز داشت از بديها و زشتيهاي فرد يا افراد جامعه، سه مرحله را گفتهاند:
۱ـ نارضايتي قلبي: در بروز بِزه از سوي هر كسي و هر كجا كه باشد. بايد حسّاسيّت نشان داد.
و از صميم قلب و عمق دل و ژرفاي جان. و اِعلام تنفًر و انزجار و بيزاري نمود. و هيچ كس در اين مرحله، معاف نيست. (فرا گيرترين مرحلهي نظارت همگاني است).
سهلانگاري، مدارا، سكوت و سازش، از سوي دينداران، روا نيست، عدم اجراي اين مهّم يعني، رضاي دل به نافرماني و گناه سپردن، يعني، گذر از مسؤوليّت خطير پيشگيري، يعني سبك شماري دين!
۲ـ بيان: در مرحله بعد، برخورد زباني، هشدار شفاهي، و تأكيد و تكرار و تذكّرات سودمند،
با بياني رسا، شيوا، دلنشين و استوار و روشن، به دور از تحقير، تمسخر، شوخي و پردهدري و.... با بهره گيري از آرايههاي سخن، در قالب داستان، تمثيل، نكات نغز و آموزنده، طنز و برجستگيهاي اخلاقي، فرهنگي، ديني و اجتماعي و..... كه در بحثهاي پيشين يادي شد.
۳ـ پيشگيري عملي: سرانجام، اگر دو مرحلهي پيشين بياثر ماند. گريز و گزيري نيست از مقابلهي با قدرت و برخورد با تمام توان (عِدّه وعُدّه)، تا از شيوع بِزِه و شمار بِزِهكاران جلوگيري شود.
ـ البتّه توجّه به اصل تأثير و متخلّف، با چه چيزي و در چه مرحلهاي تأثير پذيرفته و رو به اصلاح مينهد؟! اشاره، فرياد، اعتراض، رويگرداني، اخطار، تأديب، تعزير يا حبس و تبعيد و.....؟!
و اين تشخيص به عهدهي، آگاهان فرهيخته، زمانشناس، دينشناس، آشنا به مسايل اجتماعي، فرهنگي، اخلاقي و آداب و رسوم و.... در سايهسار ويژگيهايی چون: خويشتنداري، شايستگي، بردباري، گذشت، بيان شيوا، رسا، استوار و روان، با خويي خوش و رويي خوش و.... ميباشد. نه هر كس كه فغاني دارد و چماقي! بنمايد قيامي!؟....!
ترك امر به معروف و نهي از منكر (آسیب شناسی)
ترك و تعطيلي اين فريضه، يك از نشانههاي آخرالزّمان است. كه گروهي به دهها عذر و بهانه و توجيهات وجیه امّا بياساس، از عمل به اين فريضه دست ميكشند و به خود مرخّصي ميدهند! ميگويند: ما را چه كار؟ گناه ديگران به ما چه؟ ما را هرگز در قبر او ننهند و او را نيز در گور ما جاي ندهند؟! عيسي به دين خود موسي به دين خود! )لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ([۲۷] يا
)لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ([۲۸]
هر كس در گروي كار و كردهي خويش است! )كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ([۲۹]
خدا آزاد آفريده (وَ قَد جَعَلَكَ اللهُ حُرّاً)[۳۰]. نبايد مانع آزادي عمل كسي شد. )لااِكراهَ في الدّينِ([۳۱] يا ميپندارند، بر فرض، ما هم بگوييم، با يك بار و يك نفر و يك پند ویک برخورد، چه خواهد شد؟ كار از جاي ديگر خراب است! آب از سرچشمه گلآلود است! هر كس بايد خود بخواهد و اقدام كند! با گفتن كه، كاري درست نميشود؟ و....! ما را سَنَه نَه!
ـ و گروهي از روي شرم و آزرم، ياترس و تقيّه و براي حفظ نام و نان خويش و مقام و موقعيّت شغلي، اجتماعي، خانوادگي و اقتصادي و..... اقدامي نميكنند! گويند: مملكت صاحب داره؟! ما را محلّي از اعراب نيست!
ـ برخي بر اين باورند، كه از ما بهتران، داناتران، و آزمودهتران هستند، نوبت به ما نميرسد!
تازه! واجب كفايي است! عرصه را براي اهلش باز نگه داريم، پسنديدهتر و بهتر است؟ بچّه بازي كه نيست؟! هر كسي را بهر كاري ساخته اند!
ـ و گروهي از دينداران عافيتجو سر به جيب مراقبت فرو برده و به لاك خود خزيده و اظهار ميدارند؛ خدا اگر بخواهد، خودش اصلاح ميكند! از توان ما خارج است! به حرف ما كه درست نميشود؟ ما خيلي زرنگ و زيرك باشيم، دين و ايمان (و كلاه) خودمان را نگه داريم! ما خود مانده و در راهيم، تا چه رسد راه نماشويم؟! امروز گفتيم فردا چه خواهد شد؟ يك نفر و يك مورد را گفتيم، بقيّه چي؟! نابسامانيها زياد است و مشكلات اخلاقي، فراوان و كار از اين حرفها گذشته است؟! دنبال دردسر نميگرديم؟ ساكت مينشينيم و خود را ميسازيم! دعا ميكنيم خدا هدايتشان كند! از دست بنده چه آيد؟! گاه و بيگاه و هر از گاه، دعاي فرج حضرت را ميخوانيم تا خدا هر چه زودتر صاحبش را برساند! بد روزگاري شده؟!
ـ و گروهي از منتظران را، اين باور است، زمينه و نشانهي ظهور، شيوع در اوج فساد و تباهي است! فراگير شدن ستم و بيداد در جهان است! اين وعدهي حق و بيان رسول معّظم اسلام است! پس چرا با كنترل و برخورد و اصلاح، ظهور مصلح جهاني و منجي بشريّت را به تعويق اندازيم؟! و ميسرايند:
در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد طاعت از دست نیامد گنهي بايد كرد!
هدف مقدّس، ظهور است. اگر گناه هم مايهي وصل و نيل به مقصود باشد. باكي نيست! براي اين گروه، شيوع فساد و گناه، هم فال است و هم تماشا! ميپندارند، به ما كه ضرري نميرسد، فلسفه غيبت منجي و مصلح كلّ و موعود (در بيشتر باورها و دينهاي ابراهيمي و حتّي ساختگي و دورغين دنيا) در اين است كه روزي به فرمان خدا و ياري او، با قدرت و نيروي الاهي ميآيد و همه چيز را به اصلاح وا مي دارد و به عدل و داد ميرساند!
چه بسا استناد مي فرمايند به كلام خدا كه مي فرمايد: )ولا یَضُرُّکُم مَن ضلَّ إذا اهتًدًیتُم([۳۲]. مواظب خود باشيد. اگر شما هدايت يافتيد، گمراهي ديگران، زياني به شما نمي رساند.
[۱] .... أِلاّ الَّذینَ امَنُوا و َعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَتَوا صَوْ بِالحَقْ وَ تَواصَوْ بِالصَّبِر.
[۲] . هود ۷۸.
[۳] . نهج البلاغه، کلمات قصار صفحه ۳۷۴.
[۴] . شمس ۹.
[۵] . کُونُوا دُعاةُ النّاسِِ بِغَیرِ اَلسِنّتکُم.
[۶] . صفّ ۲.
[۷] . بقره ۴۴.
[۸] . شعراء ۲۱۴.
[۹] . احزاب ۵۹.
[۱۰] . طه ۱۳۲
[۱۱] . مریم ۵۵.
[۱۲] . لقمان ۱۷.
[۱۳] . طور ۲۶.
[۱۴] . تحریم ۶.
[۱۵] . یونس ۸۲..
[۱۶] . بحار ج ۱۸ ص ۱۸۲.
[۱۷] . گفتار فلسفی، جوان ج ۲ ص۲۴۸.
[۱۸] . نحل ۱۲۵.
[۱۹] . هود ۲۹.
[۲۰] . هود۵۰و۶۱و۸۴
[۲۱] . بلد ۱۷.
[۲۲] . طه۴۶ .
[۲۳] . انبیاء ۵۲.
[۲۴] . نهج الفصاحة.
[۲۵] . نهج الفصاحة.
[۲۶] . بحار ج ۹۷ ص ۸۳.
[۲۷] . كافرون ۶.
[۲۸] . بقره ۱۳۹، قصص ۵۵، شوري ۱۵.
[۲۹] . مدثّر ۳۸.
[۳۰] . حديثي از امام علي "عليه السلام": «لا تَكُن عَبَد غَيركَ وَ قَد جَعَلَكَ اللهُ حُرّاً».
[۳۱] . بقره ۲۵۶.
[۳۲] . مائده ۱۰۵.