تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۲

دعا در پیشگاه الهی در صورتی مستجاب می‌شود که با فروتنی کامل و بدون تکبر باشد، امام رضا(ع) زمانی که دعا می‌کردند با گریه و ناله قرآن تلاوت می‌کردند و خواسته‌شان را از خداوند می‌خواستند.

فارس نوشت: شیخ حسین انصاریان (کارشناس ادعیه و عرفان): دعای انسان اگر خالص باشد و شرایط لازم را نیز داشته باشد، یعنی هنگام دعا کردن انسان از حرام مالی، لقمه ناپاک خالی و اهل تجاوز به حقوق مردم نباشد و دعایش نیز متواضعانه باشد، قطعاً دعای آن فرد مستجاب می‌شود.

در قرآن کریم آمده که «اُدعونی استجب لکم» ولی منظورش هر دعایی نیست، ممکن است افرادی ظلم به خود، دیگران یا جامعه‌ای کرده باشند. دعای فردی که حرام خورده باشد و حدود الهی را در مال رعایت نمی‌کند، رشوه‌خوار، رباخوار یا غاصب است، مستجاب نمی‌شود.

خداوند متعال برخی شرایط دعا را به موسی بن عمران فرموده است: «ای موسی با دلی که خالی از تکبر است دعا کن»، این تکبر از سلام کردن به مردم شروع می‌شود تا تکبر ورزیدن در برخورد با خداوند، کسی که نماز نمی‌خواند، مستطیع است و حج نمی‌رود، خمس و زکات بر او واجب است اما آن را نمی‌پردازد متکبر است.

خداوند به تمام فرشتگان و ابلیس امر کرد که زمانی حیات در انسان دمیده نهایت تواضع را در برابر آدم از خود نشان دهید، بنابراین اینجا همه سجده کردند، مگر ابلیس که در برابر امر الهی تکبر ورزید!

همچنین وقت دعا کردن انسان بهتر است اشک از دو چشمانش جاری شود، ائمه(ع) به ویژه امام رضا(ع) در حال غیر دعا زمانی که خود را وصل به یک منبع معنوی می‌کرد و قرآن قرائت می‌کرد و به بخشی از آیات قرآن که مربوط به حساب بندگان و دادگاه‌های قیامت و عذاب‌های مجرمین می‌رسیدند، صدای گریه‌شان بیرون از منزل می‌رفت و رهگذران ناله و گریه ایشان را می‌شنیدند.

بنابراین زمانی که ما به حرم حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) مشرف می‌شویم، پس از زیارت و دعا خواندن باید از خداوند بخواهیم که ظالم نبوده و مال حرام در وجودمان نباشد.

نقل شده که ابوهاشم جعفری از راویان اهل بیت(ع) عمرش را با سه امام، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) گذرانده و به تصحیح و تدوین روایات آنها پرداخت، ایشان خود نقل کرده که سختی‌ها بر او هجوم آورده، مصیب مالی پیدا کرده، به طوری که خانواده‌اش برای یک لقمه نان لنگ شدند، در حالی که روزگار اوج بنی عباس و ثروت کشوری بی‌حساب و بیت‌المال دست مردم ناباب بود.

وی می‌گوید که به هر حال طاقتش طاق شده و تصمیم گرفته نزد امام هادی(ع) برود و درددل کند، زمانی که نزد امام رفته، امام به او گفته که ابوهاشم نعمت‌هایی که خداوند عالم به تو داده را بشمار، بعد هم خود امام شروع به شمارش ایمان، اعتقاد به معاد و نبوت و قرآن و ... کرده و فرموده که اگر اینها را خداوند از تو بگیرد درهای سعادت رو به تو بسته و درهای شقاوت باز می‌شود.

بنابراین اگر به هر دلیلی خداوند ایمان را از انسان بگیرد، سلامت جسم و روح دور و درهای خیر و برکت به روی انسان بسته می‌شود، بنابراین ما همه چیز را داریم و فکر می‌کنیم که هیچ چیز نداریم و در سختی هستیم، در حالی که خداوند سلامتی به ما داده و کمک کرده تا بتوانیم عبادت کنیم.