خبرگزاری مهر - گروه استانها - سعید رضایی: شاید از کودکی و نوجوانی رئیسعلی دلواری چیزهای زیادی را نشنیده باشیم ولی آنچه از جوانی این سردار رشید اسلام شنیدهایم، دنیایی از حرفها را در خود دارد.
دلوار نام روستایی کوچک اما پر از مردانی دلیر در شهرستان تنگستان است. رئیسمحمد(زائرمحمد) کدخدای روستای دلوار و همسرش شهین در سال ۱۲۹۹ هجری قمری برابر با ۱۲۶۱ هجری شمسی صاحب پسری شدند که نام او را رئیسعلی گذاشتند.
از دوران کودکی و نوجوانی رئیسعلی همیشه به نیکی یاد شده که همواره در پی کسب معارف دینی بوده و در شجاعت و دلاوری و دینداری و ولایت مداری شهره بوده است.
اولین دوران سوابق مبارزاتی رئیسعلی به سن ۲۴ سالگی وی برمیگردد که همکاری نزدیکی با محافل انقلابی و عناصر مشروطهطلب در بوشهر، تنگستان و دشتی داشت و یکی از پیشگامان مشروطهخواهان در جنوب ایران شد.
حیدر شاکر یکی از عموزادههای رئیسعلی است که این روزها در زادگاه وی در موزه شهید رئیسعلی دلواری و دیگر محافل، به نقالی نبردها و دلاوریهای رئیسعلی مشغول است و روایات متنوعی از وی دارد.
به گفته وی، رئیسعلی از زمانی که توانست اسلحه به دست بگیرد با سلاح آشنا شد و مهارتهای بسیار خوبی در تیراندازی داشت و در این زمینه زبانزد بود.
رئیسعلی که از اوضاع آشفته آن روزگار بسیار متأثر بود با همراهی دیگر آزادیخواهان بوشهر در خانه سید محمدرضا کازرونی به کلام خدا سوگند یادکرد که تا آخرین قطره خون با انگلیسیها مبارزه کند.
انگلیسیها در رمضان سال ۱۳۳۳ ه.ق عملاً بوشهر را اشغال کردند و پرچم خود را بر فراز دارالحکومه و دیگر ادارات به اهتزاز درآوردند. نیروهای رئیسعلی با شبیخونهای شبانه موفق شدند کنسولگری و تأسیسات آن را به آتش بکشند و نایب کنسول انگلیس که مورد محافظت شدید سربازان هندی بود توانست از این مهلکه بگریزد.
نقش علمای دینی در مبارزات رئیسعلی
شاید یکی از مهمترین ویژگیهای رئیسعلی دلواری را بتوان دینداری و ولایتمداری او دانست؛ تمام برنامهها و حرکتهای رئیسعلی دلواری با مشورت و با اجازه علمای دینی انجام میشده است و نقش بزرگان دینی در قیام رئیسعلی بهخوبی قابلمشاهده است.
آیتالله غلامعلی صفایی بوشهری امامجمعه بوشهر ماندگاری قیام رئیسعلی در تاریخ را فقط به خاطر خدایی بودن او میداند و میگوید: رئیسعلی دلواری مردی دیندار و باتقوا بود و قیام وی نیز در این همین مسیر انجام شد.
جنگ جهانی اول
در سال ۱۹۱۴ در آغاز جنگ جهانی اول قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قراردادند و کشتیهای جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهای اشغالگر بهتدریج قصد اشغال بوشهر و نواحی ساحلی اطراف را داشتند.
رئیسعلی با کسب تکلیف از علماء همراه دوستش خالو حسین دشتی در اوایل ماه رمضان ۱۳۳۳ قمری در عمارت حاج سید محمدرضا کازرونی، پس از مذاکراتی با وی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیشروی نیروهای انگلیسی اعلام کرد.
نیروهای انگلیسی همزمان با حمله به بوشهر قصد تصرف ناحیه دلوار را داشتند. دلوار محلی بود که پیش از آن چند بار سربازان انگلیسی به آنجا تجاوز کرده، اما طعم شکست را در این ناحیه چشیده بودند. رئیسعلی دلواری و شیخ حسینخان چاه کوتاهی و زایرخضرخان اهرمی از این وقایع آگاه و در مقام دفاع از وطن برآمدند.
قیام دلیران تنگستان علیه اشغالگران آغاز شد و نیروهای متجاوز انگلیسی که قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیرمردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از متجاوزان انگلیسی در این حمله کشته شدند. انگلیسیها مجبور شدند نیروهای کمکی از عراق و هند به بوشهر اعزام کنند و دلوار را بهشدت بمباران کردند.
تلاش برای تطمیع رئیسعلی
تطمیع رئیسعلی حربه دیگری بود که قیام او را متوقف کنند؛ زمانی که انگلیسیها قصد اشغال بوشهر و حرکت به سمت شیراز را داشتند، نمایندگانی بهسوی رئیسعلی فرستادند و گفتند که چنانچه او از قیام علیه قوای اشغالگر صرفنظر کند، مقامات انگلیسی چهل هزار پوند به او خواهند پرداخت. رئیسعلی در پاسخ گفت: «چگونه میتوانم بیطرفی اختیار کنم درحالیکه استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته است».
پس از جواب رئیسعلی، نامه تهدیدآمیز از طرف مقامات انگلیسی به رئیسعلی نگاشته شد مبنی بر اینکه چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ میکنیم، در این صورت خانههایتان ویران و نخلهایتان را قطع خواهیم کرد.
رئیسعلی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت: خانه ما کوه است و انهدام و تخریب آنها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراتوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.
«حیدر شاکر نقال حماسه رئیسعلی» با اشاره به تلاش انگلیسیها برای تطمیع رئیسعلی گفت: انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که رئیسعلی مرد سازش نیست و تلاش بسیار زیادی برای تطمیع او با پرداخت مبالغ زیادی داشتند که با مخالفت رئیسعلی مواجه شدند.
انگلیسیها با چهار کشتی جنگی برای گلولهباران دلوار و مجاهدان دلواری به همراه پنج هزار سرباز انگلیسی و هندی وارد منطقه شدند که رئیسعلی در اولین اقدام خود زنان و کودکان را از دلوار خارج کرد.
سربازان با قایق به سمت دلوار آمدند رئیسعلی دستور داد مبارزان از تیراندازی دست بردارند و پس از آنکه سربازان بیگانه رسیدند، دستور حمله داد از کثرت انفجار دود باروت بر سر دلوار آسمان ساحل دریا چنان تیره و تار شد که نیروهای دشمن دیده نمیشدند.
رئیسعلی دستور عقبنشینی به تپههای اطراف دلوار را داد و نیمهشب با بهکارگیری تاکتیک قدیمی خود، شبیخون نهایی را آغاز کرد؛ جنگی تنبهتن درگرفت و فرمانده دشمن به دست رئیسعلی کشته شد و تا ظهر روز بعد، با ازدیاد تلفات دشمن نسیم فتح و پیروزی بر پرچم رئیسعلی و دلواریها وزید و دشمن عقبنشینی کرد.
شهادت رئیسعلی دلواری
نیروهای انگلیس پس از شکست دلوار، قشون باقیمانده خود را عازم بوشهر کردند. آوازه رشادت رئیسعلی نهتنها در ایران بلکه در اروپا هم ورد زبانها شد و روزنامه تایمز صفحاتی از اخبار خود را به آن اختصاص داد.
جنگ میان دلیران تنگستان به رهبری رئیسعلی از یکسو و نیروهای بریتانیا و خوانین متحد آنان از سوی دیگر بهطور پیاپی و پراکنده تا شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیسعلی ویارانش برتری یابند. رئیسعلی در محلی به نام «تنگک صفر» هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی به نام غلامحسین تنگکی از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد.
تاریخ شبیخون مذکور و کشته شدن رئیسعلی دلواری در همه منابع، شب ۱۲ شهریور هجری شمسی ذکر شده است.
توطئه علیه رئیسعلی توسط انگلیسیها
دهها سال اینچنین تصور میشد که رئیسعلی دلواری دشمن سرسخت استعمارگران و مبارز نامی ایرانزمین، بدون توطئه انگلیسیها و به دلایل محلی توسط یکی از افراد محلی به شهادت رسید، اما انتشار ترجمه ویس کنسول انگلیس در بوشهر نشان داد که انگلیسیها بهطور مستقیم در به شهادت رساندن رئیسعلی دلواری نقش داشتهاند.
در دانشنامه بوشهر بخشی از خاطرات هربرت چیک – ویس کنسول انگلیس در بوشهر اینگونه آمده است: روز سهشنبه یکم سپتامبر ۱۹۱۵؛ به گمانم راه را یافتهام. دیشب او را یافتم. میرزا رحمت لیلکی مرا به نزد او برد. صحبتها انجام شد. غلامحسین پذیرفت. شاید هیچکس اشک نریخته مرا ندید. آنکس که باید کار را تمام کند، پذیرفت که چنین کاری را انجام دهد.نهتنها در این دیار بلکه در هر دیاری هر نوع آدمی پیدا میشود. پذیرفت و رفت. من و میرزا رحمت بازگشتیم. فهمیده بود در فکرم، اصلاً صحبت نمیکرد.
در بخش دیگری از این خاطرات با عنوان راپورتهای مستر چیک از رویداده های فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول در مورد روز سهشنبه هشتم سپتامبر ۱۹۱۵ آمده است: در سیلاب دگرگونیها حادثهای روی داد. تمام شد. یکی رفت. رئیسعلی کشته شد. میرزا رحمت لیلکی همه امروز را چشم به من دوخته بود و وقتی بعدازظهر خبر را آورد از سکوت طولانیام تعجب کرد. هرگز شانهاش را نفشرده بودم. پس از پایان دوره طولانی سکوتم، شانهاش را فشردم. باید قهقهه سر میدادم، ولی نمیخواهم. آنکس را که برگزیده بودم کار را تمام کرد. در میان درگیری تیری و فریادی و مرگی. پایانی بر یک ماجرا. آدمی افتاده بر خاک. در خاک خواهد خفت. فردا درباره او و من و آن خاک چه خواهند گفت. من و او جنگیدیم ولی فردا درباره آنکس که تیر را انداخت چه خواهد گفت؟ بیحوصلهام. باید بروم پرسهای بزنم. شبی شرجی و گرم است. از شهر هیچ صدایی نمیآید.(منبع: دانشنامه بوشهر - راپورت های مستر چیک از رویداده های فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول- گزارش گر هربرت چیک – ویس کنسول انگلیس در بوشهر- ترجمه افشین پرتو)
پیکر رئیسعلی شش ماه در گورک بهصورت امانت نگهداری شد و پسازآن با تشییعجنازهای طولانی و بینظیر، جسد او را به وادیالسلام در نجف اشرف حمل کرده و در کنار پدرش به خاک سپردند
12 شهریورماه سالروز شهادت رئیسعلی دلواری است.