خبرآنلاین نوشت: استندآپ کمدی حداقل در شکلی که امروزه از آن میشناسیم، یک پدیده جدید به حساب میآید. ایالات متحده آمریکا جایی است که به عنوان مکان زایش این هنر به شکل امروزی آن شناخته میشود، و ریشه آن در این کشور به سخنرانان طنزی همچون مارک تواین بازمیگردد که در قرن نوزدهم در سراسر آمریکا سفر کرده و کار خود را ارائه میکردند. این شیوه از سخنرانی طنز در دهههای آغازین قرن بیستم تبدیل به سرگرمی توده مردم در برنامههای وودویل(گونهای از تئاتر که در آن انواع برنامههای سرگرمکننده اجرا میشود) شد. برنامههای کمدی از اجزای اصلی برنامههای وودویل به شمار میرفتند، اما در آن دوران برنامه کمدی توسط یک گروه ارائه میشد، که به جای صحبت با تماشاچیان با یکدیگر سخن میگفتند. اما در این میان تعداد انگشتشماری از بازیگران همانند فرانک فی برای استعدادشان در بداههگویی در وودویل مشهور بودند. این سبک اجرای تک نفره پس از آن در دهههای ۳۰ و ۴۰ میلادی رشد کرد و به مرور زمان کاملتر شد.
در این میان کسی که شاید بیشترین سهم را در تبدیل کردن استندآپ کمدی به یکی از اجزای اصلی سرگرمیهای عامهپسند آمریکا برعهده داشت، باب هوپ بازیگر وودویل بریتانیایی بود. هوپ که خودش از تمجیدکنندگان فرانک فی به شمار میرفت، سبک خاص خود در اجرای برنامه را ابداع نمود، و از سال ۱۹۳۸ کار مجریگری یک برنامه رادیویی را آغاز کرد. او برای جذاب نگاه داشتن برنامه هفتگی خود، و حفظ تازگی برنامههایی که به صورت مکرر برای نظامیان اجرا میکرد، یک تیم از نویسندگان را استخدام کرد، تا با پیگیری اخبار روز و شایعات رایج در شهرها و پایگاههای نظامی که او در آنها به اجرای برنامه میپرداخت، مواد لازم برای اجراهای او را مهیا کنند.
شیوه کلاسیک استندآپ کمدی هوپ به مرور راه خود را به عصر تلویزیون باز کرد، و تبدیل به یکی از اجزای اصلی برنامههای متنوع همانند شوی تلویزیونی «اد سالیوان» شد. در دهه ۵۰ میلادی موج جدیدی از کمدینهای استندآپ نمایان شدند، که دیگر شیوه مکانیکی لطیفهگویان پیشین را به کارنمیبردند. پیشگام این نسل از کمدینها مورت سال بود، که از سوی بسیاری به عنوان اولین استندآپ کمدین مدرن در نظر گرفته میشود. مورتون لیون سال بازیگر و کمدین کانادایی الاصل آمریکایی، نخستین کسی بود که با ظاهری معمولی در برنامههای خود ظاهر میشد و در کمدی خود به صورت هوشمندانهای از موضوعات مبتنی بر حقیقت و سیاسی استفاده میکرد. او کسی بود که به دیگر کمدینها نشان داد که استندآپ کمدی میتواند هوشمند، شخصی و درگیر مسائل جامعه باشد.
پس از آن هنرمندان بسیاری همچون باب نیوهارت، شلی برمن و تیم کمدی مایک نیکلاس و الن می، هر یک به نوبه خود چیز تازهای در کار استندآپ کمدی ارائه کردند. حتی هنرمندان آمریکایی آفریقاییتبار از استندآپ کمدی به عنوان پایگاهی برای اظهار نظرهای گزنده درباره تبعیض نژادی در دوران جنبش حقوق مدنی آمریکا استفاده میکردند. لنی بروس با نام واقعی لئونارد آلفرد اشنایدر یکی از تاثیرگذارترین چهرههای استندآپ کمدی در میان این نامها است. او بیشتر دوران کاری خود را در کلوبهای کوچک به اجرای برنامه پرداخت. این کمدین در برنامههای خود به حساسترین و مورد احترامترین موضوعات آمریکا حمله میکرد. او چهره عریان خود را، بیش از هر کمدین پیش از خود برای تماشاگران به نمایش میگذاشت. این کمدین به خاطر کارهای خود بارها دستگیر شد و مدتهای زیادی درگیر مسائل قانونی بود، چیزی که به قیمت از بین رفتن کارش تمام شد. او در سال ۱۹۶۶ و در اثر استفاده بیش از حد از موادمخدر درگذشت.
پس از خلاقیتها و ابداعات لنی بروس در کار استندآپ کمدی در دهه ۶۰ میلادی، شکل جدیدی از کار استندآپ کمدی در دهه ۷۰ میلادی از راه رسید. استندآپ کمدینهای جدید سریعتر و نرمتر بودند، و مسائل شخصی را با موضوعات سیاسی-اجتماعی تلفیق میکردند. کمدینهای این نسل تنها ستاره نبودند، بلکه تبدیل به نمادهای دهه ۷۰ شدند. از چهرههای شاخص این دوره میتوان جرج کارلین و ریچارد پریور را نام برد. یکی از نکات جالب در این میان این است که بیان چیزهایی که روزگاری باعث زندانی شدن لنی بروس میشد، سبب ساز شهرت کارلین در دهه ۷۰ میلادی بود.
اگر دهه ۷۰ میلادی را به عنوان زمان مقبولیت و شهرت استندآپ کمدی میان مردم در نظر بگیریم، دهه ۸۰ میلادی زمان انفجار استندآپکمدی بود. در آن دوران کلوبهای کمدی زیادی در سراسر آمریکا مشغول به کار بودند، به گونهای که در هر گوشه آمریکا استندآپکمدی حضور داشت. این حضور فراگیر سببساز شهرت کمدینها در دهه ۸۰ بود. در حالی که کسانی همانند جرج کارلین و رابین ویلیامز از دهه ۷۰ همچنان به موفقیتهای خود ادامه می دادند، نامهای جدیدی همانند ووپی گلدبرگ، دنیس لیری، استیون رایت، رزی اودانل و دیگران تماشاگران زیادی را مجذوب خود کردند.
در پایان دهه ۸۰ میلادی استندآپکمدی به اوج محبوبیت خود رسیده بود. کلوبهای کمدی در هر گوشه آمریکا به چشم میخوردند، و استندآپکمدینها در برنامههای تلویزیونی حضور چشمگیری داشتند. اما این گستردگی و افزایش زیادهازحد کلوبها در بازار اثر مخربی نیز داشت. نیاز کلوبها برای نمایشهای هر شب بدین معنا بود که به مرور از کیفیت کار کمدینها کاسته خواهد شد. نمایش بیش از اندازه کمدی در این دوران سبب شده بود که تمیز دادن کار خوب از بد دشوار شود ( این واقعیت که کمدینها همهجا حضور داشتند، بدین معنا بود که کمدینهای بد هم زیاد شده بودند.) در نتیجه بسیاری از کلوبها بسته شدند و بسیاری از برنامههای کمدی تعطیل شد. در این میان برنامههای طنز تلویزیونی برخی از درخشانترین استعدادهای استندآپکمدی را بلعیدند. برای نمونه بیل کازبی که تبدیل به پایه برنامه تلویزیونی محبوب شبکه NBC به نام «شوی کازبی» شد و یا جری ساینفیلد که برنامه «ساینفیلد» را تبدیل به یکی از موفقترین طنزهای تلویزیونی دهه نود کرد.
هرچند که استندآپ کمدی در آغاز دهه ۹۰ میلادی با افول روبهرو شد، اما با پایان دهه ۹۰ و ورود به قرن ۲۱ استندآپکمدی دوباره از خاک برخاست. در این دوران برنامههایی مانند «پادشاهان اصیل کمدی» دوباره رونق را به سالنهای نمایش بازگرداندند. کریس راک یکی از چهرههایی است که در این دوران به اوج رسید و تبدیل به یکی از بزرگترین چهرههای عرصه استندآپ کمدی شد. اکنون به نظر میرسد که استندآپ کمدی دوباره به روزهای طلایی خود بازگشته است، و از کلوبها تا تلویزیون و اینترنت بیش از پیش فرصت دیده شدن و پیدا کردن تماشاگران جدید مقابل استندآپکمدینها قرار دارد.
در پایان خالی از لطف نیست اگر بدانیم استندآپکمدی وابسته به تجربیات مشترک، پیشفرضها و حتی تفاوتهای ظریف زبانی است و بنابراین به ندرت به خارج از مرزهای یک ملت سفر میکند. موازی با ظهور استندآپکمدی در آمریکا، سنت استندآپ در سایر کشورها به خصوص انگلستان جدای آنچه که در آمریکا اتفاق میافتاد، در حال توسعه بود. برای نمونه استندآپکمدی بریتانیا نیز بسیار قدیمی است و ریشه در هنرمندان موزیکهال قرنهای ۱۹ و ۲۰ میلادی دارد.