به گزارش گروه دين و انديشه "مهر"، در بيست و يكمين نشست از سلسله نشستهاي مؤسسه گفتگوي اديان دكتر حسين تنهايي، جامعه شناس و عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، به بررسي موضوع "كاركرد اجتماعي عرفان عملي در يگانگي و صلح جهاني" پرداخت و تصريح كرد : عرفان عملي ما را به جايي ميرساند كه سرچشمه دوستي و يگانگي بشر است
دكتر تنهايي در آغاز سخنانش با اشاره به اين مطلب كه جامعه بشري هر روز به سوي وحدت حركت مي كند و اين يك ضرورت تاريخي است گفت : همه اديان بزرگ جهان به ظهور نوعي از مهدويت اعتقاد دارند، البته با نامهاي متفاوت. در فلسفه هاي قديم هم وضع به همين منوال بوده و اين نشانه آن است كه انسان از پراكندگي بيم دارد. وحدت به شكل آرزويي در فطرت بشري دميده شده است و آرزوي فلسفه، اديان، و متفكران جامعهشناسي است. اما متأسفانه مردم نميتوانند فرهنگهاي مختلف را براحتي بپذيرند. به اعتباري هر كس فكر ميكند دنيا از آن طريقي كه خودش ديده، درست است.
دكتر تنهايي افزود: عرفان به ما آموخته كه هر كس از ظن خود مطلبي را مي فهمد. يعني انسان تصور مي كند هر چه را فهميده همان درست است و چون ظنهاي ديگران را نديده فكر ميكند همين يك ظن درست است.
وي در بخش ديگري از سخنراني خود گفت : تفكيك يافتگي با تحمل رابطه تنگاتنگي دارد. تفكيك يافتگي با آزادي هم رابطه نزديكي دارد. هر چه جامعه تفكيك يافتهتر باشد، آزادي در آن بيشتر وجود دارد و وقتي آزادي باشد، تحمل ديگران هم وجود خواهد داشت. اشكال اساسي اين است كه اكثر جوامع، به تعبير "ماكس وبر" جوامع سنتي هستند و چيزهاي جديد را نمي پذيرند.
دكتر تنهايي در ادامه پرسيد : تكليف ما چيست، بايد بجنگيم و خشونت و اختناقي را كه نتيجه تقابلهاي نامعقول بين انسانهاست تحمل كنيم تا زماني كه جامعه ما تفكيك يافتهتر شود؟ اتفاقي كه معلوم نيست چه وقت متحقق شود. اينجاست كه تعليم و تربيت، فلسفه، هنر و اديان مي توانند به ما كمك كنند كه پيش از آنكه در تاريخ تجربه يك ساختار عيني را داشته باشيم، بتوانيم خودمان را به شيوهاي متحول كنيم كه كه همه جهان را بپذيريم. اگر اين تلقي عرفاني مطرح شود، ما را از نظر ذهني آماده ميكند كه جهاني را براي صلح، گفتگو و شنيدن مطالب مختلف به وجود آوريم.
عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد تأكيد كرد: داعيه عرفان در تمام اديان جهان اين است كه هر چيز و هر كسي حق دارد. بنابراين اين چشمانداز كه به فلسفه وحدت وجود معروف است، ميگويد جهان يك وجود بيشتر نيست، غير از الله و ما موجوداتي هستيم كه از اين وجود ظهور كردهايم. فقط او قائم به ذات است و تنها كسي از موجودات برتر است كه بيشتر تقوا داشته باشد، يعني به آن وجود واحد بيشتر توجه داشته باشد و نتيجه آن حركت به سوي صلح، وحدت، آرامش و عشق است كه تنها از اين راه ميسر ميشود و اين كاركرد عملي عرفان است.
وي با اشاره به اين نكته كه عرفان به ما مي آموزد كه هر كس خداوند را بطلبد، او را مييابد و وقتي او را يافت، شروع به شناختن او مي كند گفت : از همين جا عرفان حاصل مي شود و وقتي عرفان حاصل شد، محبت حاصل مي شود. محبت يعني اين كه انسان خودش را دوست دارد و خدا را هم دوست دارد و وقتي به جايي رسيد كه فقط خداوند را دوست داشته باشد، عشق حاصل ميشود. عشق، يعني خدا را ديدن؛ نه اينكه خودمان را نبينيم، بلكه خود را مملو از خدا بدانيم.
بر اساس گزارش موسسه گفتگوي اديان، دكتر تنهايي در پايان گفت: بحث عرفان در اديان الهي اين است كه اي انسان تو موجود گرامياي هستي، تو تجلي خداوندي، اين وجود را بشناس و سعي كن با آن هماهنگ شوي. اينجاست كه صلح نصيب تو ميشود. از سوي ديگر جامعهشناسي هم به ما ميگويد تا ساختار جامعه به سوي تفكيك شدگي پيشرفت نكند، منبعي براي آزادي فراهم نميشود. عرفان ما را به جايي ميبرد كه همه ما در آن مشترك هستيم، هستي من و هستي تو همه از هستي خداست، ديگر هيچ كس نميتواند به ديگري توهين كند، چون هر كس جلوهاي از خداوند است و به اين ترتيب صلح حاصل ميشود. كاركرد اجتماعي عرفان عملي اين است كه ما را به جايي برساند كه سرچشمه دوستي و يگانگي بشر است.