غلامرضا گلی زواره با دغدغه شناخت جغرافیای جهان اسلام و پی بردن به ظرفیتهای موجود مناطق مسلمان نشین به پژوهش در این مساله پرداخته و محصول این پژوهش کتاب «جغرافیای جهان اسلام» است.

به گزارش خبرگزاری مهر، برای تحقق تمدن اسلامی یکی از مباحث خیلی مهمی که باید در این امر مورد توجه قرار بگیرد توجه به سابقه تاریخی و جغرافیایی مناطق مسلمان نشین از ابتدای بعثت تا به حال می باشد تا از فراز و نشیبهای تحولی و پیشرفتهای این دوره آگاه بشویم و با حرکتهای استعمار که موجب کند شدن این پیشرفتها شده آشنا شویم.

متأسفانه در این زمینه هم سایر کم کار شده است.  استاد غلامرضا گلی زواره یکی از محققین و نویسندگان حوزه جغرافیای انسانی با دغدغه شناخت جغرافیای جهان اسلام و پی بردن به ظرفیت های موجود مناطق مسلمان نشین به پژوهش در این مساله پرداخته و محصول این پژوهش کتاب «جغرافیای جهان اسلام» است.  

بحث ایشان در کتاب از زمان عصر جاهلیت شروع می شود تا به مخاطب شرایط قبل بعثت را انتقال بدهد و بعد به دوره بعد بعثت و گسترش اسلام در جهان و دوران تمدن اسلامی می پردازد.

نویسنده در مقدمه می گوید: «تحولی بنیادی و شکوهمند که به معجزه شباهت داشت. اسلام پس از ظهور در شبه جزیره عربستان مراحل رشد خود را با ایده ای پویا و مقصدی مقدس در راه آزادی انسان ها از قید تمامی بندهای فکری و اجتماعی و سیاسی آغاز کرد و تاثیر خود را صرفا بر جوامع عرب یا حتی کشورهای اسلامی آسیا و آفریقا محدود نساخت. به همین دلیل از راه اثرگذاری فرهنگی جوامع اروپایی را از جاهلیت قرون وسطایی رهانید و آنان را به ساحل علم و معرفت رسانید.» 

نویسنده پس از بیان این مطالب به بررسی مراحل شکوفایی اسلام پرداخته و سپس از رکود پیشرفت های جهان اسلام صحبت میکند که به دوره جنگ های صلیبی و دوره تیموریان و...برمی گردد. بعد ازاین دوره به دوره دوم رکودها که مربوط به هجوم استعمارگران است پرداخته و می گوید: «هجوم استعمار به کشورهای اسلامی دومین رکودی را برای جهان اسلام پدید آورد که پیچیده تر از نبرد های صلیبی نخست که انگیزه مذهبی داشت به میدان آمده و برای استحاله فرهنگی و تخریب باورهای مسلمانان مهیا گردیدند.»

نویسنده بعد از تحلیل این مباحث به بررسی کشورهای مسلمان نشین از جهت تاریخی و اتفاقات سیاسی و نحوه ورود اسلام به این مناطق و اتفاقات مذهبی و همچنین توان اقتصادی و منابع طبیعی فراوان و... در قاره آسیا و آفریقا و اروپا و آمریکا و اقیانوسیه پرداخته است. درمجموع به بیش از ۱۵۰ کشور مورد بررسی قرار گرفته است. از امتیازهای دیگر این کتاب نحوه ارائه و نگارش مباحث است که به دلیلی حجیم بودن مطالب کتاب به صورت درسنامه ای آماده شده و در انتهای هر بخش هم چکیده ای از مطالب آورده شده است.  

کتاب از ۴ بخش تشکیل شده که به شرح ذیل است: 

۱- مباحثی درباره جهان اسلام: این بخش دارای ۶ فصل با موضوعاتی اعم از :طلوع و گسترش جهان اسلام تا تجزیه کشورهای جهان اسلام و اوضاع کنونی  کشورهاست.

۲- کشورهای اسلامی قاره آسیا: که در این بخش کشورهای مناطق: آسیای جنوبی و خاورمیانه و آسیای مرکزی و جنوب شرقی را مورد بررسی و شناخت قرار داده است.  

۳- کشورهای اسلامی آفریقا:شامل طرح کلی از سیمای عمومی آفریقا و سپس بررسی و تحلیل جزئی کشورهای آفریقای شمالی، مرکزی، شرقی، جنوبی و غربی.

۴- مسلمانان قاره دیگر: در انتها هم به بررسی اروپا و اقیانوسیه و آمریکا پرداخته است.  

در قسمتی از کتاب درباره دلایل افول و سقوط دولت عثمانی آمده است: 

«اگرچه قرن دهم و یازدهم هجری دوران موفقیت بسیار درخشان مسلمانان است. در عین حال زوال و انحطاط جهان اسلام از همین زمان آغاز گردید. زیرا: 

۱- بزرگترین امپراطوری دنیای اسلام دولت عثمانی بود ولی سرزمینهای این قلمرو وسعت فراوان یافته بود و اقوام گوناگونی را با نژادها و زبان و ملیتها و گرایشهای متعددی در برمی گرفت که هرکدام سلیقه ای ویژه داشتند و حکمرانی در چنین مجموعه ای سخت دشوار بود.  

۲- سلاطین عثمانی ابتدا با روحیه فداکاری، قناعت و مقاومت زندگی می کردند ولی رفته رفته به رفاه طلبی، اشرافیت و زندگی متجملانه و استبدادی روی آوردند که این روند اعتبار و عزت آنان را حتی نزد مسلمانان از بین برد و در واقع اقتدار معنوی آنان غروب کرد.  

۳- روح غیرت دینی و اتحاد و همبستگی اسلامی جای خود را به تمایلات ملی گروهی و سیاسی داد و فضای فرهنگی و تربیتی جدید نیروهای معنوی و مادی امپراطوری را فرو کاهید.

منبع: اخوت