سال‌ها است که جایگاه گریم در تئاتر حرفه‌ای ایران از سوی مسئولان نادیده گرفته شده که این روند با واکنش فعالان تئاتری همراه است.

به گزارش خبرنگار مهر، اهمیت گریم در دنیای حرفه‌ای تئاتر روز جهان غیر قابل انکار است. امروزه بی‌بهره بودن یک اثر نمایشی از گریمی مناسب و مطلوب، باعث کمرنگ شدن شکل‌گیری فضای مورد نظر نمایش و همچنین شکل نگرفتن شخصیت‌های نمایش مورد نظر می‌شود از این رو گریم تئاتر دارای جایگاه خاصی است و به عنوان یکی از گرایش‌های اصلی در تئاتر جهان شناخته می‌شود.

متأسفانه طی سال‌های گذشته در تئاتر حرفه‌ای ایران کمتر به مقوله گریم در تئاتر توجه شده است که این کم‌توجهی بیشتر از سوی مدیران و مسئولان هنری و تئاتری بوده تا هنرمندان و فعالان تئاتر. طی سال‌های اخیر هنرمندان حرفه‌ای و تأثیرگذاری در عرصه گریم تئاتر ایران فعالیت کرده‌اند که فعالیت‌شان تأثیر بسزایی در بالا رفتن سطح کیفی آثار تئاتری داشته است اما هیچ‌گاه این تأثیرگذاری از سوی مدیران و مسئولان ذیربط به درستی دیده و ارزش‌گذاری نشده است.

نمونه بارز بی‌توجهی به مقوله مهم گریم تئاتر، نبود جایگاهی ثابت و مستمر برای گریم تئاتر ایران در جشنواره‌های مهم تئاتر داخلی به ویژه جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر است. البته دوره سی و سوم جشنواره تئاتر فجر تصمیم گرفت جایزه‌ گریم را هم در کنار دیگر جوایز تئاتری در بخش بین‌الملل جشنواره لحاظ کند که این تصمیم محقق نشد. با در نظر گرفتن این کم‌توجهی‌ها، هنرمندان و فعالان تئاتری نسبت به نادیده گرفتن شدن جایگاه گریم در تئاتر ایران واکنش‌های متعددی دارند. ستاره اسکندری بازیگر تئاتر ایران و رضا ثروتی از کارگردان‌های جوان تئاتر، طی یادداشت‌هایی که در اختیار گروه هنر خبرگزاری مهر قرار دادند، نسبت به نادیده گرفته شدن جایگاه گریم در تئاتر ایران نقطه نظرات خود را ارائه دادند.

در یادداشت ستاره اسکندری می‌خوانیم:

«سال‌ها گذشته و بر كسى پوشيده نيست كه هنرمندان عرصه تئاتر چگونه پاى اين عشق ايستاده‌اند و صبورى كرده‌اند تا اين هنر همچنان بماند، در اين راه سخت هميشه كسانى بوده‌اند وفادار و سر به زير كه بى هيچ توقعى دستان هنرمندشان به بازيگران كمک كرده تا حضور كامل‌ترى بر صحنه داشته باشند، «گريم» يكى از عناصر تكميل كننده بازيگرى است كه هيچ‌گاه در جشنواره‌هاى تئاتر اين سرزمين آنچنان كه بايد به آن احترام گذاشته نشده است در شرايطى كه بودن‌اش براى من بازيگر همانقدر ضرورى است كه لباس و دكور، چراكه چهره پردازى اولين گام ورود به شخصيت است. اولين بار كه تو خود را در قالب ديگرى باور مى كنى و ميتوانى به ديگران بباورانى، بدون آن تو، تو هستى و گاه چه دور از شخصيت، بدون آن احساس مى‌كنى شيشه هستى و در چشم تماشاگرت هويدا ...

در روزگارى كه تنها دلخوشى همه‌مان ديده شدن است و تشويق، كه از تئاتر و بدن بى‌رمق‌اش تنها جشنواره باقى مانده اين هنر همچنان مهجور است و داوران و سياستگزاران وجودش را ناديده مى‌گيرند. گريم در سينما مطرح است به خوبى، جايگاه شايسته اش را دارد. اين روزها كه شاهد حضور طراحان گريم چند سيمرغه سينما يا گاه دوستانى كه از تصوير چه خواسته چه ناخواسته فاصله گرفته‌اند در عرصه تئاتر هستيم، به عنوان يک بازيگر ضرورى مى دانم كه اين بخش از تئاتر نيز بايد به داورى گذاشته شود تا به رسميت شناخته شود، آن‌هم در شرايطى كه بسيار ديده شده «گريم» تئاتر ما از نگاه مهمانان و داوران خارج از اين مرز وبوم، تحسين شده و گاه نقد جانانه‌اى در موردش نوشته شده است.

اينكه «گريم» تشويق شود به من به عنوان بازيگر كمک مى‌كند چراكه تئاتر هنر همبستگى است اگرچه شايد اين حرف به مذاق بسيارى از همكارانم با رفتار مدرن خوش نيايد كه تنها به تخصص خودشان پابندند و كارى با باقى ندارند، تئاتر در تعادل رشد مى‌كند و اين ديده شدن لازمه اين حرفه است اگر كسى ميل به ديده شدن نداشته باشد جذب كار فردى خواهد شد، خواه بازيگر، خواه طراح صحنه و لباس و خواه چهره پرداز. بلكه اين تشويق كه حق گمشده آنان است و به زعم من حق مسلم، دوستان هنرمند چهره پردازم را در تئاتر يارى كند كه همچنان صبورانه به كار خويش ادامه دهند و بگذارند كه تخصص در تئاتر معنا پيدا كند كه خسته نشوند از اين همه ديده نشدن، كه دل‌هاى بزرگ‌شان نشكند از اين فرهنگ آشناكش غريب نواز ...

 با احترام ستاره اسكندرى»

در یادداشت رضا ثروتی نیز چنین آمده است:

«چند سالی است كه در حيرت يک بی‌عدالتی محض، زبان به اعتراض گشوده‌ايم و گويی فريادرسی حضور ندارد تا پاسخی شايسته به ما دهد! كم كم به اين مهم ايمان آورديم كه قصور مديران و ناديده گرفتن زحمات همكاران‌مان، نه از روی سنگدلی و تعمد، بلكه به علت بلاهت و بی‌سوادی و بی‌كفايتی است! مگر می‌شود شما مدير و دبير فستيوالی تئاتری باشی و طراحان گريم و لباس و نور را ناديده بگيری؟! مگر نه اينكه ستون‌های تئاتر روز جهان را از شرق تا غرب همين سه مهم می‌سازد؟! از رقص‌های بوتوی ژاپن بگير تا نمايش های رابرت ويلسون و رومئو كاستلوچی؛ از فستيوال آوينيون فرانسه بگير تا فستيوال ادينبورگ اسكاتلند، گريم و لباس و نور جای كلام و صحنه پردازی های كلان و طراحی حركات پر طمطراق را دهه هاست كه گرفته است! تئاتر امروز جادويش را با طراحان گريم و لباس و نور كامل می كند؛ اموری كه در طول يک دهه گذشته، توسط عزيزانی در كشورمان به شكل جدی پيگيری می شود و بی‌حمايت مسئولان فرهنگی و هنری، با تلاش های فردی و سرمايه های خصوصی؛ علم روز جهان را در اين حوزه ها جستجو می‌كنند و با امكانات ناچيزشان، معجزات ستايش برانگيزی را به صحنه های تئاتر اين مملكت هديه مي دهند! امكانی كه با دستمزدهای كم و ابزارآلات گران قيمت آن‌ها همخوانی ندارد! فعاليت عزيزانی كه بدون در اختيار داشتن كارگاه های تخصصی و امكانات اوليه كاری كه امروزه در هر شهر دسته چندمی اروپايی توسط دولت ها برای هنرمندان ايجاد شده است، بی چشمداشتی در كشورمان مشغول به كارند! هنرمندانی كه جز عشق و لذت از حرفه شان، انگيزه ديگری را براي ادامه دادن مسيرشان، پيش رو نمي بينند! آنچه كه قدر مسلم است و می‌بايد هر چه سريع تر تحقق يابد و عدم امكانش را در طي اين سال‌ها با گوشت و خون‌مان احساس كرده‌ايم، عدم كارگاه های حرفه ای گريم و لباس و نور است كه با تجهيزات اوليه ای برای كار و آزمون خطای اين هنرمندان لحاظ شود، كارگاه هايی برای تدريس و انتقال علم اين گرايش ها به هنرجويان و علاقه‌مندان در اين زمينه هاست، علمی كه عزيزان‌مان با سرمايه های شخصی و پشت‌سر گذاشتن دوره‌های حرفه‌ای در پيشگاه اساتيد مجرب ايرانی و خارجی آموخته‌اند و دانش تجربه ساليان را به آن افزودند.
 
بی‌شک بودجه های دولتی تئاتر می‌بايد در اين مكان ها و كارگاه ها سرمايه گذاری شود تا توليدات نمايشی ما در اين حوزه ها به علت عدم و يا كمبود نيازهای اوليه تئاتری در اين حوزه ها، با فاصله‌های نجومی در برابر امكانات سخت افزاری و نرم افزاری تئاتر غرب و شرق دور، قرار نگيرد! مهم ديگری كه می بايست در پايان به آن اشاره كنم، بازی مضحكی است كه دبيران فستيوال های تئاتر داخلي راه انداخته اند و آن ناديده گرفتن تلاش های عزيزان‌مان در اين حوزه هاست! گويي برای آن‌ها كه تئاتر را از كتاب های خاک گرفته و نخ نمای كلاسيک آموخته‌اند، طراحی و اجرای گريم و لباس و نور تخصص به حساب نمی‌آيد و مهم نقشی است كه نوشته می شود و آنكه نقش را از بر می خواند و آنكه نقش خوانان را هدايت می كند. آنانی كه جدا از اين دايره افتاده اند يا از منظر آن‌ها جايگاهی ندارند و يا برخی از اين مديران سواد و دانش‌شان به اين امور مهم قد نمی دهد و يا جرات و جسارت ندارند كه طراحی گريم را هم‌پای طراحی صحنه تصور كنند و كارگردان را مهم‌تر از طراح نور و لباس قلمداد نكنند و بدانند كه تئاتر روز جهان در هر یک از اين زمينه ها از متخصصانی بهره می گيرد كه ديگر مولفی به نام كارگردان يا درام نويس سهم موفقيت و عناوين يک نمايش را نمی تواند يک تنه مال خود كند و با گرته برداری و سهل انگاری، از اين امور گذر كند! تئاتر روز جهان محل حدوث تركيبات بينارشته ای است و به طور مثال سهم مولتی مديا و مپينگ به شكلی در آن ازدياد يافته كه امروزه جزو اركان جدانشدنی مديوم تئاتر هستند. در چنين دوره ای صحبت ما در مورد كمبودها و نيازهاي اوليه و ناديده گرفتن فعالان حوزه طراحی گريم و لباس و نور بيشتر به طرح لطيفه ای می‌ماند كه از پس ابراز فقدان نيازها و تعهدات مسئولان به آن‌ها، از شدت خنده ای مضحک، می بايست ساعت ها به گريه بيافتيم!»