به گزارش خبرگزاری مهر، آیتالله سید جمال موسوی یکی از دوستان و همدرسی های امام موسی صدر در نجف بود، او چندین بار به دیدن امام موسی صدر در لبنان رفت و معتقد است که موجودیت امروز لبنان مدیون زحمات آن روز امام موسی صدر است.
وی در گفتوگو با گروه تاریخ شفاهی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر با بیان بخشی از خاطرات خود افزود: یادم هست در یکی از همین سفرها، قرار شد دیداری از مدرسه ناشنوایان اصفهان که مرحوم گلبیدی اداره میکرد داشته باشند. وقتی همراه ایشان به آنجا رفتیم، حاج آقا موسی یک تابلو زیبا هدیه دادند که روی آن نوشته بود: «چنان لطف خاصش با هر تن است، که هر بنده گوید:خدای من است». همین کار نشان دهنده دقت وظرافت طبع ایشان بود. این تابلو باید الان در آن مدرسه باشد.
موسوی ادامه داد: یک بار نامهای برای ایشان نوشتم و درباره یکی از روحانیون لبنان که در موضوعی علمی از من دعوت به همکاری کرده بود سؤال کردم. با آنکه فرد مورد اشاره از مخالفان بود و مطالبی را علیه ایشان مطرح میکرد اما حاج آقا موسی در جواب من نوشت: «این فرد آدم خوبی است و حتماً همکاری کنید». خیلی از او تعریف کرده بود. در حالی که آن فرد موضع خوبی نسبت به حاج آقا موسی نداشت. همین رفتار نشان می داد که تا چه اندازه نسبت به مخالفان خود رفتار اخلاقی و توأم با گذشت دارد.
این استاد حوزه علمیه افزود: هر وقت حاج آقا موسی به ایران می آمد، ما به دیدنش می رفتیم و ایشان هم به اتفاق آقای سید مرتضی مستجابی و سایر دوستان به منزل ما می آمدند. خاطرم هست که در همین سفرها گاهی گزارشهایی از لبنان مطرح می کرد که بسیار تکان دهنده بود. علاوه بر اینها همیشه بر کار و تلاش بیشتر تأکید داشت و میگفت که باید امور زندگی و عبادت با هم دنبال شود. یک بار در ضمن صحبت، به آیات هفتم تا نهم سوره مزمل اشاره کرد و گفت: «شما در روز مى توانید امرار معاش خود را تدبير كنید و در حوائج خود تصرف نمايید، پس شب را به تهجد اختصاص دهید. گاهی در روز فراغت دارید، اگر شب نتوانستید به كاری برسید، در روز آن را تلافى كنید. یعنی همه امور باید به صورت همزمان و متوازن دنبال شود» به نظرم ایشان خودش به این آیات اعتقاد جدی داشت و زندگی او مصداق همین آیات بود. البته اهل ریا و خودنمایی و یا خشکه مقدسی هم نبود.
آیت الله موسوی به سابقه آشنایی خود با امام موسی صدر اشاره کرد و گفت: دوستی و آشنایی ما از اوایل دهه بیست که به حوزه علمیه قم وارد شدم آغاز شد و پس از آن که برای ادامه تحصیل به نجف رفتیم، این روابط ادامه پیدا کرد. البته در نجف مدتی هم با مرحوم سید محمد باقر صدر، مباحثۀ درسی و علمی داشتیم که ایشان هم بسیار با محبت و صمیمیت برخورد می کرد.
وی در تشریح این روابط به خاطره دیدار در سفر حج پرداخت و گفت: یادم هست اوایل دهۀ سی به حج رفتم. مدتی پیش از آن، برادرم از دنیا رفت. حاج آقا موسی، چون این خبر را شنیده بود، همانجا به دیدنم آمد و تسلیت گفت. اینکار برایم خیلی تکان دهنده بود که چقدر ایشان توجه دارد که حتی در سفر حج هم اینگونه امور را فراموش نمی کرد.