خبرگزاری ایسنا نوشت: نگاهی که آنها به اشیاء دارند با نگاه آدمهای معمولی متفاوت است و زیبایی و اهمیت هر شیئی برای آنها معنای خاصی دارد.
خیلیها ممکن است در طول زندگی تمایل داشته باشند تعدادی از اشیائی را که به آنها علاقه دارند، جمعآوری کنند یا دستکم گرایش خود را به مجموعهداری محک بزنند. مجموعهداری ذوق و سلیقه و البته دانش خاص خودش را میخواهد و اگر به دنیای مجموعهداران وارد شوید آنقدر جذابیت و هیجان دارد که نمیتوان به سادگی رهایش کرد.
منوچهر لطفی، رئیس انجمن مجموعهداران
با اینکه مجموعهدارها وقت و سرمایه زیادی برای مجموعههایشان صرف میکنند اما به معنای این نیست که اگر قرار باشد با یک مجموعهدار صحبت کنید، لزوماً او را کنار مجموعهاش ببینید.
منوچهر لطفی، رئیس انجمن مجموعهداران ایران است و خودش از کودکی علاقه به جمعآوری تمبر نامهها داشته و با همان مجموعه تمبر وارد دنیای مجموعهداران شده است. گفتوگو با او در دفتر انجمن انجام شد؛ دفتر نسبتاً کوچکی در غرب تهران که چند سالی است محل رفتوآمد مجموعهداران سراسر کشور شده و او تلاش میکند اعتماد آنها را برای حضور در این انجمن جلب کند.
دفتر کار، اداری و معمولی چیده شده و وجود کبریتهای چیدهشده در یک سو و تابلوهای نسخ خطی و چند تابلوی نقاشی، نشانههایی از تردد مجموعهداران به این مکان است.
میگوید: «در طول سالهای فعالیتم مجموعههای زیادی دیدهام و از بین آنها ۱۵۰۰ مجموعهدار را در سراسر ایران شناسایی کردهایم. اما عجیبترین مجموعهای که دیدم و بیشتر به خاطرم مانده است مجموعه خاکهای ایران بود. فردی که ۴۰ سال خاکهایی از سراسر ایران جمع کرده بود و من بعد از دیدن آن چهار روز خواب به چشمم نیامد. چرا که همیشه تصور این است که مجموعه یعنی آثار نفیس و قدیمی و تابلوهای نقاشی و ...»
لطفی در بیان جزئیات کار مجموعهها و مجموعهداران بسیار محتاط است و هیچ آدرس و نام و نشانی را نمیتوان از زبانش شنید. اصرار هم که کنید تنها میگوید: «نپرسید» و برای این همه احتیاط هم دلایل زیادی دارد.
درباره کار مجموعهداران معتقد است: «مجموعهداری، ذوق طبیعی، حس زیباشناسی و هنردوستی میخواهد که بعدها در اثر آموزش و پرورش ممکن است جهتدار شود و به صورت یک کار حرفهای درآید. من هم از کودکی وقتی نامههایی را که بین اقوام، دوستان و همسایهها نوشته میشد برایشان میخواندم، تمبرهایی را که روی پاکت نامهها بود جمع میکردم و در واقع دستمزد من این بود که این تمبرهای زیبا را جمع و در آلبومی نگهداری کنم.
کمکم متوجه شدم که این تمبرها را میتوان از اداره پست خریداری کرد و برای خرید تمبرهای جدید به اداره پست میرفتم و به صورت غیرحرفهای شروع به جمعآوری تمبرها کردم. علاوه بر این، هر نوع کاغذ، مدرک و سندی که در دسترسم قرار میگرفت و برایم جذاب و جالب بودند، نگهداری میکردم. بعدها به علت علاقه و پژوهشی که درباره آنها داشتم سعی میکردم اسنادی را که مربوط به تاریخ اخیر ایران هستند جمعآوری کنم و در حدود ۱۴۰ موضوع آنها را طبقهبندی کردم. این اسناد را از تمام شهرها و روستاهایی که به آنها سر میزدم جمعآوری میکردم و الان مجموعه بسیار زیبایی از این اسناد دارم که لابلای آنها اسناد باارزشی هم وجود دارد.
لطفی بخش زیادی از مجموعههایش را خارج از تهران نگهداری میکند
علاوه بر اینها، توانستم در مجموعهای، حدود سه هزار تُنگ و گلابپاش ایرانی را جمعآوری کنم. مجموعه دیگری که چندسالی است به آن علاقهمند شدهام، تابلوهای نقاشی است. از تابلوهای نقاشی قهوهخانهای گرفته تا تابلوهای مدرن. اینها جزو علاقهمندیهای من است و آنها را جمع میکنم.»
با اینکه جمعآوری مجموعهها کار بسیار زمانبری است، اما لطفی معتقد است: «مجموعهدار شخص بیکاری نیست. مرتب درگیر گرد هم آوردن و تکمیل مجموعهاش است. این کار هیچوقت تمامشدنی نیست. ما نمیتوانیم بگوییم این کار مثلاً در فلان زمان یا با فلان کار تمام میشود. مجموعهدار، شخصی پیگیر و علاقهمند است و اصلاً وقت اضافهای ندارد که به چیز دیگری فکر کند. غیر از شغل و کارش، پیوسته دنبال تکمیل کردن این مجموعهها است.
همیشه گفته میشود مجموعهدارها تنها گروهی هستند که مرتب اهدافشان را به چنگ میآورند؛ چراکه مرتب در حال تکمیل مجموعهشان هستند. گردآوری اشیا خیلی سخت است اما پیگیری و سماجتی که دارند همیشه آنها را به این سمت میکشاند که مکان و منبع این آثار را پیدا کنند.
ممکن است وقتی شیئی را پیدا میکنند، صاحب آن مایل به فروشش نباشد. کلکسیونری را در تبریز میشناسم که برای خرید یک اتومبیل قدیمی سالها به منزل صاحب آن میرفته و او موافقت نمیکرده و در نهایت پس از ۲۰ سال با در نظر گرفتن شرایطی موافقت کرد که آن اتومبیل را به مجموعهدار بفروشد. معتقدم مهمترین هزینهای که مجموعهدار پرداخت میکند، عمرش است؛ چراکه عمرش را صرف این کار میکند.
من برای مجموعه شیشهام شنیده بودم در اهر در آذربایجان غربی، سالها قبل کارگاههای شیشهگری بوده است. برای من به عنوان کلکسیونر شیشه، تُنگ و گلابپاش جالب بود که سری به آنجا بزنم و شیشههای قدیمی آنجا را پیدا کنم. چند روز شهر را گشتم تا در نهایت در یکی از مغازههای قدیمی توانستم یک شیشه قدیمی پیدا کنم. وقتی خواستم آن را بخرم، فروشنده میگفت این شیشه ارزشی ندارد، شیشه نازکی است و به درد شما نمیخورد.
بخشی از مجموعه تُنگ، شیشه و گلابپاش
فروشنده به خاطر اصرار من برای خرید این کالا تعجب میکرد و بالاخره آن را از طبقات بالای مغازهاش پایین آورد. او اطلاع نداشت که من از تهران برای خرید این شیشه بهظاهر بیارزش به آنجا رفتهام، اما من با خرید آن خیالم راحت شد و حس میکردم در زمان حیاتم توانستهام نمونه شیشهای را که حدود ۵۰ سال پیش تولید میشده به مجموعهام بیفزایم. دوست داشتم شیشهای که خیلی ابتدایی و غیرحرفهای ساخته شده بود داشته باشم. برای من خیلی مهم بود که کارگاههای شیشهگری و هنر شیشهگری را در نقاط مختلف ایران داشته باشم. یکی از آنها در اهر بود که توانستم تهیه کنم. کلکسیونرها و مجموعهدارها خیلی از این خاطرات دارند.»
بسته به نوع مجموعهها، تعداد اشیاء مجموعهدارها متفاوت است. تعداد موجود در بعضی از مجموعهها به اندازه تعداد انگشتان دست است اما در بعضی دیگر باید هزاران قطعه باشد تا مجموعه زیبایی شود؛ مثلا مجموعه اتومبیل به اندازه انگشتان یک دست هم که باشد، یک مجموعه خوب است، اما مجموعه کبریت به اندازه ۵ یا ۶ هزارتا هم که باشد یک مجموعه نسبتاً زیبا میشود. مجموعه اسناد تاریخی یا تمبر ممکن است ۱۰۰ هزار کاغذ را شامل شود.»
رئیس انجمن مجموعهداران ایران درباره مشکلات مجموعهداران حرفهای زیادی دارد. او میگوید: «یکی از مشکلات مجموعهداری در ایران، محل نگهداری مجموعههاست. متاسفانه بیش از ۹۰ درصد از مجموعهداران ما این آثار فرهنگی و هنری را در منازل خود نگهداری میکنند که کار بسیار اشتباهی است. هم فضای زندگی خانواده را اشغال میکند و هم مجموعهها بیشتر در معرض خطر از جمله سرقت، آتشسوزی یا رطوبت قرار میگیرند و از نظر بهداشتی هم میتواند برای سلامتی اعضای خانواده مضر و بیماریزا باشند. جایی که اسناد تاریخی، کاغذها و کتابهای تاریخی قرار میگیرند باعث بروز حساسیت و ناراحتی بین اعضای خانواده میشوند. وجود کبریت میتواند باعث خطر شود و محیط سمی ایجاد کند و از طرفی خود این آثار در معرض خطر، رطوبت، احیانا نور و گرمای زیاد یا آسیبهای دیگر در خانه قرار میگیرند.
مجموعهداری در بهبهان داشتیم که روزنامههای چند دهه را در منزلش نگهداری میکرد اما خانهاش به علت سیلی که در بهبهان آمد دچار آبگرفتگی شد و مجموعهاش از بین رفت. خیلی از مجموعهها هستند که دچار سوختگی یا آبگرفتگی میشود. این حوادث وجود دارد. به هر حال ما همیشه دوست داشتیم که به مجموعهداران آموزش دهیم تا چنین اتفاقاتی نیفتد.
بخشی از مجموعه کبریتهای ایران که ۱۰۰ سال قبل ساخته شده است
متأسفانه مجموعهداری در ایران به صورت حرفهای نیست و یکی از مشکلات آن، محل نگهداری این آثار است. من برای مجموعههای خود انباری اختصاص دادهام که در آن این اشیاء را نگهداری میکنم. با اینکه باعث میشود دور از دسترسم باشند، اما از اینکه آنها در جای امنتری قرار گرفتهاند احساس رضایت دارم.
وقتی این اشیاء در منزل باشند بیشتر در دسترس سرقت قرار میگیرند. خیلی از مجموعهدارها جانشان در خطر است؛ چراکه آثار با ارزشی را در منزل نگهداری میکنند و طبیعی است در این شرایط این اشیاء با ارزش میتوانند برای اعضای خانواده ایجاد ناامنی میکنند.»
لطفی درباره تمایل نداشتن برخی از مجموعهدارها برای نمایش مجموعههایشان نیز میگوید: «به صورت سنتی، متأسفانه در حافظه تاریخی مجموعهدارها بسیار اتفاق افتاده که از طریق سازمانهای دولتی اقداماتی برای مصادره انجام شده و در عین حال سرقتهایی از مجموعهداران انجام شده است. این مسائل تاثیراتی در حافظه مجموعهدارها گذاشته و باعث شده از نمایش آنها کمی اجتناب کنند. انجمن مجموعهداران تا امروز توانسته از طریق نمایشگاهها، کارگاههای اموزشی، سمینارها و نشستهای تخصصی که برگزار میکند نوعی آگاهیبخشی انجام دهد و کم کم مجموعهها را از داخل منازل بیرون آورد و در معرض دید عموم قرار میدهد.
متاسفانه در کشور ما هیچ سازمان و ارگانی از این عزیزان به خوبی حمایت نمیکند و مهمترین کار، شناسایی و ساماندهی این مجموعهداران است که تاکنون هیچ سازمانی در کشور این کار را نکرده است. برای اولینبار، انجمنی تأسیس شده که کار آن شناسایی و ساماندهی این مجموعهداران است، بدون اینکه هیچ سازمانی به آن کمک کند، به دلیل این حمایت نشدن و نبود متولی، مجموعهداران احساس تنهایی میکنند و ما هم شرایطی بوجود نیاوردهایم که آنها بتوانند احساس امنیت کنند و اعتماد داشته باشند. اغلب مجموعهداران وقتی وضعیتِ نبودِ متولی و بیحمایتی را میبینند و حافظه تاریخی که چندین مرحله اتفاقات را در خود دارد دچار مشکلاتی شدهاند و در عین حال نقص قوانین باعث میشود آنها نتوانند احساس امنیت در قبال مجموعههایشان در جامعه داشته باشند.
مجموعه برچسبهای کبریت؛
بخشی از این اشیا از طریق جستجو در سمساریها، آنتیکفروشیها
یا منازل بدست میآید
متأسفانه با اینکه حدود ۱۰ سال است قانون مجموعهداری تصویب شده، اما هنوز دستورالعمل اجرایی برای آن وجود ندارد و تدوین نشده است. وقتی چنین جوی وجود داشته باشد تنها ذوق شخصی مجموعهدار برایش میماند و مایل نیست مجموعههایش را به دیگران نشان دهد و در معرض نمایش بگذارد تا روی آنها پژوهش شود و کتابهایی منتشر کنند.
آنها حتی میتوانند موزههایی هم تأسیس کنند اما متاسفانه امروز تنها علائق شخصی باعث ادامه کار مجموعهدارها شده است و آنها مجبور هستند مجموعههایش را در پستوهای خانه یا گنجهها نگهداری کنند. گاهی اعضای اصلی خانوادهها هم در جریان وجود این آثار فرهنگی و هنری نیستند؛ زیرا این ذوق در فردی به نام مجموعهدار نهفته است که آن را هیچگاه بروز نمیدهد.
انجمن، چنین قواعدی را به هم زده است. ما این مجموعهها را به زور از پستوها بیرون کشیدیم و مجموعهدار را علاقهمند میکنیم در نشستها شرکت کند و آثارش را به نمایش بگذارد تا با او مصاحبه کنند و آثارش را در تلویزیون نشان دهد و از آنها مستند بسازند. این کارهایی است که انجمن در طول فعالیت خود انجام داده است. از سال ۷۶ انجمن به طور غیررسمی شروع به کار کرد و دو سال است که این انجمن را از طریق وزارت کشور ثبت ملی کردهایم و با مجوز فعالیت رسمی انجام میدهیم.
مجموعهدارها به هیچ کسی اعتماد ندارند؛ حق هم دارند؛ هیچ سازمانی از آنها دفاع نمیکند و حتی اعضای خانواده این مجموعهدارها آنها را درک نمیکنند؛ اما انجمن توانسته در طول این سالها این اعتمادسازی را انجام دهد. هر کدام از اعضا که با انجمن آشنا شدند پس از مدتی به ما اعتماد کردند. هر وقت ما برای برگزاری نمایشگاه از آنها دعوت میکنیم شرکت میکنند و آثار را در معرض نمایش قرار میدهند. گاهی آن اشیاء را برای تحقیقات دانشگاهی میخواهیم که به ما کمک میکنند و گاهی هم اجازه میدهند پژوهشگران تصویربرداری کنند. به هر حال انجمن مجموعهداران توانسته تا حدودی این اعتمادسازی را انجام دهد و موفق شده است.
سند صادرات و واردات بین ایران و هند در سال ۱۳۱۳ خورشیدی،
بخشی از اسناد تاریخی مجموعه لطفی
مجموعهداران چندین مرحله از سوی سازمانهای دولتی مورد هجوم قرار گرفتند که البته گاهی به اشتباه و مواردی شاید بهجا بوده است. این موضوع اثر منفی در ذهن مجموعهدارها بهجا گذاشته و خیلی از مجموعهداران دوست ندارند آثار نفیسشان، به خصوص آنها را که پُر ارزش هستند به نمایش بگذارند و حتی بگویند چه چیزی در مجموعههایشان دارند. امیدواریم با همکاری سازمانهای دولتی و مجموعهداران بتوانیم این اعتمادسازی را در آینده داشته باشیم که خودشان مشتاقانه مشارکت داشته باشند و آنچه دارند در معرض نمایش قرار دهند، چراکه ما اعتقاد داریم با اینکه مالک این اموال، مجموعهدار است، اما یک اثر هنری و نفیس و بخشی از تاریخ ملت ما را نشان میدهد و متعلق به همه است.
امیدواریم در آینده قوانین به نحوی باشد که این شرایط فراهم شود. شخصاً هیچگاه احساس نمیکنم مجموعهای که جمعآوری کردهام شخصی است و تصور نمیکنم باید به بچههایم به ارث برسد. احساس میکنم مربوط به جامعه است و باید در مکانی گردآوری شود. امیدوارم که روزی این اشیاء در موزه نگهداری شود یا اینکه مجموعهدارها بتوانند آنها را وقف کنند.
طبیعی است که خیلی مجموعهداران این فکر را خواهند کرد، اما باید تمرین کنیم و با هم تعامل داشته باشیم و اصول آن را آموزش دهیم. اینها چیزهایی است که باید کم کم درخصوص آن فرهنگسازی کنیم. افراد بسیار کمی هستند که چنین اعتقادی داشته باشند اما به هرحال وقتی درباره آن میشنوند، یاد میگیرند. مجموعهدار در طول تاریخ یاد گرفته است مجموعهاش را مخفی نگه دارد و آن را مانند سرمایهای میداند که به تن خود چسبیده است در صورتی که آنها اموالی هستند که متعلق به مردم است. توصیه نمیکنم که این اموال مصادره شود، اما توصیه میکنم آنها را با فرهنگسازی به اشتراک بگذارند تا در موزهها نگهداری شوند. ما تا به امروز حدود ۷۰ موزه محلی و خصوصی توسط مجموعهداران در سراسر کشور ایجاد کردهایم بدون این که سازمان میراث فرهنگی یا سازمانهای دولتی در حد یک برگ کمکی کرده باشند. این اقدامی بوده است که انجمن مجموعهداران انجام داده و تصور میکنم اگر ۱۰ سال آینده بتوانیم کار کنیم، شاهد این باشیم که مجموعهداران در سراسر کشور ۴۰۰ موزه خصوصی تأسیس کنند.
امیدواریم دولت با اختصاص کمکهایی، راهی را مقابل ما باز کند؛ چراکه نسل آینده موزه میخواهد و موزهها مکانی برای آموزش هستند و بسیاری از اشیای جذاب در اختیار مجموعهداران قرار دارد. تفاوت موزههای مجموعهداری با موزههای ملی و باستانی در این است که در موزههای باستانی اشیاء ارزش بسیار زیادی دارند که با وجود ارزش زیاد از زیبایی و جذابیتی که برای نسل جدید جالب باشد برخوردار نیست و به همین دلیل در موزههای مهم ایران رفت و آمد و جذابیت بسیار کم است؛ در صورتی که موزههای مجموعهداری، بسیار جذابند و برای مردم اشیای دیدنی و آموختنی دارند. در ایران، موزههای محلی داریم که در بعضی از فصول ۲۴ ساعت تعطیل نمیشوند و این تعجبآور است. موزههای خصوصی با یکسری از خلاقیتها محل بسیار زیبایی برای رفت و آمد عموم خواهند بود.»
سند مربوط به لایروبی یک حلقه قنات متعلق به دوره ناصرالدین شاه
وقتی درباره امکان بازدید و عکاسی از مجموعهها او میپرسم، لبخندی میزند و میگوید: «متاسفانه مجموعه من در انبار قرار دارد و نمایش آن برایم سخت است. هیچ ابایی از نمایش آن ندارم. خودم تبلیغکننده این موضوع هستم که مجموعهها در معرض دید عموم قرار گیرند.
از آنجا که مجموعهدارها در قبال مجموعههایشان کار اقتصادی انجام نمیدهند، به نمایش گذاشتن مرتب آنها سخت است. باید از انبار درآورند تا بتوانند به نمایش بگذارند. این کار هزینه دارد چراکه بیشتر به صورت حرفهای طبقهبندی نمیشوند؛ در واقع آنها به دلیل نبود امکانات با عکسبرداری موافقت نمیکنند. ضمن اینکه رویکرد مثبتی هم در قبال این موضوع ندارند. من بخشی از مجموعههایم را در خارج از تهران نگهداری میکنم و به راحتی به آن دسترسی ندارم.»
او درباره تعداد مجموعهدارانی که عضو این انجمن هستند، میگوید: «مطالعهای که در سطح ایران انجام دادیم نشان داد ۴۰۰ رقم مجموعهداری در ایران وجود دارد که در بین آنها ۳۰ رقم فراوانی بیشتری داشتند. آنها را در قالب کمیتههایی تدوین کردیم که افراد با ذوق و خبره این رشته در آن فعال هستند؛ بنابراین انجمن ۳۰ کمیته دارد. از جمله کمیتههای تمبر، سکه، اسکناس، اسناد تاریخی، عکسهای تاریخی، مهرهای تاریخی، تابلوهای نقاشی، خوشنویسی، ماکتهای اتومبیل، اتومبیلهای قدیمی، رادیو، سماور و ... . ما تاکنون ۱۵۰۰ نفر مجموعهدار حرفهای و نیمهحرفهای را در سراسر ایران شناسایی کردهایم که حدود ۵۰۰ نفرشان در تهران هستند.
متاسفانه مجموعهداران در ایران حرفهای کار نمیکنند؛ معمولا یک مجموعهدار دو یا سه یا ۱۰ مجموعه از اشیای مختلف دارد. ما به آنها آموزش میدهیم که فقط در یک رشته وارد شوند و در آن حرفهای شوند، چراکه از این کار بهتر جواب میگیریم.
ایران نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه موقعیت خوبی در زمینه مجموعهداری دارد. در ایران آثار فرهنگی کثرت زیادی دارند و ما یکی از اولین کشورهای خاورمیانه هستیم که عکاسی و فیلمبرداری واردش شد. کتابهای چاپی، خطی و آثار نفیس نقاشی و خوشنویسی، قلمدانها، زیورآلات و خیلی از اشیای هنری و سازهای موسیقی در ایران ساخته میشده و طبیعی است که با وجود کثرت این قبیل اشیاء، مجموعهداری در ایران غنی باشد.»
در این مجموعه، فتواها، مکاتبات مردم و اسناد وجوه شرعی گردآوری شده.
در توضیح این سند آورده شده: «نکاحنامه آقا علی با صغری خانم
به صداق ۵۰ تومان و املاک و مستغلات به تاریخ ۱۳۱۰ هجری قمری
وقتی از او درباره روابط میان مجموعهداران و رقابتها و صمیمیتهایشان میپرسم، لبخندی میزند و میگوید: «بعضی از مجموعهدارها با هم بسیار صمیمی هستند و در عین حال گاه با هم رقابتهایی هم دارند. البته این رقابتها دیدنی و بخش جذاب مجموعهداری است.»
مجموعهدارها با هم رقابتهایی دارند و هر کدام سعی میکنند شیئی را بیابند که نایابتر و دیدنیتر باشد تا بر غنای مجموعه خود بیفزایند. آنچه این کار را جذابتر میکند، جمعآوری این تکههاست.
لطفی درباره جمعآوری تکههای مجموعههای خود میگوید: «کار سادهای نیست. من سفرهای بسیاری میروم و از آنجا که با آدمهای مختلفی ارتباط دارم، وقتی علاقهام را به برخی اشیاء میبینند، اشیائی را جمعآوری میکنند و من آنها را میخرم. بعد از مدتی انبوهی از اسناد به دست من رسید که البته سرمایه زیادی برای خرید آنها صرف کردم.
علاوه بر این، بعضی از علاقهمندانی که میتوانند این اشیاء را جمعآوری میکنند، ما را میشناسند و تماس میگیرند. البته در بین، مزایدههای کوچکی هم برگزار میشود و گاهی اوقات ما در آن شرکت میکنیم. گاه از طریق فضای مجازی هم این اشیاء را پیدا میکنیم. امروز دنیای ارتباطات به این موضوع کمک کرده است.
البته یک مجموعهدار هیچگاه اجزای مجموعه خود را نمیفروشد. برخی از کسانی که واسطه هستند و اشیاء در اختیارشان قرار میگیرد امرار معاششان از طریق خرید و فروش این اشیاء است و مجبورند آنها را بفروشند. اما مجموعهدار هیچگاه شیئی را برای فروش نمیخرد، مگر اینکه شیء اضافه داشته باشد یا اینکه دو یا سه رقم از آن داشته باشد که بخواهد یک یا دوتای آنها را رد کند یا تبادل شیء انجام دهد.
متأسفانه یک شخص مجموعهدار، سرمایه خود را که متعلق به خانوادهاش است، صرف خرید این اشیاء میکند که کار سخت و دشواری است؛ بخصوص اگر درآمد او محدود باشد. طبیعی است که در این شرایط مجموعهدار زمانی به بنبست خواهد رسید. اغلب مجموعهداران متأسفانه از لحاظ مالی به این بنبست رسیدهاند؛ چراکه آنها هر سرمایهای داشتند صرف این مجموعهها کردند و هیچ برگشت سرمایهای هم در پایان کار انجام نمیشود. من برای خرید بعضی از اجزای مجموعههایم ۱۰ یا ۱۵ میلیون تومان هزینه کردهام؛ با این حال اینگونه نیست که مجموعهدار تصور کند مجموعهاش کامل شده و دیگر نمیخواهد شیء دیگری به آن اضافه کند.»
اشیاء عتیقه و قدیمی یا لوکس و زینتی همیشه علاقهمندان زیادی دارد؛ چه آنها که بخواهند این اشیاء را در مجموعهها و موزهها نگهداری کنند و چه آنها که دنبال فروششان به قاچاقچیها و موزههای خارج از ایران هستند.
سند سهام شرکت مسعودیه به ارزش ۵۰ تومان
این مجموعهدار، درباره نگاه مجموعهداران ایرانی به اشیای خود به عنوان بازتابی از هویت ملی و تاریخی و هنری ایران گفت: «متأسفانه تا حدی این واقعیت وجود دارد که برخی از کسانی که به این اشیاء دسترسی پیدا میکنند به دنبال سود و منافع شخصی خود هستند و نمیتوان آن را انکار کرد، اما انجمن مجموعهداران اعتقاد دارد اشیای تاریخی ما و حتی معاصر نباید از کشور خارج شود. از طرفی معتقدیم بعضی از اشیای هنری ما که مدرن هستند، باید به خارج از کشور فرستاده شوند. نقاشیهای ما باید در خارج از ایران نشان داده شوند. در عین حال بسیاری از اسناد تاریخی و نسخ خطی و تابلوهای قدیمی باید با همکاری دولت و کسانی که وسع مالی دارند از موزههای خارج از کشور خریداری شود و به کشور بازگردد.
من چندین اثر از تُنگهای شیشهای ایران را از لندن خریدم و به کشور وارد کردم. خیلی از مجموعهداران هستند که از خارج از کشور اجناسی میخرند و به ایران میآورند. پسر من که مجموعه کارتپستال دارد، مرتب از کشورهای دیگر کارتهایی را جمعآوری میکند.»
او درباره میزان علاقهمندی اعضای خانوادهاش به مجموعهداری و اشیائی که او خریداری میکند و گردهم میآورد نیز توضیح داد: «همسر و یکی از فرزندانم به مجموعهداری علاقهمندند و بخشی از درآمد ما صرف خرید اشیاء میشود. البته خیلی موقعها پیش میآید نسبت به هزینههایی که برای خرید بعضی از اشیاء میکنم هم به من انتقاد میکنند.
متأسفانه گاهی ما مجموعهدارها افراط میکنیم و به جای صرف هزینه برای امورات ضروری خانواده درآمدها را صرف خرید اشیا مجموعهمان میکنیم و این کار بسیار غلطی است که ذوق و احساس بر واقعیت اقتصادی خانوار غلبه میکند. متأسفانه یکی از مجموعهداران عضو انجمن دچار این مشکل شده است. با اینکه این ذوق بسیار زیبا و عالی است و حفظ آثار هنری کار پسندیدهای دانسته میشود اما مسئولیت خانه، زندگی و همسر و فرزندان در اولویت قرار دارد. متأسفانه بعضی از مجموعهداران این بخش را فراموش و فدای ذوق خود کردهاند. خیلی از مجموعهداران دچار این مشکل هستند و ما سعی میکنیم مشاورههای خود را درباره ضرورت توجه به همه جوانب زندگی و معیشت خانواده به آنها منتقل کنیم. مجموعهدارانی که خودشان مطالعاتی دارند و از سطح دانش و اطلاعات بالاتری برخوردارند دنیای وسیعتری دارند و طبیعتاً به خانواده و مجموعهها در جای خود اهمیت میدهند اما مجموعهدارانی که نگاهشان در یک دایره محدود است و بیشتر با احساسات سر و کار دارند، دور از واقعیت و عقلانیت قرار میگیرند. از وجود این بخش از مجموعهداران، جامعه بهره میبرد اما متأسفانه خانوادهها فدا میشوند.
البته باید در نظر داشت که مجموعهداری در وهله اول به نحوه نگاه کردن افراد به اشیاء بستگی دارد نه به ثروت و دارایی آنها. افرادی متمولی هستند که چون دید زیباشناسی ندارند با خرید اشیاء نه تنها مجموعهدار به حساب نمیآیند بلکه خودشان جزو معدومکنندههای آثار فرهنگی و هنری کشور میشوند. وقتی اشیاء زیبا را میشکنند و به علت عدم اطلاع آثار قدیمی را در زباله میریزند، به مجموعهداری آسیب میزنند. مجموعهداری ابتدا یک ذوق و علاقه و حس زیباشناسی است و در مرحله دوم، امکاناتی برای جمعآوری میخواهد.»
از مجموعه تابلوهای نقاشی، متعلق به یک نقاش خودآموخته
رئیس انجمن مجموعهداران ایران، به کسانی که به مجموعهداری علاقهمند هستند توصیههایی ارائه کرد. او گفت: «این افراد باید سعی کنند با بالا بردن دانش خودشان بتوانند با اطلاعات و شناخت دقیقتری نسبت به جمعآوری این اشیا گام بردارند. اگر به شیئی علاقهمند شدند، وقت بگذارند و اطلاعات تخصصیشان را بالا ببرند و بعداً اقدام به جمعآوری کنند. اگر بتوانیم اطلاعات مجموعهدارها را بالا ببریم طبیعی است که مجموعهداری کار بسیار زیبا و حتی اقتصادی میشود و برخلاف این اگر دانش در بین نباشد، طبیعی است که اشیا نامرغوبی جمعآوری میکنند و عمر فرد تلف میشود.
مردم عادی هم اگر با یکسری از مجموعههای تاریخی از حمله اسناد تاریخی و اشیای زینتی سروکار دارند، حتماً آنها را در اختیار مجموعهدارانی که میشناسند قرار دهند و معدومشان نکنند. هیچکس حق ندارد در منزلش کتاب، مجله، نوشتهها، شناسنامهها و عکسها و اسناد قدیمی را معدوم کند. اینها بخشی از تاریخ ما هستند. اگر کسی تخصص و حوصله نگهداری از آنها را ندارد، در اختیار مجموعهدارها قرارشان دهد.
ما موارد زیادی شنیده و دیدهایم که خیلی از خانوادهها به محض این که مرگ و میری رخ میدهد در اولین کار وسایل قدیمی آن فرد را معدوم میکنند که طبیعتاً در بین اینها آثار با ارزشی وجود دارد که از بین میرود.
به این مجموعهها به عنوان صرفاً شیء مادی نگاه نمیکنم. مسئولیتی داشتم و مانند آدمهای عادی از کنار این اشیاء به سادگی عبور نکردم. ارزش این کالاها را فهمیدم و آنها را جمعآوری کردم. احساس میکنم که باید جمعآوری شوند و در معرض دید عموم قرار گیرند. اینها سرمایه من نیستند بلکه در قبالشان احساس مسئولیت میکنم.
اغلب مجموعهدارها دوست ندارند اشیای متعلق به آنها در معرض دید عموم قرار گیرد، چون مربوط به ذوق شخصی خودشان است. اما علاقه من به مجموعههایم به دلیل این است که میتوانم آنها را به نمایش عموم بگذارم. اگر قرار باشد در انبار باشند یا ملک شخصی تلقی شوند، دوستشان ندارم. دوست دارم هرچه زودتر موزهای در اختیار ما قرار گیرد و آنها را به نمایش بگذاریم.
به مجموعهداران هم باید آموزش داد و فرهنگسازی کرد. من تا چند سال پیش، این دید را نداشتم. وقتی دنیای خارج از کشور را دیدم، متوجه شدم که نباید اشیاء را در پستوی خانهها نگه داریم و بعد به خودمان ببالیم و بگوییم ما اینها را جمعآوری کردهایم. هنر این است که ما این اشیاء را در دید مردم و پژوهشگران قرار دهیم. اگر این کار را نکنیم، همهمان باختهایم.»