خبرگزاری مهر- گروه استانها: این زائران عاشق که تنها و بزرگترین آرزوی زندگیشان دیدن خانه یار بود، سالها در انتظار چنین روزی بودند.
حالا امسال نام این کبوتران عاشق از میان هزاران اسم انتخاب شد تا دیگر دردمند فراق یار نباشند و دل از اهل دیار جدا کرده و با پای جان و نه با پای دل به دیدار معشوق بشتابند.
لبیکگویان احرام بیتالله بستند و روحشان را مانند لباس سفید احرام، پاک کردند تا خدایشان را بیش از هر زمان دیگر در قلب خود احساس کند و اکنون این پروردگار است که به ندای لبیکشان پاسخ داد و آنها را بهسوی خود فراخواند.
لبیک ۴۶۵ لبیکگو این بار بیش از هر زمان دیگر ملکوتی میشود و آنها را به پرواز درمیآورد.
اما درروی زمین بسیاری از نزدیکان این کبوتران عاشق در فراق پرواز ملکوتی این بهشتیان از خیانت و ظلم آل سعود دلی پردرد دارند.
خانوادههایی که هنوز چشمانتظار بازگشت اجساد عزیزان خود از قربانگاه منا هستند و یا عزیز خود را در این فاجعه از دست دادند در گفتگو با مهر بر ظلم آل سعود و رویارویی جهان اسلام با حکام سعودی تأکیددارند.
نزدیکترین نقطه به خدا
از جمله کبوتران خونین بالی که از نزدیک ترین نقطه به خدا در فاجعه منا به سوی پروردگارش پر کشید یکی از جوانان الگوی ایران اسلامی و قاری بین المللی قرآن محسن حاجی حسنی کارگر بود.
سال ۱۳۶۷ وقتی قدم در خانوادهاش گذاشت هیچ شخصی گمان نمیکرد که روزی قرار است در سن ۲۷ سالگی در نزدیکترین نقطه به خدا، به آسمان عروج کند.
کودکی که از ۳ سالگی با کلام وحی همنشین شده بود و حالا در سن ۲۷ سالگی بهعنوان نفر اول سی و هفتمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن مالزی نامش در تمام رسانههای ملی و بینالمللی درخشید .
هنوز جامعه قاریان کشور و قرآن دوستان، چشمانتظار درخشش او در دیگر مسابقات بینالمللی بودند اما خبر پر کشیدن این سرباز قرآن در فاجعه منا بهویژه برای مردم مشهد الرضا(ع) بسیار سخت و جانکاه تمام شد.
پدر محسن درحالیکه دیدگانش در برابر ما پر از اشک میشود و نگاهش را به کاغذ و قلم ما دوخته است میگوید: محسن فرزند کوچک خانواده بود و بسیار خوشاخلاق، خوشرفتار و مهربان بود، هیچوقت ناراحت نمیشد و همیشه لبخند بر لبانش نقش میبست.
وی ادامه میدهد: آخرین دفعهای که با پسرم تماس داشتیم میگفت لیاقت نداشتم در خانه خدا شهید شوم.
وی افزود: این اواخر نیز همیشه صحبت از شهادت میکرد و رفتار عجیبی داشت انگار از چیزی خبر داشت و به او الهام شده بودو ما از این وصال او با معبودش بی خبر بودیم.
کلام وحی وجود محسن را نورانی کرده بود
مادر مرحوم حاجیحسنی کارگر نیز درحالیکه اشک مجال صحبت با ما را نمیدهد میگوید: روز عید قربان انگار به دلم افتاده بود که قرار است اتفاقی بیفتد.
وی افزود: پس از وقوع حادثه ابتدا میگفتند محسن بیمارستان است اما چون رفتارش را میدانستم و میدانستم که تحت هیچ شرایطی مرا بیخبر نمیگذارد فهمیدم که باید اتفاقی برایش افتاده باشد.
وی میافزاید: از کودکی علاقه خاصی به قرآن داشت و ما نیز تمام تلاشمان را کردیم تا در این راه موفق شود و لذا کلام وحی در وجود او نورانیتش را دوچندان کرده بود.
قرآن من شرمنده توأم
محسن حسنی کارگر در آخرین دل نوشته خود در وبلاگ شخصی اش قبل از عروج آورده: «قرآن، من شرمنده توأم اگر از تو آواز مرگی ساختهام که هر وقت در کوچهمان آوازت بلند میشود، همه از من میپرسند چه کسی مرده است؟ چه غفلت بزرگی که میپنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است.
قرآن، از تو شرمندهام اگر تو را از یک نسخه عملی به افسانهای موزه نشین مبدل کردهام. یکی ذوق میکند که تو را بر روی برنج نوشته و یکی ذوق میکند که تو را بر روی فرش نوشته است. یکی ذوق میکند که تو را بر طلا نوشته و یکی ذوق میکند که تو را بر کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده است»
قرآن، از تو شرمندهام؛ حتی آنان که تو را میخوانند و تو را میشنوند، آنچنان به پایت مینشینند که خلایق بهپای موسیقی هرروزه نشستهاند. اگرچند آیه از تو را بخوانند، مستمعین فریاد میزنند احسنت..! گویی مسابقه نفس است.
قرآن، من شرمندهام اگر به یک فستیوال مبدل شدهای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول یک معرفت است یا رکوردگیری؟ ایکاش آنان که تو را حفظ کردند، حفظ کنی تا اینچنین تو را اسباب مسابقات هوش ندانند
.
آل سعود و بار سنگین خیانت
مرحوم سید حسین میر مرتضوی متولد ۱۳۲۸ و بازنشسته آموزشوپرورش، یکی دیگر از ۴۶۵ جانباخته فاجعه منا است که بعد از ۱۰ سال انتظار، لبیکگویان و با لبهایی تشنه همچون جدش اباعبدالله الحسین(ع) بهسوی پروردگارش عروج کرد و حالا ۴ فرزند این زائر جانباخته چشمبهراه پیکر پاک پدرشان و بازگشت مادرشان است و تنها حرفشان این است که حقوق پایمالشده میهمانان خدا را آل سعود چگونه میخواهند پرداخت کنند.
مروارید میر مرتضوی که تا دیروز در انتظار پدر با چمدانی مملو از سوغاتی متبرک بود حال در انتظار پدرش در میان تابوت جانباختگان منا است.
وی میگوید: هنوز باورم ندارم که دیگر پدر را نمیبینم.
وی درحالیکه بغض راه نفسش را گرفته است میگوید: همیشه پدر به من میگفت دعا کن تا عمرم باقی است حج ابراهیمی را بهجا آورم و حالا لبیکگویان به این آرزوی دیرینهشان رسیدند و در خانه خدا به خدا پیوستند.
وی میگوید: روز عید قربان بعد از شنیدن خبر فاجعه منا دلواپس حال پدر و مادرمان بودیم و بعدازظهر آن روز بعد از کلی پیگیری و تماس موفق شدیم تماس برقرار کنیم و به ما گفتند که هنوز پدرتان به کاروان برنگشته است، دلمان طاقت دیدن اخبار را نداشت که نکند اسم پدرمان هم اعلام شود که متأسفانه در کمال ناباوری اسمشان در کنار صدها اسم دیگر جای گرفت و همهمان را شوک زده کرد.
فرزند این جانباخته فاجعه منا ادامه میدهد: من چند سال گذشته به حج مشرف شدهام و کاملاً با شرایط آنجا آشنا هستم و میدانم عربستان سعودی آنقدر در توانش هست که بتواند بحرانهایی اینچنینی را حلوفصل کند اما پس از مشاهده تصاویر و اخبار این فاجعه دردناک و پس از مطلع شدن از عدم کمکرسانی بهموقع نیروهای امدادی عربستان، عمدی بودن این حادثه برایمان روشن شد.
وی درحالیکه سعی دارد اشکهای ناشی از فراغ پدر را با دستمال در دستش پنهان کند ادامه میدهد: تنها با این مسئله دلم را گرم کردهام که خدا پدر مرا آمرزیده و بعد بهسوی خود فراخوانده است. اما بار سنگین خیانت آل سعود تا ابد پایدار خواهد بود.
قصور آل سعود مشهود است
برادر سید حسین میر مرتضوی میگوید: برادرم حسین گل سرسبد خانواده ما بود که آل سعود با نامردی و قساوت قلب جانش را گرفت.
وی ادامه میدهد: آل سعود از قدیم دشمن دیرینه شیعیان بوده و آنطور که رسانهها میگویند وهابیهای این منطقه افرادی بهشدت خشن و سنگدل هستند و عدم امدادرسانی آنها به حاجیان حادثهدیده این گفته را صد در صد تائید میکند.
وی ادامه داد: خداوند لبیک برادرم و سایر زائران را لبیک گفت و لذا از این موضوع هیچ خانواده ای دلش نمی لرزد اما ظلم هایی که آل سعود در حق زائران در حرم امن الهی روا داشتند دل همه مسلمانان را به درد آورده و نمی توان از حق آنها گذشت.
خبرنگار: مریم ذوالفقاری منظری