کارشناس و پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: نباید به قیام عاشورا به صورت حلقه بریده و قصه ای نگاه کرد، بلکه قیام عاشورا سلسله بسیار بزرگ و گسترده که اوج آن در دهه محرم سال 61 رخ داد و انتها ندارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه آفاق با حضور احمدی زاده کارشناس و پژوهشگر، دکتر سیداحمد میرحسینی عضو هیئت علمی دانشگاه پردیس فارابی، دکتر قنبری پژوهشگر و دکتر سعید سلیمی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی و پژوهشگر تاریخ اسلام به موضوع مکاتب کلامی قیام عاشورا پرداخت.

سیداحمد میرحسینی اساس قیام عاشورا را توحید معرفی کرد و  گفت: به طور اساسی آنچه که در مکتب حضرت سید الشهدا(ع) به عنوان یک آزادیخواه الهی در همه عرصه ها و همه صحنه ها مطرح است، توحید می باشد. امروزه در دنیا مکاتب مختلفی را به اسم های مختلف اعم از آنکه مطرح و شناسایی شده باشند و یا بعضا در قالب هایی در حال ادعا و جهل باشند، دریک کلمه می توانیم خلاصه کنیم که انحراف از مسیر توحید دارند و ائمه اطهار و شخص نبی اکرم و همه معصومین آنچه را که به عنوان سرلوحه دعوت خودشان مطرح کردند در راستای توحید و توجه به ذات اقدس پروردگار است.

وی با اشاره به ولایت توحیدی، اظهار داشت: اساس مطلب این است که خود آن جریان در آن روز در این مردم بعنوان یک مکتب تبلور پیدا کرده و با یک عقیده ای اینها به این صحنه آمدند. باید تحلیل کنیم و ببینیم امام حسین در برخورد اول هم در عمل و هم در گفتار و در آن شعارهای کوبنده ای که حضرت داشتند چگونه برخورد می کنند که در همان مرحله اول  حتی فرمانده آن جمعیت که به آن سعادت ابدی نائل شد مثل حربن یزید ریاحی رسما تحت تاثیر قرار گرفت. در اینجا است که باید توجه کنیم که مکتب توحیدی و دیدگاه توحیدی و عملکرد توحیدی علی الدوام می تواند نافذ و قالب و موثر باشد.

احمدی زاده با بیان اینکه اگر بخواهیم تمام پیام ها و آموزه های قیام عاشور را خلاصه کنیم، کلام توحید است، افزود: اما بسط و گسترش توحید جای تعمق دارد. باید ببینیم اندیشه های مردم و مسلمان ها چه تغییری پیدا کرده و آن اندیشه ها هستند که باعث تغییر و تحول در روند تفرق می شوند و کافی است این سوال را تبیین کنیم تا به نتیجه برسیم.

وی به سر منشأ قیام عاشورا اشاره کرد و بیان داشت: قیام عاشورا را به چه چیزی می بینیم به اتفاق و مصیبت هایی که در آن روز اتفاق افتاد و یا روز دهم محرم سال 61 و یا مدت زمانی که حضرت ابا عبدالله(ع) در مکه بودند تا دهم محرم 61. خیر، این هم عقبه دارد و عقبه از جایی است که از مکه خارج شد و باز هم در نگاهی دقیق تر به زمان معاویه بر می گردیم و باز هم می بینیم که واقعا قیام عاشورا از بعثت پیامبر شروع شده است.

این پژوهشگر قیام عاشورا را نا محدود برشمرد و خاطر نشان کرد: از طرفی ته قیام عاشورا کجاست؟ غروب دهم محرم 61 است، 11 محرم است و یا زمانیکه حضرت زینب و کاروان اسرا به شام رسیدند و یا ادامه می دهیم و به مدینه می رسیم و تمام اینها رویکردهایی قصه محور است و باعث می شود از فهم واقعیت عقب بمانیم، در واقع قیام عاشورا انتها ندارد.

در ادامه دکتر قنبری عاشورا به نظراتی که به قیام عاشورا نسبت می دهند، اشاره کرد و عنوان داشت: از قیام عاشورا تا به امروز افرادی بودند که نسبت به عاشورا نظراتی را اظهار کردند. بعضی از آنها در بررسی قیام عاشورا به مباحث قومی و نژادی مطرح کرند و گفتند امام حسین در ادامه اختلافات بین بنی هاشم و بنی امیه بازگشت دارد. نظر دیگری مطرح شد که امام حسین به منظور تقرب به خدا قیام کرده اند. افرادی مثل سید بن طاووس این نظر را مطرح کردند و گفتند در قرآن آیاتی آمده که یکی از راه های تقرب به خدا این است که در راه خدا به بهترین شیوه ای به شهادت برسید.

وی ادامه داد: دسته دیگر، نگرش های دیگری را مطرح کردند و گفتند قیام عاشورا یک قیام عرفانی است و در این قیام سیرو سلوک عرفانی مرحله به مرحله مطرح شده است. در عصر ما استاد جلال الدین همایی این نگرش را مطرح کرده است و دسته دیگری به عاشورا نگرش های اجتماعی داشته اند و گفته اند عاشورا در ادامه نهضت های عدالت طلبانه است به دلیل اینکه امام حسین وقتی زمان خودش را مورد بررسی قرار می دهد می بیند که عدالت زیر سوال رفته است مرحوم استاد مطهری و دکتر شریعتی در این جناح قرار می گیرند.

این پژوهشگر در ادامه بیان نظرات در خصوص دلایل قیام عاشورا گفت: برخی معتقد هستند قیام امام حسین قیامی کاملا سیاسی بود و امام حسین قیام کرده بود تا حکومت را به دست بگیرد. از کسانی که این نظریه را مطرح کردند می توان به مرحوم صالحی نجف آبادی اشاره کرد و برخی معتقد هستند امام خمینی هم این نظر را داشتند و بعضی ها معتقد بودند که قیام امام حسین در واقع استمرار مبارزه مستضعفان علیه مستکبران است و در بین اینها کسانی هستند که بدون توجه به جنبه های دینی، قیام عاشورا نگاه کردند و فقط جنبه های اجتماعی را در نظر گرفته اند و فرق بین این نظر و نظر مرحوم استاد مطهری و دیگران در این است که اینها اصلا به جنبه های دینی نگاه نمی کنند مثلا عبدالرحمان شرقاوی از نویسندگان سوسیالیست معاصر ما عاشورا را اینگونه تفسیر می کند.

احمدی زاده متذکر شد: نباید به قیام عاشورا به صورت حلقه بریده و قصه ای نگاه کرد، بلکه قیام عاشورا سلسله است و یک سلسله بسیار بزرگ و گسترده که اوج آن در دهه محرم سال 61 و ماه های قبل و بعدش است.

این پژوهشگر به عوامل اجتماعی بعنوان یکی از عامل های تفرق اشاره کرد و گفت: وقتی امام حسین در مکه هستند علما و بزرگان زیادی از داخل و خارج از مکه به ایشان مراجعه می کردند و در همان سال 60 امام حسین جایگاه بالایی در میان مسلمین دارند. وقتی پس از خواندن دعای عرفه از مکه خارج شدند، برای همه عجیب بود و امام حسین در پاسخ به آنها در خطبه ای فرمودند، مردم یزید به دنبال کشتن من است و من مجبور هستم از مکه خروج کنم و به سمت کوفه می روم. جالب است که حتی سخن امام را باور نکردند.

وی با ذکر اینکه جرم ستیزی و فسق ستیزی در جهان اسلام در روز عاشورا نهادینه شده است، افزود: عاشورا فکرها را تا اندازه زیادی متحول کرد، اینکه هر کسی که حاکم شد لزوماً خوب نیست و باید در مقابلش ایستاد. خود این فکر پس لرزه ها و موج های سنگینی را ایجاد کرد.

دکتر سعید سلیمی به جریان جبریه اشاره داشت و بیان کرد: یکی از جریاناتی که در جهان اسلام رواج می دادند و اهداف سیاسی از این جریان داشتند جریان جبریه بود، معاویه با زیرکی خاصی تبلیغ می کرد که همه چیز در دست خدا است. لذا جریاناتی که از این تفکر متاثر شده اند معمولا در طول تاریخ بر علیه حکومت های ظالم قیام نمی کردند.

وی افزود: قیام امام حسین خط بطلانی بر این جریان بود، یعنی ما اعتقاد به قضا و قدر الهی داریم اما اعتقاد به تاثیر انسان بر سرنوشت خودش و دیگران را هم داریم. لذا این قیام نشان داد انسان مختار است. از طرفی قیام امام حسین فرهنگ جهاد را زنده کرد.