به گزارش خبرگزاری مهر، نماز جمعه شهر هامبورگ به امامت آیت الله رمضانی امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ برگزار شد. متن خطبه های آن در زیر آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و الحمد لله الذی لا مُضادّ له في مُلكه و لا مُنازِعَ لَهُ في أمره. الحمدالله الذی لا شريك لَهُ في خلقه ولا شبيه لَهُ في عَظَمَتِه (جزء من دعاء الإفتتاح) وصلّی الله علی سيدّنا ونبيّنا محمّد صلّی الله عليه وعلی آله الطاهرين واصحابه المنتجبين. عبادالله ! أُوصيكم و نفسي بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.
برای اینکه حق نفس شناخته شود، لازم است در این زمینه به رسالهی حقوق امام سجاد(ع) مراجعه شود؛ زیرا مباحث بسیار مفیدی پیرامونِ این موضوع توسط حضرت زین العابدین(ع) در این رساله نقل شده است، که می بایست به آن اشاره شود. حق نفس در تربیت انسان از اهمیت ویژهای برخوردار است و چه بسا مهمترین راز بعثت پیامبران الهی همین باشد که نفوس بشری را تربیت کنند که لازمهاش آن است که خود آن پیام آوران تربیت یافتگان خدای تعالی باشند که چنین هم بوده است. در این راستا پیامبران الهی هم معلّم بودند و هم مربی بودند. از آن جهت که معلّم بودند در جهت سامان دهی به اذهان و افکار مردم تلاش می کردند و از جهت که مربّی بودند سعی داشتند تا انسانها در مسیر صحیح تربیت شود و به جایگاه واقعی خود دست یابد.
اهمیت موضوع تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت، بهاندازهای است که در قرآن کریم چندین بار مورد تأکید قرار گرفته است، پس باید نفس را تربیت نمود چه این که حضرت علی(ع) میفرمایند: «النَّفسُ مَجْبُولَةٌ عَلَى سُوءِ الأَدَبِ وَ العَبْدُ مَأْمُورٌ بِمُلَازَمَةِ حُسْنِ الأَدَبِ وَ النّفسُ تَجْرِي فِي مَيْدَانِ المُخَالَفَةِ وَ العَبْدُ يَجْهَدُ بِرَدِّهَا عَنْ سُوءِ المُطَالَبَةِ فَمَتَى أَطلَقَ عِنَانَهَا فَهُوَ شَرِيكٌ فِي فَسَادِهَا وَ مَنْ أَعَانَ نَفسَهُ فِي هَوَى نَفسِهِ فَقَدْ أَشرَكَ نَفسَهُ فِي قَتلِ نَفسِه؛ طبع و جبلت نفس، سرکشی و سوء ادب است. بنده ماموریت دارد که نفس را همراه و همگام با حسن ادب قرار بدهد. نفس در میدان مخالفت، در جولان است و بنده کوشش میکند خواستهای بد او را کنترل کند. هرگاه زمام او را رها ساخت، در فساد و تباهیش شریک است. کسی که به نفس خود نسبت به خواستههایش کمک کند، با نفس خود در قتل خویش شرکت جسته است.
به همین جهت کنترل نفس و تعدیل قوای نفس از مهمترین و سختترین رسالت انسانها است و در روایات بزرگترین جهاد، (جهاد با نفس) دانسته شده است. لذا حضرت علی(ع) در همین خصوص میفرماید: «أَفضَلُ الجِهَادِ مُجَاهَدَةُ المَرْءِ نَفسَه؛ با فضیلتترین جهاد، جهاد انسان با نفس خویش است» و در تعبیر دیگر از آن حضرت آمده است که فرمود: «خَالِفْ نَفسَكَ تَسْتَقِمْ وَ خَالِطِ العُلَمَاءَ تَعْلَم؛ با نفس خویش به مبارزه برخیز تا در کارها از کجی و اعوجاج و انحراف رهایی پیدا کنی و به استقامت زندگی کنی و با دانشمندان معاشرت داشته باشی تا دانا شوی و از جهل برهی». و نیز فرمود: «مَنْ قَوِيَ عَلَى نَفسِهِ تَنَاهَى فِي القُوَّة؛ کسی که بر نفس خویش سلطه و قدرت پیدا کند به آخرین درجه توانایی رسیده است» و به همین جهت پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «أَنَّ الشَّدِيدَ لَيْسَ مَنْ غَلَبَ النَّاسَ وَ لَكِنَّ الشَّدِيدَ مَنْ غَلَبَ عَلَى نَفسِه؛ مرد شجاع و قوی آن کسی نیست که به مردم پیروز شود؛ بلکه قوی و محکم آن کسی است که بر خویشتن حکومت کند(یعنی بر نفس خویشتن غالب و مسلط شود) ».
نکته ای که در اینجا ذکر آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است، آن است که امام سجاد(ع) پس از حق الله (به عنوان بزرگترین حق) اشاره به حقِّ نفس دارد؛ زیرا انسان شریفترین مخلوق الهی است؛ و این شرافت و برجستگی در میان سایر مخلوقات به این جهت که انسان، شایستگی خلافت و ولایت الهی دارد و برای رسیدن به چنین جایگاهی، باید نفس را به درستی بشناسد و آن را به گونهای شایسته تربیت نماید. بیشک در این مسیر نیاز به مرشد و استاد است تا در تربیت نفس دچار افراط و تفریط نشود.
این بحث (جهاد با نفس) از مباحثی است که معرکه آرای [عرفا] است؛ چراکه در مقام عمل دقتهای خاص خود را دارد. به همین جهت بزرگان ما میفرمودند: ره چنان رو که رهروان رفتند. لذا باید مسیر انبیاء و پیامبران الهی را که پاکترین انسانها بودند به بهترین شکل تربیت یافتند، دنبال کرد. برای اهمیت این بحث به روایتی از پیامبر اکرم(ص) اشاره میشود که حاوی نکتههای بسیار مهمی است و آن اینست که مجاشع به محضر پیامبر اکرم(ص) شرفیاب شد و با آن پیامبر الهی پرسشهای مهمی را مطرح نمود و پیامبر(ص) پاسخهای دقیق و عمیقی را ارائه فرمودند: وی از پیامبر(ص) سوال کرد: «كَيْفَ الطَّرِيقُ إِلَى مَعْرِفَةِ الحَقِ؟ فَقَالَ(ص) مَعْرِفَةُ النَّفسِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَيْفَ الطَّرِيقُ إِلَى مُوَافَقَةِ الحَقِّ؟ قَالَ مُخَالَفَةُ النَّفسِ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَيْفَ الطَّرِيقُ إِلَى رِضَاءِ الحَقِّ؟ قَالَ(ص) سَخَطُ النَّفسِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَيْفَ الطَّرِيقُ إِلَى وَصلِ الحَقِّ؟ قَالَ هَجْرُ النَّفسِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَيْفَ الطَّرِيقُ إِلَى طَاعَةِ الحَقِّ؟ قَالَ عِصيَانُ النَّفسِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَيْفَ الطَّرِيقُ إِلَى ذِكرِ الحَقِّ؟ قَالَ نِسْيَانُ النَّفسِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَيْفَ الطَّرِيقُ إِلَى قُرْبِ الحَقِّ؟ قَالَ التَّبَاعُدُ عَنِ النَّفسِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَيْفَ الطَّرِيقُ إِلَى أُنسِ الحَقِّ؟ قَالَ الوَحْشَةُ مِنَ النَّفسِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَيْفَ الطَّرِيقُ إِلَى ذَلِكَ؟ قَالَ الِاسْتِعَانَةُ بِالحَقِّ عَلَى النَّفس؛ ای رسول خدا راه شناخت حق چیست؟ پیامبر جواب داد: شناخت نفس. پرسید راه موافقت کردن با حق چیست؟ فرمود: به مخالفت برخاستن با نفس. پرسید راه رسیدن به رضای حق چیست؟ فرمود: به غضب درآوردن نفس. پرسید راه رسیدن به حق چیست؟ فرمود: مهاجرت کردن از خواستههای نفس. پرسید: راه اطاعت کردن از حق چیست؟ فرمود: تمرّد و سرپیچی از خواستههای نفس. پرسید: راه یاد کردن حق چیست؟ فرمود: فراموش کردن نفس. پرسید: راه نزدیک شدن به حق چیست؟ فرمود: دوری جستن از نفس. پرسید: راه انس با حق چیست؟ فرمود: ترس از نفس. پرسید: راه رسیدن به همه اینها چیست؟ فرمود: کمک خواستن او در مقابل خواستههای نفس».
حال با توجه به مطالب بیان شده و نیز با دقت در آیات و روایات اسلامی که در این خصوص بیان شده اند، هر انسانی بدست خواهد آورد که شناخت نفس با فضیلتترین و نافعترین معارف برای انسان است و برای تربیت آن باید لحظه به لحظه مراقب حالات و مقامات نفس بود تا این نفس در مسیر سرکشی و طغیان و نافرمانی قرار نگیرد.