به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «اتفاق و دو داستان دیگر» اثر کریشتوف کیشلوفسکی کارگردان سرشناس لهستانی که مجموعه ده فرمان و سه گانه رنگ های آبی، سفید و قرمز را در کارنامه دارد، به تازگی با ترجمه عظیم جابری توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب در قالب یکی از عناوین مجموعه «جهان نو»ی این ناشر به چاپ رسیده است.
این اثر شامل ۳ رمانِ فیلم نامه از کیشلوفسکی است. رمان فیلم نامه ژانر ویژه ای است که چیزی میان داستان و فیلم نامه محسوب می شود. به این معنی که از مصالح هر دو ژانر به یک میزان استفاده میکند. در این ۳ اثر می توان تبدیل کردن مصالح ادبی به مصالح سینمایی یا به عبارت دیگر، اقتباس مورد نظر کیشلوفسکی را مشاهده کرد.
کیشلوفسکی علاوه بر فیلمسازی، به داستان نویسی علاقه زیادی داشته است. روایت تنهایی و اضطراب انسان در لهستان کمونیست زده دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ از جمله حوزه های علاقه مندی این نویسنده بوده است. ۳ اثری که در کتاب پیش رو چاپ شده اند، از جمله رمان فیلم نامه هایی هستند که کیشلوفسکی بر اساس شان فیلم های «آرامش»، «آماتور» و «شانس کور» را ساخت و به همین وسیله به عنوان یک فیلمساز بین المللی مطرح شد. این داستان ها بعد از مرگ کیشلوفسکی توسط هانا کرال تدوین و منتشر شدند.
کتاب «اتفاق و دو داستان دیگر» ۳ داستان از کیشلوفسکی با عناوین «آرامش»، «آماتور» و «اتفاق» را به همراه مصاحبه ای با هانا کرال تنظیم کننده این داستان ها در بر می گیرد.
در قسمتی از داستان «آماتور» از این کتاب می خوانیم:
شرکت شان در بحبوبه تمرینات دفاع نظامی بود. فیلیپ یک لحظه مردد ماند، نمی دانست با ماسک ضدگارش کجا ایستاده است، زیرا همه همان کله های قورباغه ای شکل را داشتند، اما با جهت یابی از روی لباس ها به سمت ستوان افراد کادر آمد تا بعد به ستون کارمندان بخش خودش برسد. چند تمرین اجرا کردند، سپس حرکت از صف دونفره به صف چهارنفره را تمرین کردند، و به همین منوال به ترتیبی که فیلیپ، ناگهان خود را در گروه مدیریت دید و آن جا دریافت شخص مجاورش مدیر شرکت است.
مدیر همیشه سرمشق بود و دوست داشت همه جا اولین نفر باشد. می دانستند که تمایل دارد در دانشگاه ثبت نام کند، تنها به این هدف که آمار و ارقام شرکت را بالا ببرد. حتا سکته ای هم داشته، زیرا در مسابقه دو استقامت که توسط یکی از معلمان جاه طلب مدرسه محلی برپا شده بود، می خواست سرمشق باشد. کسالت مدیر برنامه های آموزشی معلم را خراب کرده بود، اما سرانجام مدرسه جدیدی یافت و با ارعاب دانش آموزان، تیم هندبالی دست و پا کرد و به مقام قهرمانی مسابقات کشوری رسید. واقعیت این است که هم اکنون، شخص مدیر بود که کنار فیلیپ نفس نفس می زد. به محض آن که توانست، ماسکش را برداشت و موهایش که از عرق به هم چسبیده بود نمایان شد. به چهره شاداب فیلیپ نگاه کرد. در حالی که صورتش را پاک می کرد پرسید: «چه طوری انجام می دهید؟»
فیلیپ توضیح داد: «آخر من تازه همین الان رسیدم.»...
این کتاب با ۲۳۱ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۶۰ هزار ریال منتشر شده است.