فیلمخانه ملی ایران طی گزارشی اعلام کرد فیلم‌هایی را که نسخه‌ای از آنها در گنجینه فیلمخانه ملی ایران حفاظت نمی‌شود، دیر یا زود باید نابودشده تلقی کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، یکشنبه دهم آبان ماه ۹۴ گروه هنر خبرگزاری مهر گزارشی درباره وضعیت و شرایط فیلم های تاریخ سینمای ایران که به صورت نگاتیو در فیلمخانه ملی نگهداری می شود، منتشر کرد.

بعد از انتشار این گزارش و اظهار نظر افرادی چون لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی، امیرحسین علم الهدی دبیر شورای سیاستگذاری سینمای «هنر و تجربه»، کیوان کثیریان مدیر سینما تک خانه هنرمندان، مناف یحیی پور معاون تولید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و علی احمدی مدیرعامل موسسه «تصویر شهر»، فیلمخانه ملی طی گزارشی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است وضعیت و شرایط نگهداری فیلم های سینمای ایران در فیلمخانه را مشخص کرده است.

در این گزارش آمده است:

«فیلم‌هایی را که نسخه‌ای از آن‌ها در گنجینه فیلمخانه ملی ایران حفاظت نمی‌شود، دیر یا زود، باید نابودشده تلقی کرد.

در تاریخ دهم آبان ۱۳۹۴ گزارشی مفصل در خبرگزاری مهر درباره شرایط نگهداری فیلم‌های قدیمی سینمای ایران با عنوان «بخشی از فیلم های ایرانی در حال نابودی است/نگاتیوها جان می دهند» درج شد که در آن به نکته‌های ارزنده و مفیدی اشاره شده است. بدون شک پیگیری و تداوم چنین گزارش‌هایی می‌تواند نظر مسئولان سینمایی، اهالی سینما و فرهنگ و هنر و دلسوزان سرمایه‌های هنری و فرهنگی را به حفظ و مراقبت بیشتر از فیلم‌ها جلب کند، و فیلمخانه ملی ایران را در تحقق اهداف و وظایف بلند مدت و کوتاه‌ مدت‌ خود یاری کند.

اما تا آن ‌جا که به فیلمخانه ملی ایران مربوط می‌شود ، در این گزارش چند نکته هم مطرح‌ شده که نیاز به توضیح دقیق و شفاف دارد.

*همانگونه که در گزارش خبرگزاری مهر هم اشاره شده متاسفانه تعدادی از فیلم‌های تاریخ سینمای ایران، که حتی در دو سه دهه اخیر تولید شده‌اند، فاقد نسخه باکیفیت و قابل‌ قبولی هستند، و چه بسا ممکن است از پاره‌ای فیلم‌ها هیچ نسخه‌ای ـ حتی بی‌کیفیت ـ هم باقی نمانده باشد. به همین دلیل فیلمخانه ملی ایران، در سه دهه گذشته، بخش عمده‌ای از توان خود را برای تهیه و نگهداری فیلم‌های سینمای ایران صرف کرده و خواهد کرد.

از سال ۱۳۶۳ ترتیبی اتخاذ شد تا از هر فیلم سینمایی ایرانی که پروانه نمایش دریافت می‌کند و برای چاپ به لابراتوار ارسال می‌شود، قبل از نمایش عمومی، یک نسخه ۳۵ میلی‌متری با صدا به فیلمخانه ملی ایران واگذار شود. این قانون از سال ۱۳۶۳ تا پایان سال ۱۳۷۱ (به‌جز چند استثنا) اجرا شد، و فیلمخانه ملی ایران موفق به حفظ و نگهداری مجموعه کم‌نظیری از تولیدات سینمایی شد. از سال ۱۳۷۲ با اجرای «آیین‌نامه خرید حقوق فیلمخانه‌ای و فرهنگی فیلم‌های سینمای ایران» قرار بر این شد که در ازای نسخه‌ای از هر فیلم که در اختیار فیلمخانه ملی ایران قرار می‌گیرد هزینه های لابراتوار و واگذاری حقوق فیلمخانه‌ای و فرهنگی پرداخت شود. بر این اساس در دو دهه گذشته فیلمخانه موفق شده است، به ‌رغم مشکلات فراوان، که شاید جای طرح آن‌ها در این گزارش مختصر نباشد، بخش عمده‌ای از تولیدات سینمای ایران را جمع‌آوری و نگهداری کند. (شاید این هشدار لازم باشد: فیلم‌هایی را که نسخه‌ای از آن‌ها در گنجینه فیلمخانه ملی ایران حفاظت نمی‌شود، دیر یا زود، باید نابودشده تلقی کرد.

همینجا باید یادآوری کرد که اکثر قریب به اتفاق فیلم‌هایی که برای نگهداری و حفاظت از مالکان فیلم تحویل گرفته شده نسخه‌هایی هستند که بهترین کیفیت چاپ و ظهور را داشته‌اند، و سعی شده است مستعمل و خط‌‌ و خش‌دار نباشند؛ مگر در مورد معدود فیلم‌هایی که نگاتیو آن‌ها در اختیار مالک فیلم نبوده و فقط یک نسخه پزتیو در اختیار داشته و ترجیح داده شده که همین نسخه منحصربه ‌فرد در گنجینه فیلمخانه  نگهداری و حفاظت شود.

بنابراین فیلمخانه ملی ایران در طول این سال‌ها با تمام توان فنی و تخصصی خود تلاش کرده است به فیلم‌هایی که در گنجینه آثار دیداری و شنیداری نگهداری می‌کند آسیب و خدشه‌ای ـ جز آن‌ چه مربوط به گذر ایام و زمان است و اجتناب‌ناپذیر به‌ نظر می‌رسد ـ وارد نشود.

اما در طول این سال‌ها متاسفانه مواردی هم بوده که مالک یا یکی از مالکان فیلم در ایران حضور نداشته یا به دلایلی حاضر به واگذاری حقوق فیلمخانه‌ای و فرهنگی فیلم خود نشده است. تعداد این دسته از تهیه‌کننده‌ها در بخش خصوصی معدود، اما متاسفانه در بخش دولتی پرشمار بوده است.

بدیهی است که فیلمخانه ملی ایران مسئول مراقبت و نگهداری از فیلم‌هایی است که یا از مالکان فیلم یا با سعی و کوشش فراوان از افراد حقیقی و حقوقی تحویل گرفته و در گنجینه ملی نگهداری می‌کند، و طبعا پاسخگوی آسیب‌ رسیدن به آن تعداد از فیلم‌هایی نیست که تهیه‌کننده یا مالک آن حاضر به واگذاری حقوق فیلمخانه‌ای و فرهنگی فیلمشان نشده‌اند و با مسئولیت و صلاحدید خود در انبار، گنجه، یخچال، سوله و زیرزمین خانه یا دفتر خود نگهداری می‌کنند.

بنابراین اگر امروزه فیلمی با خط ‌و خش زیاد از کارگردان یا تهیه‌کننده فیلم برای نمایش عمومی یا خصوصی تحویل گرفته می‌شود، یا این که صدای فیلمی مفقود شده یا اساسا اثری از بعضی فیلم‌های چند دهه اخیر نیست، همان کسانی باید پاسخگو باشند که وظیفه نگهداری از آن فیلم‌ها را پذیرفته‌اند یا از واگذاری حقوق فیلمخانه‌ای و فرهنگی فیلم‌های‌شان به فیلمخانه ملی ایران اجتناب کرده‌اند.

*به‌جز این‌ها در گزارش گفته شده است که نگاتیو پاره‌ای از فیلم‌های سینمایی در خطر نابودی قرار گرفته‌اند یا احتمال دارد تعدادی از آن‌ها نابود شده باشند. روش کشورهای صاحب صنعت سینما این است که، در زمان نمایش عمومی هر فیلم، برای جلوگیری از آسیب‌رسیدن به  نگاتیو اصلی از روی آن یک نسخه اینترنگاتیو تهیه می شود که کمترین تفاوت را با کیفیت نگاتیو اصلی دارد، و نسخه‌های پزتیو از روی آن چاپ می‌شوند؛ اما با کمال تاسف سینمای ایران با چنین پدیده و روندی ناآشنا و بیگانه است، و در طول تاریخ سینمای ایران نسخه های پزتیو از روی نگاتیو اصلی چاپ شده‌اند، و به همین دلیل نگاتیو اکثر قریب به اتفاق فیلم‌ها به سبب چاپ نسخه‌های متعدد و همچنین شرایط نامناسب نگهداری در لابراتوارها بیش‌وکم آسیب دیده‌اند.

خاطر نشان می شود قبل از ورود پر شتاب صنعت سینمای ایران به تولید و نمایش فیلم به شیوه دیجیتال که موجب تعطیلی دو لابراتوار عمده بخش خصوصی (فیلمساز و بدیع) شده وظیفه نگهداری نگاتیو فیلم بر عهده این دو لابراتوار و مالکان فیلم ها بود. اما پس از تعطیلی تاسف بار این دو،   به درخواست مدیران آن ها انتقال حجم انبوهی از نگاتیوهای فیلم های سینمایی و غیر سینمایی در دستور کار فیلمخانه ملی ایران قرار گرفت. واقعیت این است که شرایط نه چندان مطلوب نگهداری نگاتیوهای تاریخ سینمای ایران، فیلمخانه ملی ایران را بر آن داشت که علی رغم کمبودها و محدودیت های ظرفیت مخازن، که اساسا شرایط نگهداری و مراقبت ویژه و متفاوتی دارد، نگهداری از آنها را بر عهده بگیرد که شاید بتواند با به کارگرفتن همه امکانات شرایط بهتری را برای رفع آسیب هایی که تا پیش از این ممکن است به آن ها وارد شده باشد، فراهم کند.

*به سرانجام رسیدن ترمیم و احیای دیجیتال چند فیلم از جمله «اون شب که بارون اومد»، «گاو» و «باد صبا» در دو سال گذشته گویای این واقعیت است که فیلمخانه ملی ایران به دلیل ارتباطات مستمر و پر دامنه ای که با فیلمخانه های بزرگ دنیا داشت در جریان مباحث روز این عرصه قرار گرفته و به این نتیجه رسیده بود که ترمیم و احیای نگاتیو پاره‌ای از فیلم‌ها، که به هر دلیل در سال‌های ماضی آسیب دیده‌اند، با شیوه‌ها و روش‌های قدیمی امکان‌پذیر نیست و تنها راه‌حل برای احیای این فیلم‌ها استفاده از روش‌های نوین اسکن و احیای دیجیتال است. از سال‌هایی که هنوز فناوری این پدیده در ایران شناخته شده نبود و تجهیزات و متخصصانی در کشور به کار گرفته نشده بودند، دو راه‌ حل پیش روی فیلمخانه ملی ایران قرار داشت: یا فیلم‌های آسیب‌دیده برای احیا به خارج از کشور فرستاده شوند، که به دلیل حجم انبوه فیلم‌ها، مسئله تحریم‌ها و هزینه‌های هنگفت ترمیم و احیای آن ها این پیشنهاد با استقبال کارشناسان مواجه نشد؛ یا اینکه با مذاکره با مدیران دو سه شرکتی که چنین قابلیت‌هایی داشتند تلاش شود آن‌ها را تشویق و ترغیب کرد تا تجهیزات لازم را تهیه و دانش و تخصص این کار را در کشور ایجاد و فراهم شود. بدیهی است که این راه‌حل با اقبال مواجه شد؛ زیرا نوعی سرمایه‌گذاری ملی محسوب می‌شود که می‌تواند روزبه‌روز گسترش بیشتری پیدا کند، که چنین هم شد.

*در خاتمه یادآور می‌شود که فیلمخانه ملی ایران از بحث و گفتگو درباره اهمیت مجهز شدن کشور به دانش و فناوری حفظ و نگهداری میراث تصویری استقبال می کند و یقین دارد حفاظت از میراث فرهنگی ملی بدون حضور فعال سازمان های مردم نهاد امکان پذیر نیست. همچون میراث باستانی که به دلیل گستردگی از یک جا به بعد محافظت از آن ها فقط به عهده ارگان های دولتی نیست و این مردم هستند که حفاظت  و نگهداری از میراث فرهنگی کشور را بر عهده می گیرند. در این میان وظیفه بخش دولتی فرهنگ سازی و آگاه سازی است. تردیدی نیست حجم انبوه  فیلم‌هایی که نیازمند ترمیم و احیای دیجیتال هستند از یک سو و همچنین به سبب زمان طولانی و هزینه‌های هنگفتی که برای احیای هر فیلم لازم است، راهی به جز توانمندسازی بخش خصوصی و تقویت بنیه فنی فیلمخانه ملی ایران وجود ندارد و مسیر مرمت و احیای یک فیلم با امکانات، بودجه و ظرفیت های محدود امروز نه یک باره که فریم به فریم و جز در سایه تلاشی پر دقت و حوصله حاصل نخواهد شد. همان‌طور که جناب دکتر ایوبی، در گفت‌وگو با خبرنگار محترم خبرگزاری مهر گفته است: «تامین اعتبار و ایجاد زمینه برای ترمیم فیلم‌ها یک پروژه ملی و طبعا نیازمند عزم ملی است.»

بدیهی است که فیلمخانه ملی ایران در این راه سخت و دشوار نیازمند همراهی سینماگران مسئول و متعهد، اهالی دلسوز مطبوعات و رسانه‌های همگانی و همچنین مردمی است که دغدغه های فرهنگی دارند و هر کجا که باشند این دغدغه ملی را مطرح و دنبال می‌کنند.»