اردبیل- در شرایطی که محافل ادبی و کارگاه‌های آموزشی در حوزه ادبیات داستانی هر روز رو به افزایش است، نویسندگان از آسیب‌های جدیدالورود به بدنه ادبیات داستانی از جمله فقدان مضامین بومی می‌گویند.

به گزارش خبرنگار مهر، بعدازظهر پنج‌شنبه جشنواره کتاب سال اردبیل بهانه‌ای شد تا نویسنده معاصر اردبیلی به آسیب‌هایی اشاره داشته باشد که تعدد جشنواره‌ها و مسابقات داستان‌نویسی نیز نه‌تنها از بار آن نکاسته بلکه نسبت به آن بی‌توجه است.

محمدرضا بایرامی‌نویسنده نزدیک به ۴۰ جلد کتاب است که بخش مهمی از شهرت و نامدار شدن آثارش توجه به مؤلفه‌های بومی بوده و داستان را از مردم همان منطقه و از زادگاه همان قهرمانان روایت کرده است.

وی که تنها هشت سال از زندگی خود را در اردبیل سپری کرده و بعد در تهران ماندگار شده است، تمامی تجربه‌های موفق داستان‌نویسی را توجه به مضامینی می‌داند که متعلق به مکان و زمان داستانی است و تلاش شده از آن تجربه هشت‌ساله بهره گیرد.

وی با ذکر مثالی به کتاب قصه‌های سبلان اشاره کرد که نگارش آن سه سال به طول انجامیده و درست از روستاهای واقع‌شده در دامنه این کوه که نماد تاریخ و میراث طبیعی اردبیل است روایت دارد.

دیگر داستان این نویسنده هم‌سفران که شخصیت اولش آن‌یک زنبوردار است به دنبال بیان همان دغدغه‌ها است و به همان تصویرسازی و فضاسازی‌هایی پرداخته که تنها یک‌بار قدم زدن در دشت گل‌های وحشی سبلان آن را در ذهن ماندگار می‌سازد.

سؤال این نویسنده این است که جای این مفاهیم چرا در نوشته‌ها خالی است؟ و چرا مضامین بومی مورد غفلت است.

بایرامی معتقد است هرچند ریتم نوشتاری دیکته نمی‌شود اما متأسفانه همه نویسندگان دچار همسان‌سازی شده‌اند.

شاید فضای مجازی

این نویسنده به‌ضرورت مطالعه این آسیب و چرایی آن تأکید دارد و اینکه شاید فضای مجازی و سبک‌های جدید زندگی در آن تأثیرگذار بوده است.

وی افزود: همه‌جا نویسندگان ادبیات ذهنیت نزدیکی دارند و خالی از مفاهیم بومی و منطقه‌ای و اقلیم گرایانه می‌نویسند.

اما دغدغه جدی این نویسنده از این است که در جامعه ما در منطقه زیست ما که دریایی از حوادث وجود دارد و برخی حتی تاریخ ایران و جهان را متحول ساخته چرا نوشته‌های ما به این مضامین بی‌توجه‌اند.

بایرامی معتقد است این مضامین امانت و میراثی قابل‌توجه است و به دلیل فضاهای دراماتیک و وسوسه‌انگیز سوژه‌های بی‌پایان در اختیار فیلم‌سازان و داستان نویسان قرار می‌دهند اما ما نسبت به همه آن‌ها غافلیم.

وی تأکید دارد که ادبیات امروز کشور به مسائل شخصی و منزوی و خانگی گرفتارشده و حتی در حد موضوعات محفلی نیز نمی‌توان تولیدات را محک زد.

به گفته این نویسنده اینکه ادبیات داستانی ما جنبه اجتماعی خود را از دست ‌داده است و شخصی و فردی شده آسیب جدی است چراکه ادبیات باید بتواند وجوه فکری و اجتماعی یک جامعه را پایدار سازد.