گزارش بین الملل ـ حنیف غفاری: اگرچه رسانه های اروپایی و بین المللی همچنان از «آنگلا مرکل» به عنوان قدرتمندترین سیاستمدار در آلمان و حتی اتحادیه اروپا یاد می کنند، اما به نظر می رسد خود مرکل حداقل در یازدهمین سالگرد حضور خود در قدرت چنین نظری ندارد. صدر اعظم ژرمنها در حالی یازدهمین سال صدارت اعظمی خود را جشن می گیرد که این جشن تولد سیاسی چندان برایش شیرین نیست!
هم اکنون آلمان با بحران های زیادی در داخل و خارج از خاک خود دست و پنجه نرم می کند. نیم نگاهی به این بحران ها خود گویای بسیاری از واقعیات در خصوص آنگلا مرکل و عملکرد اوست.
در داخل آلمان، مرکل با بحرانی به نام وجود یک دولت نامتعادل و ائتلافی رو به روست. ائتلاف سوسیال دموکرات ها و دموکرات مسیحی ها پس از انتخابات سراسری سال ۲۰۱۳ عواقب و تبعات بدی برای مرکل به همراه داشت، اما او چاره ای جز پذیرش این ائتلاف نداشت.
هم اکنون حضور افرادی مانند «فرانک والتر اشتاین مایر» به عنوان وزیر خارجه و «زیگمار گابریل» به عنوان معاون صدر اعظم در کابینه این کشور، نه تنها مایه آرامش مرکل نیست، بلکه دغدغه های وی در حوزه های مهم سیاست خارجی و اقتصادی را روز به روز تشدید می کند، چه، مشی دموکرات مسیحی ها در آلمان نسبت به مشی سیاسی و اقتصادی سوسیال دموکراتها تاحدود زیادی در قبال مسائل سیاست خارجی متفاوت است.
معضل دیگری که مرکل با آن مواجه شده، بحث مهاجرین است. پس از تشکیل گروه های افراطی مانند «پگیدا» در ایالت «زاکسن» آلمان و شهر «درسدن»، وی شاهد ظهور گروه های دیگری مانند نئوفاشیست ها و نژادپرستان در دیگر نقاط این کشور بود. حتی دامنه فعالیت این گروه های افراطی به ایالاتی مانند «نورت راین وستفالیا» نیز رسید.
در حال حاضر محبوبیت مرکل و حزب متبوع وی در آلمان تحت تاثیر بحران پناهندگان، بحث مهاجرت و تبلیغاتی که گروه های افراطی علیه وی به راه انداخته اند رو به کاهش است. با این حال صدر اعظم آلمان همچنان بر استمرار و پیگیری سیاست درهای باز در قبال پناهندگان اصرار می ورزد.
در بعد خارجی، مرکل با دو بحران موازی به نام بحران های امنیتی در داخل اروپا و بحران اقتصادی مواجه است. ضمن اینکه بحران اوکراین را نیز باید به لیست این بحران ها افزود. به عبارت بهتر، جنس بحران هایی که مرکل در حوزه های امنیتی، اقتصادی و سیاست خارجی خود با آن مواجه است هر یک حکم گره ای کور را در مقابل صدر اعظم آلمان بازی می کنند. گره های کوری که گذشت زمان نیز آنها را باز نکرده است.
در حوزه اقتصادی، سیاست های ریاضتی که مرکل اصرار ویژه ای بر روی اعمال آنها در سرتاسر اروپا دارد دیگر پاسخگوی بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی شهروندان غربی نیست. بسیاری از تحلیلگران معتقدند ظهور جنبش ها و احزابی مانند «سیریزا» در یونان تحت تاثیر اصرار مرکل بر روی سیاست های ریاضتی اقتصادی صورت گرفته است. در جریان رقابت های انتخاباتی پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۴ میلادی، احزاب و گروه هایی که بر روی شعارهای ضد ریاضتی متمرکز بودند، توانستند با انتقاد از مشی اقتصادی مرکل صدها کرسی پارلمان اروپا را به دست آورند. هم اکنون مرکل به نماد ریاضت اقتصادی در اروپا تبدیل شده است، نماد و نشانه ای که تا سالها در اذهان شهروندان اروپایی باقی خواهد ماند.
در حوزه امنیتی و پس از وقوع حوادث پاریس، آلمان نیز به طور مستقیم با بحران امنیت مواجه است. حضور بیش از هفت هزار آلمانی در صف داعش از یک سو و سهمی که برلین به عنوان یکی از اعضای اصلی اروپای واحد باید در تامین امنیت این مجموعه ایفا کند، ذهن صدر اعظم آلمان را به شدت مشغول ساخته است.
صدور تسلیحات نظامی به کشورهای مرتجع عربی مانند عربستان سعودی و قطر از سوی دولت آلمان در تقویت تروریسم در منطقه و مشاهده بازخورد آن در خیابان های اروپا موثر بوده است. از این رو برلین نیز در ایجاد و رشد گروه های تکفیری ـ تروریستی همانند انگلیس و فرانسه سهم دارد. بدیهی است که در چنین شرایطی برلین نیز باید هزینه مبارزه با تروریسمی که حداقل بخشی از آن مورد حمایت خود بوده است را بپردازد.
در حوزه سیاست خارجی، مرکل سعی کرد هدایت و مدیریت بحران اوکراین را به تنهایی بر عهده بگیرد. او رویکردی دوگانه و پارادوکسیکال در قبال مسکو در پیش گرفت و از یک سو روسیه را تهدید به تحریم های اقتصادی و از سوی دیگر آنها را تشویق به مذاکرات در قبال بحران کی یف کرد. محصول این رویکرد متناقض شکست آلمان در حل ماجرای اوکراین بود.
لازم به ذکر است که آلمان نیز مانند دیگر اعضای اتحادیه اروپا در ایجاد بحران اوکراین و سقوط دولت «ویکتور یانوکویچ» و تحریک معترضین اوکراینی در ابتدای سال ۲۰۱۴ میلادی نقش داشت، لذا هم اکنون مرکل نماد شکست اروپا در مواجهه با بحران اوکراین هم محسوب می شود.
مجموع این عوامل سبب شده است تا صدر اعظم سرزمین ژرمنها یازدهمین سالگرد به قدرت رسیدن خود را با تلخی جشن بگیرد.