یک منتقد سینما و تلویزیون با نگاهی به سریال‌های «معمای شاه» و «نفس گرم» که این روزها از مهم‌ترین مجموعه‌های در حال پخش تلویزیون هستند به تحلیل این آثار پرداخت.

محمد تقی فهیم در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به سریال «معمای شاه» که جمعه شب ها به کارگردانی محمدرضا ورزی روی آنتن شبکه یک می رود، گفت: پرداختن به تاریخ معاصر در تلویزیون اصل درستی است که اتفاقا در این حوزه باید زودتر هم وارد می شدیم و هنرمندان باید به بازسازی تاریخ ایران اهتمام کنند و گرنه با کم کاری ما، دیگران تاریخمان را خواهند نوشت.

وی ادامه داد: از میان مسایل تاریخی پرداختن به دوران پهلوی اول و دوم ضرورت مضاعفی را می طلبد اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که در پرداختن به تاریخ نباید سراغ هر موقعیتی برویم و به هر قیمتی تاریخ را مطرح کنیم. در واقع نباید از سر ناچاری و به شکلی مسایل تاریخی را مطرح کنیم که تاثیرگذار و جریان ساز نباشد.

این منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به مخاطب سریال «معمای شاه» اظهار کرد: نسل ما و نسل جوانانی که سال های قبل از انقلاب را ندیده اند مخاطب سریال «معمای شاه» هستند. نسل من از این حیث می خواهد این سریال را ببیند تا متوجه شود چقدر با واقعیت منطبق است و نسل جدید سوال هایی دارد و می خواهد با دیدن چنین سریال هایی متوجه شود شاه و اطرافیانش چه کسانی بوده اند و باید دید سریال «معمای شاه» تا چه حد می تواند پاسخگوی این کنجکاوی باشد.

ضعف بازیگران سریال «معمای شاه» در بیان دیالوگ ها

فهیم با اشاره به مسایل دراماتیک در آثار نمایشی بیان کرد: مهمترین مساله در یک سریال بحث نمایشی بودن و فضای دراماتیک اثر است. اگر سریالی قرار باشد خطابه، روایت و یا صرفا انتقال پیام باشد، می تواند به صورت مستند هم ساخته شود درحالیکه در سریال فضای نمایشی است که می تواند کشش ایجاد کند. در بسیاری از آثار خارجی هم می توان دید که دروغ هایی را با رویکرد دراماتیک قوی می سازند و به این ترتیب مخاطب را جذب کار خود می کنند.

وی با اشاره به دیالوگ ها و نبود فضای دراماتیک در سریال «معمای شاه» عنوان کرد: این سریال از مجموعه ای از فکت های تاریخی استفاده کرده است و آنها را از طریق دوبله در دهان بازیگران قرار داده است. ما در حال حاضر صحبتی درباره واقعی بودن و یا واقعی نبودن این مسایل تاریخی نداریم اما مساله این است که این دیالوگ ها صرفا از زبان بازیگران بیان می شود. گویی بازیگران به تناوب و به دستور کارگردان دیالوگ خود را گفته و کنار می روند.

این روزنامه نگار با اشاره به توجه بیش از حد ورزی به فضاهای بصری توضیح داد: ورزی بیشتر از اینکه به دنبال دراماتیک کردن اثرش باشد به فکر جاذبه های بصری همچون خیابان، اسب، ماشین، در و سایر فضاها بوده است. ما دایم دوربین را در حال کرین می بینیم و اتفاقا این باعث شکست پروژه شده است چراکه تصاویر تهران آنقدر شیک از آب درآمده اند که گویی در و دیوار تهران را شسته اند. در بخش واقع گرایی کار با این فضاسازی نوعی تحریف صورت گرفته است به طور مثال در اوایل دهه ۳۰ و ۴۰ مردم ایران بیشتر کشمش می خورده اند و این خوراکی راحت تر بدست می آمده است و اتفاقا قند اصلا وجود نداشت، درحالیکه در این سریال به این واقعیت ها توجه نداشته است.

مردم و فضاها در منیریه شیک و کت و شلواری هستند

فهیم اضافه کرد: در این سریال فرقی بین منیریه و کاخ سعدآباد احساس نمی شود مردم و فضاها در منیریه همانقدر شیک هستند که در سعدآباد. در قسمتی از سریال دیده می شود که مردمی که در منیریه اعلامیه می ریزند همه مرتب هستند و کت و شلوار و کلاه به تن دارند و سریال «معمای شاه» نتوانسه متناسب با فضاسازی و طراحی لباس مناسب جلو برود.

این منتقد همچنین با اشاره به شخصیت پردازی افراد مشهور در «معمای شاه» یادآور شد: شخصیتی که ما از رضا پهلوی می شناسیم فردی دیکتاتور و قایم به خود است اما رضا شاه در این سریال فردی خنثی است. در قسمت چهارم که ششم آذرماه پخش شد او می خواهد دو نفر را تنبیه کند به این دلیل که درباره یک مساله کشوری به او دروغ گفته اند، درحالیکه رضا شاه فردی دیکتاتور بود که به تنهایی تصمیم می گرفت و خودش را همه کاره می دانست.

وی با اشاره به خروجی نهایی سریال «معمای شاه» عنوان کرد: این سریال در نوع فضاسازی، طراحی لباس و نمایش لوکیشن ها دچار تحریف شده است، سریال گاف های تاریخی دارد و در کلیات آنقدر دچار مشکل است که دیگر جزییات مثل درست نبودن گریم ها و یا انتخاب نامناسب شخصیت های تاریخی به چشم نمی آید. اگر اثری به لحاظ دراماتیک جذاب بود حداقل می شد از باقی مسایل با اغماض عبور کرد اما در این کار درام ضعیف است، بازیگران اکتی ندارند و انگار ربات هستند.

آثار تاریخی باید با دقت ساخته شود تا تاثیرگذار باشد

فهیم با اشاره به فضاسازی سریال نسبت به تصویر کردن جنوب و شمال شهر تهران اظهار کرد: امروز با توسعه ای که نسبت به شمال و جنوب شهر تهران ایجاد شده است بهترین پارک ها، اتوبان ها و فضاها را در جنوب شهر تهران شاهد هستیم اما قبل از انقلاب اینگونه نبود. من خاطرم هست قبل از انقلاب حداقل روزی چهار ساعت برق هر خانه ای قطع می شد و رژیم شاه نمی توانست مساله برق تهران را حل کند. مردم در پایین شهر در این سریال آنچنان که گفتم آنقدر شیک پوش و مرتب هستند که از تهران شهری تمیز و دلباز می بینیم و این نوعی تحریف و نقض غرض است. ما در سریال «معمای شاه» مرزی بین پایین شهر و بالای شهر نمی بینیم. با این حال امیدوارم این سخنان باعث یاس سازندگان سریال ها نشود زیرا بودن همین آثار باز هم لازم است اما باید با دقت لازم ساخته شود تا بتواند تاثیرگذار باشد.

این منتقد و روزنامه نگار همچنین در بخش دیگری از سخنان خود به سریال «نفس گرم» ساخته محمدمهدی عسگرپور که از شبکه یک سیما پخش می شود اشاره و درباره فضای آن عنوان کرد: «نفس گرم» مثل باقی کارهای عسگرپور فضایی تلخ، گزنده و پر غم و غصه دارد اما غم و غصه آنجایی کارساز است که منجر به یک تغییر اجتماعی شود.

وی ادامه داد: «نفس گرم» از منظر تکنیکی کار کم اشتباهی است، کادرهای درستی دارد و از نورپردازی و تصویربرداری فنی برخوردار است اما نکته ای که باعث ضعف این سریال شده است اغراق در شخصیت ملیحه است. خود مرجانه گلچین سعی کرده است که قوی ظاهر شود اما به دلیل تزریق شدن بعضی از خواسته های نویسنده و کارگردان در درام، شخصیتی غیرقابل باور دارد. اتکای بازیگران به کارگردان گاهی مثل عروسک های خیمه شب بازی است که تنها با نخ توسط کارگردان هدایت می شوند به طور مثال ضرورتی ندارد که شخصیت های قصه اینقدر نسبت به یکدیگر پنهان کاری داشته باشند و داستان اینچنین کند پیشروی داشته باشد. مشخص نیست چرا در نظر کارگردان این تعلیق ها لازم آمده است، درصورتیکه رازهای داستان لو رفته است و باید ریتم کار تندتر شود.

شخصیت های «نفس گرم» غیرقابل باور و تصنعی هستند

فهیم با اشاره به فضای تلخ داستان اظهار کرد: سریال «نفس گرم» بی جهت برای مخاطب غم و غصه ایجاد می کند، وظیفه هنرمند این است که غم را برای ایجاد تحول در جامعه به تصویر بکشد نه اینکه غم را به گونه ای استفاده کند که مخاطب را به دنیای دیگری ببرد. عسگرپور در جایی گفته بود این اثر مثل شکلات تلخ است اما به نظرم تلخی آن مردم را دچار رکود می کند. شکلات انرژی می دهد و نوعی تکاپو ایجاد می کند اما این سریال چنین نیست.

وی اضافه کرد: شخصیت ها در این سریال تصنعی هستند، برای مخاطب مشخص نیست که به طور مثال سیما تیرانداز با نقش ناهید چرا اینقدر پنهان کاری می کند. او بازی خوبی دارد اما شخصیتش چندان برای مخاطب مشخص نیست و سایر بازیگران هم به نوعی غیرقابل باور هستند.

این منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به شخصیتی که از ملیحه نمایش داده شده است، بیان کرد: این شخصیت زیادی فرشته گونه به تصویر کشیده شده است. اگر قرار بوده است که این شخصیت خطیب و سخنران و مدعی خیر باشد و بعد به عمل کردن که می رسد با مشکل مواجه شود نمی بایست همچنان ویژگی های فرشته گونه خود را حفظ کند. ما ویژگی هایی از او می بینیم که در مقایسه با زندگیش هم غیرقابل باور است.

وی در پایان بیان کرد: یکی از مشکلات این سریال این است که قصه های کمی دارد و بی جهت داستان (که رازهایش هم برای مخاطب مشخص شده است) طولانی شده و کش آمده است. درد و رنج هایی که ما از ناهید به عنوان یکی از شخصیت های سریال می بینیم به مخاطب منتقل نمی شود و حتی تبدیل به یک کار هندی نمی شود تا اشک او را دربیاورد درحالیکه اگر پردازش بیشتری روی قصه و شخصیت ها صورت می گرفت، می توانست خیلی بهتر باشد.