خبرگزاری مهر - گروه استانها: شهرستان قروه از دیرباز به قطب سنگ کشور شناخته می شد و هر زمان نام ظرفیت اقتصادی در این منطقه بر زبان جاری شده یکی از محتملترین گزینهها در کنار این عنوان، تواناییهای شهرستان در زمینه سنگهای تزیینی و ساختمانی بوده است.
چند وقتی است که در منطقه سریش آباد شهرستان قروه کارگاه های مصنوعات سنگی آغاز به کار کرده اند و با وجود مشکلات بسیار، اکسیژن فعالیت را تنفس می کنند.
عصر یک روز پاییزی عازم یکی از این کارگاه ها می شویم تا از نزدیک با آنچه که قروه را از لحاظ سنگ و تزئینات سنگی مطرح می کند، آشنا شویم و دغدغه های صنعتکاران زبردست را بشنویم.
مسیر ما به سمت کارگاه سنگ سبلان است. کارگاهی خصوصی که انواع مصنوعات سنگی از قبیل استریپ و تایل و چینی سفید و ... را ساخته و به بازار عرضه می دارد. کارگاهی برای جلوگیری از خام فروشی سنگ های شهرستان، معضلی که گریبان پیشرفت معادن شهر را گرفته است.
راهنما که در واقع سرکارگر کارگاه است، همراهی ام می کند تا مسیر پیش رو را درست طی کنم. خودش را حیدری معرفی کرده و از گفتن نام کوچکش خودداری می کند. مسیر طولانی و پر پیچ و خمی است، گرد و خاک و غبار همه جا را فرا گرفته است و سنگریزه های زیر لاستیک های ماشین خبر از آسفالت نشدن راه و جاده های کارگاه می دهند.
در طول مسیر کارگاه های دیگری را می بینم و بنا به گفته راهنما تمامی این ها کارگاه های صنایع سنگ هستند که عده ای از جوانان فارغ التحصیل بیکار برای کسب و کار خود دایر کرده اند و مشغول به کار شده اند.
کارگاهی دور افتاده از سنگ قروه
به کارگاه مقصد که می رسیم مدیر کارگاه با روی خوش به استقبالم می آید و از همان ابتدای ورود همراهم می شود برای بازدید از کارگاه و خود سکوت می کند تا که من دیده هایم را برداشت کرده و به ذهن بسپارم.
صدا، دود، گرد و غبار و ... اولین مسئله ای است که توجهم را به خود جلب می کند، عوامل سخت و زیان آوری که برای کارگران این مکان نمود پیدا می کند. تراش سنگ، برش سنگ، صیقل دادن آن، لعاب کاری و ... تمامی کارهایی است که کارگران با عشق و علاقه به آن می پردازند و محصول را برای کارهای تزئینی به واحد هنر ارائه می دهند.
دیده هایم را به ذهن و دوربین عکاسی می سپارم و مهمان سخنان مؤسس و مسئول این کارگاه صنعتی می شوم تا به مشقت و در کنارش ظرافت کار با سنگ پی ببرم.
علی کاوه معروف به حاج اکبر، سن شناسنامه اش ۴۹ ساله معرفی اش می کند اما چین و چروک پیشانی اش حکایت از خط زحمت روزگار دارد و سن اش را بیشتر نشان می دهد.
با هیجان خاصی سخن آغاز می کند آن هم در میان امواج صوتی و ذرات عبار اندود دود؛ دلش پر است از بی توجهی ها و از مشکلات و موانع و محدودیت ها برایم می گوید.
از سال ۸۰ ایده و فکر تأسیس چنین کارگاهی به ذهنش خطور پیدا کرده که آن هم باتوجه به وجود معادن سنگ در شهرستان بوده که چنین کار خلاقانه ای را انجام بدهد. او می گوید «ابتدا محصولات کلاسیک تولید می کردیم اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که باید پیشرفت کرده و کار را گسترش دهیم به همین دلیل تولید شمش را آغاز کرده و به صورت مستمر در چندین نمایشگاه ملی و بین المللی حضور پیدا کردیم.»
اما این ظاهر قضیه بود چرا که پای چینی ها و سنگ های بی کیفیتشان مثل دیگر کالاها با قیمتی ارزان تر به بازار سنگ و صنعت گران این حوزه هم وارد و باعث رکود و کسادی این کارگاه شد.
کاوه این معضل را جدی می داند و می گوید: «اصلی ترین مشکل صنعت گران عرصه سنگ، نبود مواد اولیه که همان سنگ با کیفیت عالی به شمار می رود، است و همین نبود سنگ که پیش ساز کار ماست باعث بی کیفیتی آثار می شود و ضرر و زیانی را که وارد می سازد، غیرقابل جبران است.»
این در حالی است که این شهرستان خود قطب سنگ اصلی و مرغوب با کیفیتی بالا و بی نظیر است اما به گفته این صنعت گر هیچ کدام از مسئولان معادن سنگ حاضر به فروش سنگ به این کارگاه ها نیستند که این خود علامت سؤالی را در ذهن ایجاد می کند. چرا معدن داران همکاری و هماهنگی با صنعت کاران را ندارند و حاضر به خام فروشی هستند؟ به طوری که حتی حاضر به فروش لاشه های سنگ خود نیز نیستند. لاشه هایی که دیگر بلااستفاده و دور ریز معادن هستند. اینجا همان ضرب المثل معروف کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد به کنجی از ذهنم می خزد و آرام می نشیند.
در پی این سخن کاوه، شماره های چندی از مسئولان فروش معادن سنگ قروه را می گیرم آن هم چند بار پشت سر هم، اما تنها چیزی که می شنوم صدای بوق های ممتد بود و دیگر هیچ!
چندی پیش فرماندار شهرستان قروه در جلسه ساماندهی صنایع دستی گفت: «قروه به دلیل معادن سنگی که دارد می تواند تا پنج سال آتی تبدیل به قطب سنگ تزئینی در استان شود. لذا لازم است از خام فروشی سنگ جلوگیری کرده و آن بهره وری مناسب را داشته باشیم تا به یک برند مطرح در سطح کشور دست یابیم.»
خام فروشی بلای جان سنگ تولیدی شهرستان قروه
و حالا این برند زیر چرخ خام فروشی معدن داران در حال نابودی است و باید بگوییم تنها نظاره گر بودن و سخن گفتن راه به جایی نخواهد برد.
بر می گردم به سخنان کاوه، با حالتی مغموم نگاهم می کند تا به من بفهماند همین عدم تأمین مواد اولیه باعث تعطیلی دو ساله کارگاهش شده است و این جدای از ضررهای فراوانی که برای خودش داشته است برای کارگرانی که نان آور خانه هایشان بوده اند نیز دردسرآفرین شده است.
وی در ادامه می گوید: «تعطیلی دو ساله کارگاه خسارتی نزدیک به ۱۰۰ میلیون تومان به همراه داشت و در این میان مسئولان فقط نظاره گر بودند و غرق در سکوت ابهام برانگیز و اینکه چرا اقدامی برای جلوگیری از تعطیلی این کارگاه نکرده اند؟»
علی کاوه علاقه اش را در خصوص تولید صنایع سنگی بی وقفه می داند و دوست دارد به هر فردی که علاقه دارد به این حرفه آموزش های لازم را بدهد اما به شرطی که مواد اولیه برای کارش مهیا شود.
با دلخوری این را هم اضافه می کند «که اگر صنایع دستی در شهرستان بخواهد با همین شیوه و روال حرکت کند باید بگویم دیگر فاتحه اش خوانده است چرا که هیچ بها و ارزشی به این حرفه داده نمی شود.»
به خاطر علاقه به حرفه اش با زحمت بسیار بعد از دو سال دوباره کارگاهش را راه اندازی می کند و این بار تصمیم می گیرد نگذارد دوباره سیم خاردارهای اقتصادی به دور کارگاه کشیده شوند و کاخ آرزوهایش را ویران سازند.
تولید ماهانه اش را کم می کند و سنگ از استانها و شهرهای همجوار وارد می کند، سنگی که در مقابل سنگ قروه از لحاظ کیفیت و جنس به هیچ هم نمی ارزد.
کیفیت را فدای کمیت کرده و کارگاهش را سرپا نگه می دارد. گرچه ناراضی است از وضعیت موجود ولی چاره ای ندارد و فعلاً باید کاسه صبرش را لبریز نشان داده و به هجوم افکار مزاحم بی محلی کند.
تولیدی کارگاه سنگ سبلان شومینه و رومیزی است که باتوجه به سطح سفارشها ساخته شده و روانه مقصد می شود. مصرف سنگ ماهانه اش ۱۵۰ تن است که تولید کامل فرآوری شده اش به ۱۰۰ تن می رسد و در واقع به دلیل بی کیفیتی سنگ وارداتی از ۱۵۰ تن تا ۲۰۰ تن سنگ وارده حدود ۴۰ تن آن براساس آزمایشها و استانداردهای مربوط، دارای کیفیت معرفی و نشانه گذاری می شوند که همین مسئله ضربه مهلکی به خط تولید می زند.
علی کاوه به بحث خام فروشی در معادن اشاره می کند: «در حال حاضر خام فروشی که دغدغه دولت و اقتصاد دانان به شمار می رود را به واقع با تمام حس و وجود خویش درک کرده ایم و به این واقعیت تلخ پی برده ایم که چه ضربه ای به تولید زده است.»
وی به خاطر تهیه مواد اولیه، آن هم موادی که به وفور در شهر یافت می شود ورشکستگی را تجربه می کند و بر این باور است که: «اگر سنگ شهر قروه در اختیارمان باشد می توانیم به عنوان صادر کننده کار کنیم و کارگاه را رونق داده و اشتغال زایی داشته باشیم.»
کاوه درخواست حمایت از سوی مسئولان را دارد و می گوید: «هر منطقه ای که معدن داشته باشد باید زیر مجموعه خود را تأمین کند اما در شهرستان قروه چنین قانونی نقض می شود.»
وی که بنا بر گفته های خودش به خاطر حفظ آبروی اجتماعی و شغلی اش با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته است، بعد از ۱۵ سال فعالیت و تحمل سختی ها هنوز کاری را که دوست دارد پیش نبرده است.
برای کیفیت سنگ مرمر باید درصد اونیکس تشکیل دهنده آن زیاد باشد که این درصد بالا افزایش استقامت سنگ را به همراه دارد و این همان ویژگی بارزی است که سنگ مرمر قروه را با سنگ های دیگر مناطق متمایز کرده است. بنا به گفته کارشناسان سنگ مرمر قروه در جهان بی نظیر است و در واقع کیفیت این سنگ در حدی است که افرادی از کشورهای دیگر را برای خرید آن ترغیب می شوند
این کارگاه ماهانه ۳۰۰ متر تولید رومیزی دارد که با تزئین و طراحی روی این سنگ ها محصول مورد سفارش آماده و تحویل داده می شود.
مسئولان تنها حرف از حمایت می زنند و در عمل خبری نیست
مدیر این کارگاه در ادامه سخنانش «چرخه تولید را زنجیروار وابسته به هم دانسته و اساس اولیه این زنجیر را منابع اولیه می داند.» وی معتقد است «اگر مواد اولیه برای کار فراهم شود مسلماً کارگاه های بیشتری راه اندازی می شوند و افراد بیشتری به کار گماشته شده و مهم تر از همه، این شهرستان به عنوان قطب سنگ نه تنها در ایران که در جهان نیز شناخته خواهد شد.»
کاوه می خواهد خواسته هایش پیگیری و امتیازات لازم به کارگاهش تخصیص یابد. دوست دارد طرح ها و ایده هایش در بحث مصنوعات سنگی اجرا شود و این را با یک همکاری دوسویه و تعامل، امکان پذیر می داند.
۷ کارگر مرد یا بهتر بگویم ۷ خانواده از این کارگاه نان می خورند و یک مجموعه کاری را تشکیل داده اند که با تلاش و سعی خود سنگ را صیقل داده و به نمای زندگی رونق می بخشند.
در حال حاضر برای کارگاه مصنوعات سنگی در سطح شهرستان قروه ۳۲ مورد ثبت نام شده است و از این ۳۲ مورد ۱۸ کارگاه فعال و مشغول به کارند و انواع رومیزی، گلدان، سر ستون، روشویی، مجسمه، شمش، شومینه و ... را تولید و از سنگ بهترین بهره را برده و در واقع فرآوری مناسبی را انجام می دهند.
مسئولان این کارگاه های سنگی همگی از نبود سنگ که پیش نیاز کار است سخن می گویند. آنان هم مثل علی کاوه بر این باورند «که اگر مواد اولیه تأمین شود می توان صادرات داشت و با صادر کردن یک محصول با کیفیت در واقع تبلیغ وسیعی در خصوص این صنایع داشت و باید گفت که محصول ساخته شده خود بهترین تبلیغ است.»
ایام شب عید و فصل پاییز اوج بازار کار این صنعت گران است و تمامی سفارش ها را در این زمان ها دریافت می کنند.
علی کاوه می گوید: «ساخت رومیزی فقط در تهران انجام می شد و ما دومین کارگاه ساخت این محصول هستیم و باید بگویم که این محصول از حالت یک قطبی درآمده و وارد بازار رقابت شده است.»
وی ارزش گذاشتن روی کار، توجه به نیاز و وسلیقه مشتری، توجه به وضعیت بازار و ... را از اساس کار خود می داند و معتقد است که: «تنها صرف ساخت و فرستادن به بازار ملاک نیست بلکه باید محصولی تولید کرد که بهترین تبلیغ و ترغیب را داشته باشد.»
گرچه می دانم ناراضی است و شکوه دارد از این اوضاع ولی در جواب اینکه آیا از کارش در این وضعیت راضی است یا نه؟ با قاطعیت پاسخ می دهد: «این رضایت نیست، این اجبار به مصرف است، باید بگویم ما به نوعی مجبور به راضی بودن هستیم ولی چون علاقه مند به کار هستیم دردسر هم می کشیم.»
از کارگاه که بیرون می آیم تمامی وسایل همراهم در میان ذره های غبار از تراشه های سنگ محو شده و لباسهایم به رنگ متمایل به سفید درآمده اند. صدای دستگاه برش و تراش کاری و کارگرانی که سفیدپوش شده اند و دود و غبار اطرافشان را گرفته است. از علی کاوه خداحافظی می کنم. نگاهش به کورسوی امیدی نشسته است که شاید مشکل کارگاهش حل شود.
در مسیر برگشت از راهنما می خواهم مرا به معادن سنگ موردنظر ببرد، وقتی به یکی از این معادن می رسیم، نگهبان اجازه ورود نمی دهد و می گوید مسئولان نیستند، فردا بیایید و من باز هم شماره گیر تلفن را با شماره های مدیران این معادن آشنا می کنم و این بار به جای شنیدن بوق های ممتد به پیغام همیشه آشنای «دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است» برخورد می کنم.
تعامل برای حفظ چرخه تولید صنایع دستی
مسلماً در هر کاری ابتدا باید ابزار و مواد اولیه آن مهیا و آماده باشد تا آن کار رونق گیرد و رو به سوی پیشرفت حرکت کند. چندی است که مسئولان شهرستان اظهار می دارند که دغدغه صنایع دستی دارند و اینکه باید استفاده از کالای ایرانی رونق یابد.
در همین زمینه فرماندار قروه اصلی ترین معضل در بحث صنایع دستی را در حوزه آموزش می داند و به خبرنگار مهر می گوید: «آموزش در حوزه صنایع دستی ضعیف است و در این مقوله باید تمامی مسئولان مرتبط همت بیشتری را به خرج دهند باید بدانیم که در عرضه محصول همیشه مشکل وجود دارد و لازم است صنایع دستی در تمامی مناطق گردش پذیر در معرض دید قرار بگیرند.»
شعبان سپهر با اشاره به اینکه در دنیای امروز نیاز نیست راه های دیگران را طی کنیم تأکید کرد: «در این زمینه باید از تجربه ها و استعدادهای آنان بهره ببریم.»
به گفته وی صنایعی موفق است که به صورت خوشه ای انجام شود و استعدادیابی در صنایع دستی باید در تمامی مناطق شهرستان صورت پذیرد.
سپهر با بیان اینکه باید از تمامی ظرفیت های لازم استفاده شود، افزود: «برند شدن چندان کار ساده ای نیست و در این زمینه باید تلاش بسیار کرد. متأسفانه سنگ های قروه یا برای سنگ قبر استفاده می شوند یا برای سنگفرش پیاده روها که همین معضل بزرگی برای توسعه شهر و نیز مانعی بر سر راه برند شدن می باشد.»
وی معدن داران را ملزم به رعایت قانون حمایت از صنعت گران دانست و گفت: «با هماهنگی و تعامل بین معدن کار و صنعت گر مسلماً چرخه تولید صنایع دستی رشد کرده و به درجه ی بالایی خواهد رسید.»
ضعف نظارت در معادن
در هر زمینه ای باید یک نظارت دقیق و مستمر صورت بگیرد تا معضل احساس حق به جانبی گریبان گیر جامعه نشود و این احساس به وجود بیاید که قانونی وجود دارد و تک روی به گوشه ای بخزد و خاموش شود.
یک کارشناس معدن در این خصوص به خبرنگار مهر می گوید: «معدن های شهرستان باتوجه به گستردگی ای که دارند نیازمند یک نظارت دقیق می باشند. اگر از همان ابتدا نظارتی همه جانبه از سوی سازمانهای مرتبط صورت می گرفت راه چاره ای برای جلوگیری از خام فروشی در نظر گرفته می شد و صنعت گران حوزه سنگ نیز این گونه درگیر تهیه مواد اولیه نمی شدند.»
ایوب فاتحی بر این باور است که معدن داران چندان دغدغه شهر و مردم را ندارند و مسلماً بیشتر به فکر سود و منفعت خود می باشند چرا که سایه هیچ اجبار و نظارتی را بر روی کار خود نمی بینند و آسوده خاطر خام فروشی را گسترش می دهند.
وی راهکار را در ایجاد یک تیم بازرسی ویژه جهت نظارت و جلوگیری از خام فروشی سنگ های شهرستان دانست و افزود: «با تشکیل یک تیم بازرسی می توان به خط فروش این معادن دست یافت و قانون حمایت از اصنافی که زیر مجموعه معدن کاران می باشند را اجرا کرد و مدیران این معادن را ملزم به رعایت این قانون کرد.»
دل کوه ها را می خراشند و سنگ های مرمر با رنگ سفید و جنسی اصیل و کیفیتی بی نظیر بیرون می آروند و این مکعب های سنگی را دسته دسته بدون فرآوری به فروش می رسانند. آن وقت افرادی چون علی کاوه باید برای ۱۵۰ تن سنگ از دل این همه معادن سنگ در شهر خودشان بگذرند و به دیگران رجوع کنند.
گزارش؛ زیبا امیدی فر