در نشست كرسي آزاد انديشي و مناظره علمي با موضوع "عرفان و تصوف: اختلافها و اشتراكها" بر نام حضرت علي(ع) به عنوان اولين عارف كه عرفا و صوفيه همواره در سير و سلوك خود به ايشان تمسك مي جويند تأكيد شد.

به گزارش خبرگزاري "مهر" به نقل از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، كرسي آزاد انديشي و مناظره علمي با موضوع "عرفان و تصوف: اختلافها و اشتراكها" عصر روز گذشته با حضور انديشوران و پژوهشگران و به ابتكار دفتر جنبش نرم افزاري در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي برگزار شد.

حجت الاسلام دكتر احمد عابدي، استاد حوزه و دانشگاه، در آغاز سخن با اشاره به اين نكته كه عرفان و تصوف دو مرام و مسلك جدا از هم هستند گفت : عرفان و تصوف از ابتدا مرز كاملاً جدايي از هم نداشتند چنانچه در علوم انساني هم نمي توان مرز علوم را از هم جدا كرد.

وي افزود: عرفان با الفاظ بيان نمي شود لذا عرفان پايبند به لفظ نيست و عارقان معتقدند  معارفي را كه بدانها دست يافته اند در قالب لفظ نمي آيند.

دكتر عابدي عرفان را يافتن و حضور و حقيقت آن را در پويايي آن دانست و گفت : در عرفان شاهد سه مسلك عرفان نظري، عرفان عملي و سير و سلوك هستيم.

وي افزود: عرفا افرادي عالم هستند كه به آنچه مي گويند آگاهند ولي در صوفيه، صوفي از آنچه به زبان مي راند آگاهي ندارد و به نوعي جاهل است كه گاه سر از كفر بر مي آورد. هر دو دو از وحدت وجود، ولايت و انسان كامل مي زنند در حالي كه عارف مي داند چه مي گويد ولي صوفي نمي داند و دين هم به ما سفارش مي كند كه به سراغ عالم برويم.

اين استاد دانشگاه تصريح كرد: ملاصدرا از عرفا به عنوان محققان صوفي و از صوفيان به عنوان جاهلان صوفي ياد مي كند.

وي از حضرت علي(ع) را به عنوان اولين عارف ياد كرد و اظهار داشت: عرفا و صوفيه همواره در سير و سلوك خود به ايشان تمسك مي جويند.

حجت الاسلام دكتر رضا برنجكار، استاد حوزه و دانشگاه، سخنران ديگر اين نشست بود.

وي با تأكيد بر اين نكته كه عرفان و تصوف از هم جدا نيستند گفت : در بررسي روش شناسي عرفان و تصوف يا بايد به واقعيات تاريخي بپردازيم و يا از خود براي عرفان و تصوف تعريفي ارائه كنيم و به جعل اصطلاح بپردازيم.

دكتر برنجكار با تأكيد بر اينكه در بررسي عرفان و تصوف بايد به واقعيات تاريخي بنگريم ادامه داد: ملاصدرا از اكابر و جهله صوفيه نام مي برد يعني معتقد است صوفيه هم كارهاي درست و غلطي دارند. 

وي با تقسيم بندي عرفان و تصوف به پنج دوره تاريخي اظهار داشت: در دوره اول كه در اواخر قرن اول و اوايل قرن دوم هجري شاهد آن هستيم بيشتر شاهد عرفان عملي هستيم و در دوره دوم آداب و رسوم خاصي هم بين متصوفه رايج مي شوند.

اين استاد دانشگاه تصريح كرد: در دوره سوم كه از قرن سوم تا هفتم ادامه دارد كه از آن به عنوان مهمترين دوران عرفان و تصوف ياد مي شود توجه به عرفاي عملي و نظري را شاهديم و عرفا و متصوفه سعي مي كنند سخنان خود را با آيات و روايات تطبيق دهند.

وي افزود: در اين دوره دو مكتب سكر و سهو پديدار مي شوند كه عده اي معتقدند كه در مقام سكر، عارف از تكليف فارغ مي شود و در مقابل عده اي نهايت مقام عارف را در سهو مي دانند و مي گويند اگر عارف به مقام سكر رسيد بايد به مقام سهو برگردد.

دكتر برنجكار ادامه داد: در دوره چهارم افرادي همچون محي الدين اين عربي، عطار، مولوي، سهروردي و ... سعي مي كنند مطالب دوران قبل را به زبان فلسفي تبيين كنند و در دوره پنجم شاهد حضور عارفان و صوفيان يا مذهب تشيع هستيم كه بسياري از آنها معتقد به عرفان نظري هستند و عرفان عملي و جنبه اجتماعي آن را قبول ندارند.

وي در پايان با اشاره به برخي سخنان اين عربي، ملاهادي سبزواري، مير سيد شريف، ملاصدرا و ... تصريح كرد : طبق آنچه در فصوص اسفار و ديگر آثار شاهد هستيم عرفان و تصوف طبق نظر عالمان يك جريان است.