دست‌اندرکاران فیلم سینمایی «ماهی سیاه کوچولو» معتقدند ساخت این فیلم می تواند راه جدیدی را در مسیر تولید فیلم های مرتبط با تاریخ معاصر انقلاب اسلامی و همچنین موضوعات سیاسی باز کند.

خبرگزاری مهر - گروه هنر: تولید کنندگان فیلم سینمایی «ماهی سیاه کوچولو» در بخش های قبلی نشست خود که در محل خبرگزار مهر برگزار شد، بر این باور بودند که آنچه از حادثه آمل در قاب سینما به تصویر کشیده شده صرفا یک نگاه سیاسی به یک واقعه سیاسی نیست، آنها معتقد بودند آنچه در این فیلم برای مخاطبان ایرانی در نظر گرفته شده است نمایش یک روایت انسانی در بستر یک واقعه تاریخی است که به عنوان اتفاقی سیاسی در سال ۶۰ به ثبت رسیده است. بنابراین اگر عده ای معتقدند که این بستر تصویری با انگیزه های صرف سیاسی ساخته شده، برداشت اشتباهی دارند.

عوامل فیلم در بخش دوم نشست خود ضمن تشریح نقطه نظرات و انگیزه های حضورشان در این فیلم سینمایی که به قول خودشان به هیچ عنوان سفارشی نیست، از مزایا و معایب فیلم های سفارشی و فرمایشی در سینمای ایران گفتند.

علی طالب آبادی فیلمنامه نویس، محمدرضا شفیعی تهیه کننده، مصطفی زمانی بازیگر و مجید اسماعیلی کارگردان فیلم سینمایی «ماهی سیاه کوچولو» در بخش پایانی نشست این فیلم سینمایی ضمن تشریح محتوای سیاسی و تاریخی فیلم به بیان نقطه نظرات درباره سینمای سیاسی بعد از انقلاب پرداختند. عوامل این فیلم در این بخش از صحبت های به نکته های جالبی پیرامون نحوه حضور بازیگران این نوع کارها بعد از ارایه پیشنهاد از سوی تهیه کننده یا کارگردان پرداختند که خواندن این مطالب خالی از لطف نیست.

در بخش پایانی این نشست با ما همراه باشید:

*پرداختن به جریان ضد انقلاب در بستر سینمای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همیشه جذابیت های خود را داشته است. یعنی با بررسی اجمالی تاریخ سینمای بعد از انقلاب می توانیم این نکته را دریابیم که فیلم های که متناسب با موضوع جریان ضد انقلاب و فعالیت های آنها چه در بستر دراماتیک، چه عاشقانه و چه سیاسی ساخته شده اند، توانستند مخاطب را به سمت خود بکشانند. بنابراین پیشنهادی که از سوی منتقدان برای پر رنگ جلوه دادن حادثه آمل مطرح می شود، می تواند این سوال را هم برای من به عنوان یک پرسشگر ایجاد کند که آیا نمی توانستید در قالب یک فیلم سینمایی سیاسی صرف، بستری عاشقانه و یا مبتنی بر روابط انسانی را مطرح کنید؟

علی طالب آبادی: منِ علی طالب آبادی به عنوان یک فیلمنامه نویس می توانستم سینمای اجتماعی را که از سال ها پیش روی آن تمرکز کردم، ادامه دهم و اتفاقا برای خودم  هم حاشیه امن ایجاد کنم. اکنون من از جانب خودم می خواهم حرف بزنم. اینکه اصولا چه اتفاقی می افتد که من فیلمنامه «ماهی سیاه کوچولو» را می نویسم. از دوستانی که عمری در سینما مویی سفید کرده اند، شنیده ام که همواره شاکی اند چرا دیگران برای آنها تصمیم می گیرند که چه کاری را باید انجام بدهند یا ندهند. به اعتقاد من دیگران تصمیم خودشان را به طور مشخص اعلام می کنند و با موضع گیری که دارند شما را وا می دارند که به سمت موضع آنها بروید. یعنی اتفاقی که دقیقا برای من در این فیلم افتاد.

من به قول عزیزانی که چنین نظری دارند، خطر کردم و یک فیلمی نوشتم که سیاسی است. وقتی وارد یک بحث سیاسی می شوید مطمئن هستید که خیلی ها مقابل نویسنده گارد دارند. این اتفاق برای من در فیلم «ماهی سیاه کوچولو» افتاد. به جهت اینکه بنده کاری در این فیلمنامه کردم که تقریبا می توانستم حدس بزنم خیلی ها از من بابت اتفاقاتی که در آن می افتد، راضی نباشند. شروع این ماجرا هم اصالتا از اینجا آغاز می شود که به من انتقاد کنند در این دوره چه لزومی دارد علی طالب آبادی فیلمنامه ای علیه گروهی به نام «اتحادیه کمونیستی» بنویسد؟ پس اشتباه دوستان از همین جا رخ داده  است. به خاطر اینکه من یک پژوهشگرم که «علیهی» را انجام ندادم، یعنی فیلمنامه من یک فیلمنامه پژوهشی بوده و اگر علیهی در فیلم یا تاریخ اتفاق افتاده است، به این دلیل است که کسانی  بودند که به مردم حمله کردند و علیه خودشان تاریخ را ساختند.

ببینید ما هم اکنون ۳۷ سال از جریان پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفتیم و الان درباره آن برهه تاریخی صحبت می کنیم اما چیزی که برای من در این تاریخ خیلی خیلی جذاب است و فقط هم مربوط به بحث ضد انقلاب نیست این است که در سال ۶۰ به فاصله چند روز یک بار ترورها شروع می شود و شخصیت هایی به سرعت ترور می شوند که مردم شب که به خانه های خود می رفتند صبح منتظر بودند که خبر ترور یکی دیگر از شخصیت ها را بشنوند. به نظر من به گروه هایی که حذف فیزیکی انجام می دهند هم نمی توانیم نرم نگاه کنیم. مهم تر از تاریخ انقلاب اسلامی در ایران تاریخ معاصر ماست که همواره پر از شخصیت «شهرزاد» فیلم «ماهی سیاه کوچولو» است. آدم هایی که آنها را قهرمان خطاب می کنند، آدم هایی که با ناز و اطوار لفظ قهرمان بودن را در پستو نمی پذیرند ولی در جمع از خاصیت ها و کوپن های قهرمان بودن استفاده می کنند و در نهایت هم معلوم می شود که نه تنها قهرمان نیستند بلکه خر اینها در خیلی از جاها می لنگیده است. شما تاریخ ما را بخوانید و ببینید که تاریخ ما از قبل از مشروطه به این شکلی که گفتم هست یا نه؟

*پس واقعه سیاسی آمل در این بستری که به آن اشاره کردید به تنهایی نمی تواند دراماتیک باشد؟

طالب آبادی: واقعه آمل بستر خوبی برای گفتن این حرفی بود که من در پاسخ به سوال شما دادم. می دانید چرا؟ به جهت اینکه روزی خبرنگاری که من پاسخ او را ندادم، از من پرسید آیا برای ضد انقلاب فیلم ساختن کار آسانی پیش رو داشتید؟ یا به تعبیر من برای این گونه فیلم ساختن فیلمساز می تواند هرچه خواست بنویسد و روایت کند؟ در حالیکه ما در فیلم «ماهی سیاه کوچولو» هیچ چیزی از اتفاق آمل نگفتیم. یعنی شخصیت های فیلم در روند موقعیت های دراماتیک، از خودشان واکنش های شخصی نشان می دهند، یعنی تمام دعوای فیلم یک درگیری شخصی در یک بستر سیاسی است. یعنی یک واقعه سیاسی در این ممکلت اتفاق می افتد اما یکسری آدم در گوشه ای از جنگل درگیر موضوعات شخصی خود هستند. این اتفاقی است که همین حالا هم می افتد. کما اینکه در هر اتفاقی که در این مملکت افتاده ما با چنین موردی برخورد می کنیم.

حالا اگر من تصمیم بگیرم بروم فیلم خودم را ببینم، قطعا به آن فیلم کلی ایراد می گیرم. اصلا خیلی ها دوست نداشتند چنین فیلمی را ببینند، اما رفتند و دیدند. بنابراین اگر فردی را که به طور کلی با فیلمسازی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارد به سینما ببریم و بگوییم فیلم «ماهی سیاه کوچولو» را ببین، معلوم است بعد از تماشای فیلم با گارد از سالن سینما خارج می شود.

من نمی‌گویم هر کسی که با گارد از سالن سینما بیرون بیاید مشکل دارد، ضمن اینکه اصلا قصدم متهم کردن هر مخاطب و منتقدی نیست که این فیلم را دیده اند. به هر ترتیب من در مواجهه با چنین شرایطی باید چه کار کنم؟ یا باید بگویم اشتباه کردم و دفعه آخری است که این کار را انجام می دهم و یا اقدام دیگری کنم. اولا من برای این فیلم فقط به خبرگزاری مهر آمدم و صحبت کردم و شما در هیچ جای دیگر مصاحبه ای از من نمی توانید پیدا کنید. دلیل این موضوع هم نشات گرفته از این دیدگاه است که وقتی شما به جایی می روید که جمعیتی بالغ بر چند صد نفر در آنجا حضور دارند اصلا معلوم نیست که چه کسی گزارش این صحبت های صاحب سخن را جمع آوری و تدوین می کند.

اما وقتی به خبرگزاری مهر می آیم و مواضعم را اعلام می کنم می دانم با علیرضا سعیدی صحبت می کنم که زیرِ لوگوی خبرگزاری مهر از من سوال کرده و من می دانم در صورت تحریف بعدا یقه چه کسی را بگیرم. بنابراین می خواهم این جا به این نکته اشاره کنم که در این فضا من همانطور که گفتم دو راه دارم. اینکه بگویم دوستان منتقد راست می گویند و من اشتباه کردم وارد این بازی شدم که اصلا این راه من نیست، یا اینکه بر این باور باشم من با یک میلیارد تومان و همراهی تعدادی از بهترین عوامل سینمای ایران تجربه ای را انجام دادیم. یعنی محک زدن تجربه ای که می شود در نظام جمهوری اسلامی ایران کار سیاسی ساخت که فرمایشی نباشد و ما نشان دادیم می توان این کار را کرد. من معتقدم ما با فیلم «ماهی سیاه کوچولو» راه را باز کردیم، حالا دیگر در این فضا می توان بازی کرد اما اینکه خط قرمزها کجاست بماند برای کارهای بعدی که یا خود ما یا دوستان دیگر آنها را انجام می دهند.

*یعنی معتقدید پیش از این چنین ساختاری با موضوع ضد انقلاب با این مولفه هایی که به آن اشاره کردید در سینمای ایران نداشته ایم؟

طالب آبادی: ما یک فیلم «بایکوت» در تاریخ سینمای انقلاب داریم که به دلیل حرف های سیاسی که از اول تا آخر فیلم می زند مشخصا به عنوان یک فیلم سیاسی شکل گرفته است ضمن اینکه تا به امروز فیلمی که بگوید برای جریانی در انقلاب کار می کنم آنچنان وجود نداشته است. به هر ترتیب من پیرامون فیلم «ماهی سیاه کوچولو» اعتراف می کنم که یک اشتباه کردم. من تکلیف خودم را با جریان کمونیست ها و جریان مردم آمل معلوم نکردم. اما این به چه معنی است؟ من فکر می کردم این آدمی که اسلحه به دست گرفته و جلوی نظام جمهوری اسلامی ایستاده آدمی است که از مریخ به زمین نیامده ولی در سرزمین تفکرات خود چنین فکر می کرده که باید در مقابل جمهوری اسلامی ایستادگی کند.

در این فیلم فقط شخصیت فرمانده است که به عنوان یک کمونیست به مخاطب معرفی می شود. من می گویم اشتباه کردم به دلیل اینکه قاعدتا باید از همان مواضع منفی خودم را نسبت به کمونیست ها اعلام می کردم تا دل بعضی ها خنک شود و بگویند تکلیف ما معلوم شد در حالیکه تکلیف در خود فیلم معلوم است. من اگر می گویم اشتباه کردم یعنی اینکه اتفاق را در سطح فیلم نیاوردم در حالیکه اتفاق در لایه های زیرین روایت فیلم معلوم است. حتی اگر شما به دیالوگ های فرمانده و شهرزاد گوش کنید متوجه می شوید موضع من به عنوان فیلمنامه نویس چه قالبی دارد. منتها بنده این موضوع را به سطح نیاوردم که به این اثر عنوان فرمایشی بودن بدهند.

پس بحث فیلم «ماهی سیاه کوچولو» این است که در یک برهه تاریخی عده ای برای کارهای شخصی یک ماجرایی را در داستان ما تحت تاثیر خود قرار می دهند. به هر حال «ماهی سیاه کوچولو» محصول کار همه عوامل گروه است و من تمام قد نه تنها پشت این کار، بلکه پشت این نوع تجربه ایستادم. البته برای من خیلی خوشایند است که قبل از این فیلم، پیرامون من فقط تعریف و تمجید وجود داشت اما من امیدوارم با این نوع نگاه هم بتوانم رضایت مخاطبانم را کسب کنم. برای ما در این گروه خیلی از خط کشی ها و خیلی از مناسباتی که مرسوم است، وجود نداشت. متاسفانه در نقدهایی که در این مدت درباره فیلم مطالعه کردم بحث تکنیک در کار نبود، همه چیز کلی بود که به نظر من اینها نقد نیست. من نقدهای  منفی را که باید از این فیلم می گرفتم از دهان بهترین های نقد که چند نفر هستند به صورت شفاهی شنیدم ولی خودم آنها را کتبی کردم.

پس من لاقل با اعتقاد این کار را کردم و هنوز هم پشت آن ایستاده ام و مطمئن باشید این تجربه را دوباره تکرار می کنم چون می خواهم بدانم پرداختن به این موضوع تا چه حدی راه دارد. من برای این فیلم کار خودم را انجام داده و دستمزدم را هم را دریافت کردم، اما می خواهم بگویم این فیلم دقیقا فیلمی است که اتفاقا نهادهایی که فکر می کنند مساله اصلی آنها فرهنگ جمهوری اسلامی است باید از آن حمایت کنند و این حمایت را ادامه دهند. به نظر من اگر قرار است یک استراتژی فرهنگی متناسب با صحبت های مسئولان نظام پیرامون فرهنگ، پیدا کنیم حمایت از این گونه فیلم ها است تا منِ علی طالب آبادی فیلمنامه نویس نیاز پیدا کنم نسبت به آن مقطع صحبت کنم.

*آقای اسماعیلی در صحبت های آقای طالب آبادی موارد مهمی مطرح شد که یکی از مهم ترین آنها به نقد فیلم از وجوه تکنیکی آن اشاره داشت، موضوعی که به گفته فیلمنامه نویس کمتر از سوی منتقدان به آن پرداخته شده است. مایل هستید پیرامون این موضوع صحبت کنید؟

مجید اسماعیلی: من در پاسخ به این سوال شما فقط به این نکته بسنده می کنم که درحین فیلمبرداری کار وقتی اولین خبری که از گروه به رسانه ها داده شد، خیلی ها به من تماس گرفتند که تو داری چه کار می کنی؟ تو نباید این کار را می کردی و جالب اینکه چنین صحبت هایی زمانی اتفاق افتاد که تدوین گر هنوز پلان های کار را به هم نچسبانده بود. این همان مساله قضاوتی است که دوستان در این نشست به آن اشاره کردند. یعنی برخی ها فقط شنیده اند قرار است فیلمی راجع به موضوعی خاص توسط من کارگردانی شود و بعد این چنین اعلام مواضع کردند. من در همین حین بود که به دوستان گفتم بیایید فیلم را ببینید شاید فیلم خوب باشد. شما خیلی زود قضاوت را شروع کردید. به هر ترتیب این قضاوت از آن مرحله وجود داشت و هنوز هم وجود دارد و من فکر می کنم ادامه خواهد داشت و از آن هم نمی توان فرار کرد.

*با تمام این احوال بازهم این تمایل را دارید کارگردانی فیلم هایی با این موضوعات را بار دیگر تجربه کنید؟

اسماعیلی: من یک فیلمنامه دارم که مفهوم آن بر این موضوع دلالت دارد که جنگ باعث می شود انسان ها در جوامع مختلف گرفتار شوند. اگر بخواهیم از این ریشه حساب کنیم، این فیلم سیاسی است. چون در نهایت آن کشورهایی که در حال جنگ هستند، دو صباح دیگر با هم دست می دهند و عکس هم گرفته می شود ولی اتفاقاتی برای آن مردم می افتد که واقعا نمی توان آن را جمع کرد چرا که نسل به نسل به جلو می رود. بنابراین اگر از این منظر نگاه کنید می توان نتیجه گرفت من خیلی دوست دارم فیلم سیاسی بسازم. در فیلم «ماهی سیاه کوچولو» هم ماجرا همین بود. یعنی در این بستر آدم هایی که آمدند درگیر مطلب دیگری شوند وارد روابطی می شوند که روابط زیبایی است. اینها چیزهایی است که من دوست داشتم و در فیلم هایم هم کاملا مشخص است و اگر خدا یاری کند قطعا این روند را ادامه می دهم.

*آقای زمانی برخی از بازیگران هستند که وقتی حتی اسمی از سیاست در رنگ و بوی یک فیلم دیده می شود، تمام تلاش خود را انجام می دهند که بگویند آن فیلم سیاسی نیست و حضور در چنین آثاری را کتمان کنند. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم فیلم «ماهی سیاه کوچولو» از نامش گرفته تا محتوای آن، گرایشات سیاسی دارد. حال اگر روزی برسد که برخی در کارنامه شما از بازی در فیلمی سیاسی چون «ماهی سیاه کوچولو» یاد کنند چه عکس العملی نشان می دهید؟

زمانی: اولا به آنها جواب نمی دهم و می گویم به همین مصاحبه رجوع کنند تا به دیدگاه های من پیرامون این فیلم آشنا شوند. مگر من مسئول این هستم که چند سال دیگر پاسخگوی ابهامات موجود در فیلم «ماهی سیاه کوچولو» باشم؟ من از سال ۸۳ به عنوان یک بازیگر آماتور وارد سینما شدم، تا الان هم کار کردم و می توانم بگویم همه نوع فیلمی هم بازی کردم. بعد از حضور در مجموعه «یوسف پیامبر» نقش یک معتاد ایدزی و انتحاری را بازی کردم. بنابراین من معمولا بر اساس ذهنیت مخاطبم تصمیم نمی گیرم و قرار نیست ادامه دهنده ذهنیت مخاطبم باشم. گاهی وقت ها احساس می کنم این نقش، نقش خیلی خوبی است که من می خواهم آن را بازی کنم ولی چون ذهن ها سمت من است و می گویند اگر من آن را بازی کنم فضا زیباتر می شود همان زمان اعلام می کنم که این کار را انجام نمی دهم و می روم نقشی را بازی می کنم که اولا من را به چالش دعوت کند کما اینکه خیلی ها بگویند این نقش اصلا خوب نبود.

به هر ترتیب سیستم بازیگری من تا انتها به این شکل است. یعنی ترجیح می دهم نقشی را بازی کنم که من را به چالش بکشاند. نقش «مازیار» در «ماهی سیاه کوچولو» برای من یک چالش بود، اینکه شما می گویید آیا این فیلم پنج سال دیگر در ذهن مخاطب به عنوان یک اثر سیاسی معرفی خواهد شد یا نه؟ جدای اینکه باز هم اعلام می کنم وظیفه ندارم توضیح بدم، به این نکته باز هم اشاره می کنم که من انتخاب کردم در این فیلم حضور داشته باشم و شما می توانید بگویید بسیار بد و یا بسیار خوب بودم. ولی قرار نیست بنشینم برای مخاطب توضیح دهم که چرا بد یا چرا خوب بودم؟ به دلیل اینکه سینما خیلی در لحظه اتفاق می افتد. من درباره کلیت می توانم با شما صحبت کنم که چرا پذیرفتم در این فیلم بازی کردم.

به نظرم مردم دیگر از حرف های قلمبه سلمبه خسته اند. من خیلی ساده به شما می گویم، من یک فیلمنامه انتخاب کردم، رفتم بازی کردم و تماما هم سعی کردم این حضور در درست ترین شکل ممکن باشد و چون شعور مجید اسماعیلی را در این فیلم بالاتر از خودم دیدم سعی کردم با وجود تمام فشارهای کاری، بازی درستی انجام دهم. بنابراین از من انتظار موشکافانه حرف زدن راجع به چیزی که موشکافانه اتفاق نمی افتد، نداشته باشید. بی تعارف بگویم سینمای ما خیلی فیلم های موشکافانه ندارد که بخواهیم تا این حد ریز به ماجرا نگاه کنیم. من چیزی را انتخاب کردم و به طور کلی می گویم که هرچه هست همین است، بد بودم همینم خوب هم بودم همینم.

شفیعی: من می خواهم جملات شما را این گونه اصلاح کنم که فیلم سیاسی در تعریف های رسانه ای ما با فیلم تاریخی فرق می کند، فیلم سیاسی در کلام های رسانه ای ما فیلم دیگری است که اگر بخواهیم مثالی بزنیم می توانیم به فیلم «قلاده های طلا» اشاره کنیم. من باز هم به این نکته اشاره می کنم که فیلم «ماهی سیاه کوچولو» یک فیلم تاریخی است که تاریخ معاصر را روایت می کند. من معتقدم حرف فیلمساز باید پشت فیلم باشد، نه صراحتا روی فیلم. من روی این موضوع تاکید دارم، کما اینکه در جلساتی که با کارگردان و تهیه کننده داشتیم فضا به این گونه بود که حرف فیلمساز باید پشت فیلم باشد. اینکه مخاطب چه بحثی می کند نیز بحثی دیگر است.

من یک مثال می زنم. در یکی از همین آثاری که دوست ندارم اسمی از آن ببرم به واقعه ای پرداخته بود و برخی از آقایان نسبت به این اثر که قرار بود از رسانه ای پخش شود اعتراض داشتند و معتقد بودند که پخش این فیلم می تواند حساسیت هایی ایجاد کند. من در همین زمان به دوستان گفتم، بگذاریم اثر راحت حرف خود را بزند بعد به طور حتم مخاطب در مورد آن قضاوت می کند. گو اینکه ما بر سر فیلم «سر به مهر» هادی مقدم دوست مگر موضعی داشتیم؟ ما مدام با آقای مقدم دوست و نعمت الله سر این موضوع بحث می کردیم که ما الان موضعی نداریم و صریح و واضح این شخصیت را طراحی می کنیم و به مخاطب نشان می دهیم که شخصیت ما خجالت می کشد که نماز بخواند و مخاطب یا این طراحی را می پسندد یا نمی پسندد.

در فیلم «ماهی سیاه کوچولو» هم ماجرا به همین شکل است. ما چند شخصیت در یک بستر تاریخی طراحی کردیم بدون اینکه نه صریح بگوییم انقلابی هستیم و نه صریح بگوییم که توده ای یا کمونیست هستیم. ما آمده ایم خاستگاه این شخصیت ها را در فیلم آورده ایم اما قضاوت را به عهده مخاطب گذاشته ایم. این همان چیزی که بعضی از دوستان بر نمی تابند و می بینیم فیلمی مانند «ماهی سیاه کوچولو» در رسانه ها مهجور می ماند. متاسفانه ساخت این فیلم باعث ناراحتی خیلی ها شده که چرا یک جریانی که حرف جدیدی برای گفتن دارد و وابستگی مالی هم به نهادی ندارد آمده و این فیلم را ساخته است. مگر فیلم «فُکُلی» و آپارتمانی ساختن و دعوای زن و شوهری ساختن کاری دارد؟

*(خطاب به مصطفی زمانی) با وجود مخالفتم با فضایی که به آن اشاره می کنید به اظهار نظرتان احترام می گذارم اما در لابه لای صحبت های شما آنچه توجه من را معطوف به خود کرده و البته از تجربیات رسانه ای خودم در حوزه تئاتر برآمده این است که چرا اغلب بازیگرانی که سابقه حضور در فضای آکادمیک یا غیر آکادمیک تئاتر را ندارند سعی نمی کنند به عنوان یک «بازیگر پیشنهاد دهنده» در عرصه سینما جلوه ای متفاوت از یک بازیگر را به دنیای سینما نشان دهند؟

زمانی: من همیشه تلاش کردم به عنوان یک بازیگر پیشنهاد دهنده در فیلم ها حضور داشته باشم. اصلا مگر من دیوانه ام که سینما را بدون این مولفه انتخاب کنم. اگر قرار بود فقط پذیرنده باشم که قبل از حضور در مجموعه «یوسف» در محل زندگی خودم به کار عادی ام مشغول بودم. ضمن اینکه شما به موضوع بازیگری و تئاتر اشاره کردید که اتفاقا در این مدت دوستان زیادی به من برای بازی در تئاتر پیشنهاد دادند. مقوله تئاتر با سینما خیلی خیلی متفاوت است. باور کنید وقتی به من پیشنهاد بازی در تئاتر را می دهند به آنها می گویم من جرات ندارم بیایم مانند شما روی صحنه یک متن را دو ماه تمرین کنم و آن را بازی کنم. این مقوله بسیار سخت تر از سینماست و قطعا بازیگری که روی صحنه تئاتر حضور دارد باید به مراتب بهتر از بازیگری باشد که در سینما حضور دارد.

من نمی دانم تا چه زمانی می خواهیم این داستان تئاتر و سینما را ادامه بدهیم. مقوله بازیگری در سینما و تئاتر دو رشته کاملا جدا شده هستند که فقط پایه یکسانی دارند. بنابراین بازیگران تئاتر اساسا بازیگران قوی تری از بازیگران سینما هستند. وقتی شما دو ماه روی یک شخصیت کار می کنید و آن متن را هر شب روی صحنه اجرا می کنید معلوم است که تسلط روی نقش بیشتر می شود. من بسیار موافقم که یک ماه قبل از شروع فیلمبرداری، بازیگران دورخوانی را شروع کنند و بعد از تمرین های لازم ساخت فیلم را آغاز کنند. ولی باور کنید وقتی منِ بازیگر قرارداد را امضا می کنم دایم به ماجرای پول فکر می کنم. ولی وقتی جریانی اتفاق نمی افتد و شرایط و امکانات سینمای ایران نسبت به منتقدی که می خواهد من را نقد کند برابر نیست، پس نمی توان شرایط ایده آلی را برای این ماجرا تصور کرد.

*با تمام صحبت هایی که انجام گرفت بد نیست دوستان در بخش پایانی صحبت های خود جمع بندی را پیرامون فیلم «ماهی سیاه کوچولو» و نقطه نظرات خود بیان کنند.

طالب آبادی: قطعا هیچ کدام از ما چهار نفر برای دفاع از کیفیت این کار و اینکه بگوییم کار بدون نقصی ساختیم دور هم جمع نشدیم. من لااقل برای روشن شدن انگیزه هایم به اینجا آمدم.  پس شائبه ایجاد نشود که من اینجا نشستم که در برابر نقدها بجنگم. اتفاقا من به جان و دل تمامی نقدها را می خوانم و گوش می کنم و می دانم در فیلم های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.

شفیعی: آن چیزی که می توانم بگویم این است که یک جمع صمیمی ویژه در تولید این فیلم مشارکت داشتند که به آن کاری که می خواستند در این فیلم انجام دهند اعتقاد داشتند. به هر حال یک اثر هنری وقتی ساخته می شود لزوما به این معنا نیست که در اکران فقط دیده شود. مهم این است که اثر با یک تیم هماهنگ و خوب ساخته شد. درباره ابهاماتی که پیرامون نام فیلم هم طی ماه های اخیر در برخی از نقد ها گفته شده باید بگویم بله الان که یک سال و نیم از ساخت فیلم می گذرد حتما حرف های جدیدی می تواند پیرامون فیلم در ذهن هر یک از ما وجود داشته باشد ولی به هر حال آن روزی که ما تصمیم گرفتیم نام فیلم را «ماهی سیاه کوچولو» بگذاریم فکر کردیم بهترین تصمیم بوده و این کار را کردیم.

زمانی: من در مقوله بازیگری به دلیل اینکه نمی دانم در انتها چه اتفاقی می افتد، تصمیم می گیرم فیلمی را برای بازی انتخاب کنم که احساس کنم از زحمت بیشتری برای من برخوردار است. چون من نمی دانم در نهایت سلیقه آن کسانی که بازی من را در فیلم می بینند، چیست. به همین جهت همیشه سعی کردم در فیلم هایی باشم که کم زحمت نباشد. «ماهی سیاه کوچولو» هم یکی از فیلم هایی است که اگر پنج سال دیگر نظر من را درباره تاریخی و یا سیاسی بودن آن بپرسند جواب می دهم این فیلم یکی از پر رنج ترین فیلم هایی بود که من کار کردم و خیلی روزهای عجیبی بود و از اینکه در این قسمت از زندگی آن را کار کردم بسیار راضی ام.  

اسماعیلی: من اصولا با بازیگری که پیشنهاد دهنده نباشد کار نمی کنم و از آنها خواهش می کنم که اگر در فیلم حضور پیدا می کنند پیشنهادات خود را ارائه بدهند. بازیگران حرفه ای مانند مریلا زارعی، مصطفی زمانی، همایون ارشادی می دانستند حرف آخر را کارگردانی می زند که در جاهایی پیشنهادات بازیگر را می پذیرد و در جاهایی هم نمی پذیرد. به هر ترتیب خود من هم نمی پذیرم که با بازیگری کار کنم که بگوید: «این هست و لا غیر» چرا که این بازیگر اصلا متوجه نشده جایگاه کارگردان کجاست.

به اعثقاد من بازیگری مانند مصطفی زمانی به شدت بازیگر پیشنهاد دهنده ای است. خانم زارعی هم همین طور یعنی تا نسبت به چیزی متقاعد نشود آن را بازی نمی کند اما وقتی بازی می کند با جان و دل این کار می کند. به هر حال من فکر می کنم  کسانی که بخواهند جسارت داشته باشند و وارد فضایی شوند که از فضای آپارتمان به دور است کار بسیار سختی در سینما دارند. البته این به معنی نفی ساخت فیلم در شهر نیست چرا که خودم بسیار دوست دارم فیلم شهری بسازم ولی باید جسارت این تیم را تحسین کرد که آمدند و در این فضا فیلمی را تولید کردند.