خبرآنلاین نوشت: سینمای وحشت و فیلمهایی که در این دستهبندی برای ایجاد ترس و دلهره و با استفاده از کابوسهای همیشگی ما ساخته میشوند، در سینمای جهان جایگاه ویژهای دارند و مخاطبان آن که اکثرا نیز جوانان هستند، برای دیدن این ژانر از فیلمها حاضر هستند چندین و چندین بار به سینما بروند.
در کنار این ژانر که علاقهمندان خاص خودش را دارد، سینمای کمدی تقریبا محبوبترین ژانر فیلمهای سینمایی محسوب میشود. این سینما هم در ایران و هم در جهان بسیار مورد پسند است و معمولا آثار حاضر در این دسته بندی همیشه با اقبال روبرو شدهاند.
در این میان نکتهای که مهم است، نگاه سینمای ایران به این ژانرها و بهرهبرداری از آنها است که به شکل قابل توجهی حضور کارگردانان و بازیگران کمدیکار در این حوزه نشان از نگاه ویژه هنرمندان به سینمای کمدی دارد و در عین حال اضافه شدن نیروهای تازه به این سینما نیز مشخص میکند که هنرمندپروریهایی هم در این حوزه اتفاق میافتد. اما باید قبول کرد که سینمای وحشت در ایران علاوه بر اینکه کار نشده، کاملا مهجور باقی مانده و به جز چند نمونه نه چندان دلچسب نمیتوان آثاری را پیدا کرد.
با این تصورات فکر کنید وحشت و کمدی را در کنار هم قرار دهیم! حتما اتفاق جالبی میافتد، دو ژانر عجیب سینما را که شاید تصورشان با هم کمی عجیب به نظر برسد. اما این اتفاق هم در سینما و در ادبیات توانسته واکنشهای مثبتی را در پی داشته باشد. در این ژانر با ترکیب کردن عناصر کمدی و داستانهای ترسناک در زیر شاخههای کمدی سیاه، تقلید و حقهبازی داستانهای جدیدی را روایت میکنند، یعنی با استفاده از کلیشههای ترسناک داستانهای طنز را از منظرهای مختلف به تصویر میکشند.
فیلمهای ژانر کمدی ترسناک به شما این اجازه را میدهد که به ترسهای خودتان بخندید. موجودات فراطبیعی و ناشناخته از مهمترین عناصر فیلمهای ترسناک هستند و سالهاست که «دراکولا» در این بخش حکمفرمایی میکند.
دراکولای ایرانی
شاید از همین جهت است که رضا عطاران هم شخصیت و هم نام فیلمش را «دراکولا»گذاشته است. عطاران نام شناخته شدهای در سینمای (خصوصا کمدی) ایران است. او که عنوان پرفروشترین بازیگر سال۹۳ را نیز به همراه دارد، حضورش به عنوان بازیگر در هر اثری به راحتی میزان فروش فیلم را بالا میبرد. او در سمت کارگردان نیز این ادعا را ثابت کرده و با فیلمهای «خوابم میآد» و «رد کارپت» توانست در مرکز توجه قرار بگیرد. هرچند که منتقدین و حتی مردم نسبت به «رد کارپت»نظر مثبتی نداشتند، اما عطاران نگاه ویژه خود به حوادث مختلف را دارد و از همین منظر آن را روایت میکند، روایتی که جسارت میخواهد. او در تازهترین اثر خودش به سراغ یکی از کلیشهایترین نامها و موضوعات سینمای جهان رفته، سوژهای تکراری که هرگز کهنه نمیشود و همیشه و در هر خوانشی علاقهمندان خودش را دارد.
کنت دراکولای ایرانی تنها یا خانوادهدار؟
حالا که عطاران دست به چنین کاری زده و البته این کار را هم در بی سر و صدایی ادامه داده، به نظر میرسد تنها باید حدس بزنیم «کنت دراکولا»ی عطاران در فیلم چه کسی است! در همه خبرهایی که از این پروژه منتشر شده، میدانیم این اثر کاری متفاوت از عطاران است حتی نمیدانیم فیلم مانند «دراکولا» برام استوکر تنها یک نفر است و در قصری زندگی میکند و صبحها میخوابد و شبها هم لابد برای شکار بیرون میرود یا اینکه خانوادهای از خونآشامها گرد هم زندگی میکنند و مانند خانواده کالنها در مجموعه فیلمهای «گرگ و میش» برای خودشان قلمرویی دارند و سعی میکنند با صلح و آرامش در کنار هم زندگی کنند، اما همه چیز بر وفق مراد پیش نمیرود و ممکن است بعضیها قلمروی بیشتری بخواهند. حتی ممکن است با جهان دراکولاها روبرو شویم و جمعیتی از این خونآشامها را ببینیم که باهم زندگی میکنند و لابد عاشق میشوند و خیانت میکنند و در لیوانهای بزرگشان خون میخورند!
رضا عطاران
این بازیگر نیازی به معرفی ندارد، سالهاست در سینما و تلویزیون فعالیت میکند و حتی آنهایی که اصلا سینما نمیروند یا از دنیای هنری دور هستند، با او آشنایی دارند. مگر میشود نقش معلم حواسپرت «ورود آقایان ممنوع» را فراموش کرد یا حاجی پولدار و حساس «طبقه حساث» را. اگر رضا عطاران «دراکولا» باشد، لابد دراکولای شلختهای است که همه چیز یادش میرود و با همه شوخی میکند و حتی در موقعیتهای مهم و حساسی که پای مرگ و زندگی وسط است، باز هم دست از شوخطبعی برنمیدارد و اصلا موقعیت را درک نمیکند. خون زیاد میخورد و حتی ممکن است سهمیههای دیگران یا سهمیههای روزهای بعد را هم بخورد، چون اصلا به آینده فکر نمیکند.
لوون هفتوان
بازیگری با هیکل بزرگ است که به دلیل بازی در نقش پرویز فیلم «پرویز» چهره شناخته شدهای پیدا کرد. شاید هفتوان محافظ شخصی کنت دراکولا باشد و البته خیلی هم خطرناک، از آنهایی که دندانهایش همیشه خونی هستند و آماده دستور کنت برای حفاظت از جان اوست.
ویشکا آسایش
قطام سریال «امام علی (ع)» فیلمهای زیادی بازی کرده، اما اولین تصویر او خیلی خوب در ذهن همه باقی مانده است، او از بازیگرهایی است که گریمهای مختلفی را روی صورت داشته و همین سال گذشته در فیلم «نهنگ عنبر»نقش دختر دهه ۶۰ را خیلی خوب بازی کرد، با آن اپلها و موهای فوکولی. در «دراکولا»میتواند خانم دراکولا باشد و مادر چند بچه دراکولای تپلی! البته ممکن است آسایش نقش طعمهای باشد که وارد خانواده شده و به دلیل خون تازهای که دارد، به عنوان شام ضیافت آغاز سال جدید مورد استفاده قرار بگیرد.
لیلا بلوکات
با بازی در نقش نفرتیتی در سریال «یوسف پیامبر» بیشتر شناخته شد. حالا در «دراکولا»اگر طعمه نباشد، حتما دراکولای پر فیس و افادهای است که همیشه نگران مدل لباس و موهایش است و احتمالا خودش تا به حال به شکار نرفته، چون خون روی دست و لباسش میپاشد. همیشه روی میز غذا خوری و در لیوان و بشقابهای گرانقیمت خاندانش خون میخورد، همیشه هم رژیم دارد و صبحها زودتر از همه میخوابد که پوستش خراب نشود.
سیامک انصاری
بازیگر همراه مهران مدیری که همیشه مظلوم واقع میشود. البته او در کارنامهاش بازی در فیلمهای جدی را هم دارد، ولی وجهه طنز کاراکترش را بیشتر دیدهایم. انصاری شبیه دراکولاهای خشن است، آنهایی که دلشان فرمانروایی میخواهد و همیشه دستور میدهد.با غروب خورشید از خواب بیدار میشود و همیشه هم گرسنه است و دلش خون میخواهد و تا به شکار نرود، نمیتوان با او حرف زد. البته با اینکه حواسش جمع است، ولی همیشه به آدمهای اشتباهی اعتماد میکند.
امید روحانی
پدر عصبانی «دایره زنگی» در «دراکولا»احتمالا شکل متفاوتی دارد. از آنجایی که خیلی تمیز است و گاهی هم وسواس دارد، محل زندگی تمیزی دارد و همیشه آراسته حاضر میشود. دل رئوفی دارد و میخواهد به همه خوبی کند، اما تا گاهی عصبانی نباشی، کارها پیش نمیرود. دندانهایش را هم کوتاه میکند، چون دیگر از شکار رفتن خسته شده و ترجیح میدهد از همان خونهای باقی مانده در خانه مصرف کند. البته اگر لازم باشد آستینش را بالا میزند و به دوران اوج خودش بازمیگردد.
ژاله صامتی
مادر همیشه ناراضی «ضد گلوله» بوده و در «دراکولا» دندانهای نیش کوچکی دارد، برای همین به تنهایی نمیتواند به شکار برود. یکبار در جنگل مورد حمله یک خرس بزرگتر از خودش قرار گرفته و میترسد. اما مادر مهربانی است و بچههای شیرینی هم دارد. اصلا از مادرهایی است که همه زندگیاش بچههایش هستند و اجازه نمیدهد کسی نگاه چپ بهشان کند.