خبرگزاری مهر، گروه استانها - مرتضی برزگر: هر جا سرزمینی از تاریخ کهن برخوردار باشد، داشتههایی دارد که در فرآیند گذر زمان به فراموشی سپردهشده و یا در آستانه فراموشیاند، سیستان و بلوچستان نیز از این اتفاق تلخ مجزا نیست و فراموشی داشتههای قدیمی میراث تلخ برجایمانده برای نسل امروز است و تنها تراوشهای ذهنی مردمان قدیم را میشود در قصه و ندای گرم پیرمرد مندیل پوش سیستانی مشاهده کرد.
با مرور تاریخ پنج هزار و ۵۰۰ ساله این دیار بهویژه شهر سوخته -این تمدن برجایمانده از گذشتگان- میتوان بهخوبی آمیختگی شدید صنایعدستی با سنتها، عادات و بینش سازندگان و همچنین تأثیر محیط جغرافیایی را در این صنعت لمس کرد.
خلق چنین آثاری برگرفته از تراوشهای ذهنی به زیبایی تمام وجه تمایزی است با فرآوریهای کارخانهای که روزگاری در این دیار جولان میداد؛ اما امروزه انگار توفانهای شدید شن ناشی از خشکسالی گرد غبار فراموشی را بر روی این داشتهها پاشیده و در تاریخ سیستانی و بلوچ این تراوشهای ذهنی به فراموش سپردهشده است.
صنایعدستی، تاریخی که تمدن را در این دیار معنا میکند
با مرور تاریخ دست آفریدههای مردمان این دیار میشود به اهمیت آن پی برد، که روزگاری در این دیار چنان رونقی داشته که مردمان دیگر بلاد دنیا نیز برای لمس داشتههای سکاها لحظهشماری میکردند.
سه هزار سال پیش در زمان کوچ سکاها، فرش سیستان بانام پازیریک نماد شکوه سکاها در سرزمین روسیه بود که این بهخوبی بر شایستگی داشتههای این دیار میافزاید که اگر آن روزگار ادامه داشت اکنون چنان اشتغال در منطقه بود که دگر کسی را غم تلخ خشکسالی تحمیلی و از بین رفتن داشتههای سیستان نبود چراکه مردم هم تجارت داشتند و هم آبادی.
با بررسی تاریخ این دیار، صنایعدستی در هفت دسته گنجانده میشوند، اول صنایعی که جنس آنها از پشم و مو است مانند قالیبافی، گلیمبافی، پشتیبافی، نمدمالی؛ دوم صنایعی که در تولید آنها خاک نقش اساسی داشته و دارد بهمانند سفالگری و تنور سازی؛ سوم صنایعی که از ساقه گیاهانی مثل نی، گندم و برخی از گیاهان دریایی ساخته میشد مثل حصیربافی، کلاه دورهای، پرده بافی؛ چهارم تولیدات چوبی نظیر جی گو، اشتن، غبل، روگز؛ پنجمین صنایع، صنعت فلز گری و ششم ابزارآلات موسیقی از قبیل ساز و دهل و قیچک و هفتم سایر صنایعدستی چون اسپره، بادزنه و ...
صنایعدستی سیستان مهم ولی فراموششده
در سیستان کنونی میتوان ریشههایی از صنایعدستی زیر را یافت که رو به فراموشی است و بسیاری نیز چون نمدمالی، سفالگری، تنور سازی، حصیربافی و صنایع فلز گری و جواهرسازی بهکلی به فراموشی سپردهشدهاند.
پارچهبافی در زابلستان قدمتی افزون بر پنج هزار سال دارد و تکه پارچههای دستبافت کشفشده در شهر سوخته نمونهای از این هنر در پنج هزار سال پیش است.
صنایع برگرفته از پشم و مو سالها است در این دیار به فراموشی سپردهشده است و کمکم در غفلت مسئولان به خاطره تبدیل میشود.
نام هنر: پارچه بافی، قالی بافی
قدمت: پنج هزار و ۵۰۰ سال
شهر زادگاه هنر: سیستان
معرفی کوتاه هنر: قالی سیستان برگرفته از باور و تراوش های ذهنی کی بانو سیستانی است که هزاران سال است در دیار های مختلف جهان خوش درخشیده و تاریخ درخشانی از خود بر جای گذاشته است و در امتداد این هنر ماندگار پارچه بافی نیز در تاریخ این دیار خود نمایی می کند و گاه و بیگاه همراه با سفالینه های بیرون آمده از دل خاک شهر سوخته تمدنش را به رخ می کشد.
بیشترین کاربری: تهیه لباس، فرش
هنرمندان به نام این عرصه: زنان روستائی و عشایر
وضعیت فعلی این هنر در استان: در حال نابودی است
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیا: بی توجهی به این هنر و خشکسالی تحمیلی به استان.
ارائه راهکارهای حفظ و احیاء: تغییر نگاه به صنایع دستی و فراهم کردن امکانات زیرساختی.
پیشینه پارچهبافی در تمدن بشر به هزارههای قبل از میلاد برمیگردد.
محقق و پژوهشگر سیستانی دراینباره به خبرنگار مهر میگوید: پارچه یا بهتر بگوییم پوشش یکی از نیازهای اولیه بشر بوده که در طول دورههای مختلف تاریخ دارای فراز و نشیب بوده است؛ پیدا شدن تعداد قابلتوجهی ابزار گوناگون بافندگی و ریسندگی چوبی، گلی، سفالی و فلزی در شهر سوخته نشانگر وجود صنعت بافندگی در آن دوره بوده است و نمونههای اعجابانگیزی از پارچه یافت شده، این قدمت را بهوضوح نشان میدهد.
محمد جهان تاب میافزاید: مسلماً آنچه برای باستان شناسان عجیب و سؤالبرانگیز است و برای یافتن عوامل یا دلایل آن تلاش بسیار میکنند، یافتن چنین پارچههایی با چنین کیفیت و چنین گونههای رنگی است.
این مردمشناس خطه سیستان بیان میکند: نمونههایی که ازنظر طرح و حتی رنگبندی بسیار نزدیک به پارچههای سنتی است و اخیراً در سیستان بافته میشده است، پارچههای یافت شده اغلب به رنگ قهوهای و کرم هستند اما بیش از چندین مورد به پارچههای دورنگ از جنس پشم و پنبه برخورد شده است.
وی یادآور میشود: در مسیر هنر پارچهبافی آنچه از هزارههای قبل از میلاد تاکنون مشخص و مشهور است، خودکفایی مردم سیستان در تولید مواد اولیه صنایع مختلف بهخصوص پارچهبافی بوده آنچنانکه تا همین سده اخیر تمام مراحل تهیه و تولید پارچه توسط خود مردم و خانوادهها انجام میگرفته است، یعنی از مرحله کاشت و برداشت پنبه و یا تهیه پشم و موی دام گرفته تا ریسندگی و آمادهسازی آنها که همه با ابزار سنتی و ویژه انجام میشده است.
جهان تاب تأکید میکند: از نکات قابلتوجه و افتخارات سیستان این است که در زمان عمرولیث صفاری برای سالها پارچه مخصوص خانه کعبه توسط هنرمندان سیستانی بافته و به مکه مکرمه اهدا و ارسال میشده است، نکته دیگر نزدیکی بافتهای اخیر به بافتهای یافت شده در شهر سوخته است که تاکنون باقیمانده است و از اقلام تولیدی پارچهبافی سنتی در سیستان میتوان به لنگ (دستمال)، سریک (بار بند)، پتو، شالگردن و پارچه اشاره کرد.
این محقق میافزاید: با گذر زمان و خشکسالیها و کمبود پنبه و نخ ابریشم این هنر ماندگار و کهن در خطه سیستان به فراموشی سپرده شد بهطوریکه از چهار دهه پیش تاکنون میبینیم که مردم از فرآوردههای کارخانهای برای رفع نیازهای خود استفاده میکنند چراکه دیگر نه آبی نه آبادانی.
فرش سیستان، تبلور باور سکاها
قالیبافی نیز از دیگر داشتههای تاریخی صنایعدستی در خطه سیستان و بلوچستان است که در سدههای مختلف رخنمایی کرده و از خود آثار ماندگاری را در پسدستان مردمان دیار زهد و پارسائی بر جای گذاشته است.
بر اساس اسناد تاریخی، قدیمیترین قالی شناختهشده که در سال ۱۹۴۸ از سیبری شوروی به حالت انجماد توسط یک هیئت باستانشناسی به دست آمد قالی پازیریک نام دارد.
جهان تاب دراینباره میگوید: این قالی که از گور پادشاهان سکائی سیستان بهدستآمده، رنگ آبی سیر دارد و مربوط به سده سوم قبل از میلاد بوده که تاریخ کهن هنر قالیبافی در سیستان را نشان میدهد.
برخی از نکات قابلتوجه و تعجببرانگیز قالی سیستانی را میتوان در چهار نکته مشاهده کرد که نشان از تجربه و تاریخ کهن این صنعت در سیستان دارد.
وجود تعداد گره ترکی در حاشیه یا کنارههای تعدادی از قالیهای کهن سیستان یکی از این نکات است، بهطوریکه اشاره شد قالی کهن سیستانی گره ترکی داشت و این گره عوضشده است، یعنی سیستانیها در طول صدسال گذشته به گره فارسی روی آوردهاند بهطوریکه اکنون برای نمونه حتی یک گره ترکی در منطقه زده نمیشود.
مسئله دیگر، علاقه سیستانیها به گلیمک پهن است، سیستانیها فراوان گلیم میبافتهاند، علاقه به این بافته بهصورت گلیمک پهن در دو سر قالیهای سیستان دیده میشود، گلیمک پهن باعث نگهداری و استحکام بیشتر قالی میشد و این نشانهای از تجربه طولانی سیستانیها در تولید قالی دارد.
سومین پدیده قابلتوجه در قالی کهن سیستان، تارها (چله) عاجی است و آن نشانگر این است که یک قوم توانسته است برای تار فرش خود از یکرنگ مشخص که درعینحال زیباترین و فراوانترین پشم بومی بوده استفاده کند.
تمایل یکنواخت گرههای قالی سیستان به سمت چپ بوده، این ویژگی باعث شده است که وقتی گره اصیل سیستانی جای خود را به گره فارسی داده است، تمایل به چپ همچنان حفظ شود.
پژوهش و بازاریابی راهی برای احیای فرش دستبافت سیستانی است
نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی دراینباره به خبرنگار مهر گفت: فرش سیستان دارای قدمت طولانی و منحصربهفردی است که ریشه در تاروپود فرش سنتی و اصیل ایرانی دارد که درگذر زمان دچار فراز و نشیبهای زیادی شده که گاه در اوج و گاه تا مرحله زوال و فراموشی پیش رفته است.
حلیمه عالی افزود: این فرش تأثیرات فراوانی به خود دیده اما هیچگاه اصالتش را از دست نداده است، آنچه شاید بیشتر در غربت گزینی این فرش اصیل تأثیر داشته، نقش مسلط اقتصاد بازار، بیمهری دستاندرکاران فرش، تغییر شرایط محیطی و جغرافیایی بوده است.
وی بیان کرد: برای احیا و زنده نگهداشتن این میراث فرهنگی باارزش و کهن لازم است، معرفی هر چهبهتر و بیشتر ابعاد فنی و تخصصی و جایگاه ارزشی فرش سیستان از طریق رویکردهای علمی و پژوهشی در دستور کار قرار گیرد.
نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی گفت: باید در این مسیر انجام تحقیقات و پژوهشهای لازم، برپایی نمایشگاههای متعدد فرش سیستانی در داخل و خارج از کشور را در دستور کار قرارداد تا زمینه را برای استمرار بافت آن از طریق انجام سرمایهگذاری بخش خصوصی و دولتی در منطقه صورت گیرد.
وی افزود: تحقق این امر در شرایط فعلی ایجاد اشتغال و کسب درآمد خواهد کرد و باید در راستای کار فرهنگی و شناساندن جایگاه تاریخی این فرش در منطقه و استان، ترغیب و تشویق مردم منطقه بهویژه زنان بهمنظور بافت این اثر هنری گرانبها، ایجاد واحدهای صنفی تولید فرش و ایجاد واحد تحقیقات فرش سیستان اقدام کرد.
عالی گفت: عملی شدن این رویکرد سبب میشود تا روزبهروز از زوال و کمرنگی فرش سیستان کاسته شود و شرایطی برای احیای مجدد و بازیابی روزهای باشکوه آن فراهم شود.
احیای فرش سیستان توسعه اقتصادی منطقه را به دنبال دارد
رئیس مرکز ملی فرش ایران گفت: احیای فرش سیستان علاوه بر ایجاد اشتغال، توسعه اقتصادی این منطقه را در پی خواهد داشت.
حمید کارگر دراینباره اظهار داشت: با توجه به خشکسالیهای حاکم بر منطقه و از بین رفتن خیلی از مشاغل ازجمله کشاورزی و دامپروری، احیا هنر صنعت فرش سیستان زمینه اشتغال و رونق اقتصادی مردم را فراهم خواهد کرد.
وی افزود: در ۴۰ سال اخیر فرش دستباف سیستان تبدیل به برند شده است و باید همگی تلاش کنیم این برند حفظ شود.
رئیس مرکز ملی فرش ایران در خصوص مشکلات پیش روی قالیبافان در سیستان گفت: با تقویت بازاریابی و فروش، مشکل نقدینگی و اخذ تسهیلات برای قالیبافان و کارآفرینان این حوزه تا حدودی رفع میشود.
کارگر درزمینهٔ فعالیتهای انجامشده برای حمایت از فرش دستباف افزود: اعطای تسهیلات به پشتیبانان این حرفه و برگزاری دورههای آموزشی برای علاقهمندان به هنر صنعت فرش ازجمله این اقدامات است.
وی خاطرنشان کرد: مشکل نبود بازار و تولید کور (نبود برنامه ازنظر بازاریابی) در این منطقه باید رفع شود و مسئولان باید برای معرفی فرش سیستان در نمایشگاههای استانی و کشوری بیش از گذشته باهم هماهنگ شوند.
کارگر تأکید کرد: باید استفاده از ابزارهای تبلیغاتی در دستور کار قرار گیرد تا فرش سیستان بازار خود را پیدا کند.
رئیس مرکز ملی فرش ایران افزود: فرش سیستان دارای ظرفیتهای زیادی است و باید فعالان اقتصادی را به سمت سرمایهگذاری در این بخش سوق داد.