خبرگزاری مهر- گروه استانها: نوشتن از مردی که عمرش را صرف زنده نگهداشتن هنر اصیل ترکمن کرده سخت نیست. باید کنارش بنشینید و به دستهایش نگاه کنید. ماهرانه ضربات چکش را به سیمهای آهنی میکوبد. نگین نصب میکند، شکل میکشد. طرح میدهد و درنهایت زیورآلاتی تحویلت میدهد که چشمهایت را مسحور میکند.
چینوچروک دستها و صورتش نشان میدهد که عمرش را برای این هنر گذاشته است. «غلام آق» بیش از ۶۰ سال از عمر ۸۰ ساله خود را زیورآلات ترکمن ساخته است. خودش میگوید که معروف به «خانی تکه» است. علت این نامگذاری را که میپرسم با لهجه شیرین ترکمنیاش میگوید: «تکه نام طایفهام است.»
ساخت زیورآلات ترکمن را از عموی بزرگش یاد گرفته است. روزهایی که بازی با ابزار و وسایل خانعمو را به بالا رفتن از درختان انجیر و توت ترجیح داده است. هرچند عمر دوره یادگیری در پیش عمویش به ۶ ماه هم نکشید؛ اما او راهرفته را تا بالا نگهداشتن پرچم هنر زیورآلات ترکمن ادامه داد. خودش میگوید که بعد از فوت عمو «متکی شدم به دستها و خودم.»
هرچند این روزها خانی تکه به دلیل کهولت سن کمتر به سراغ ساخت زیورآلات ترکمن میرود اما مصداق بارز ضربالمثل «پسر کو ندارد نشان از پدر» شده و همه فوتوفنهای هنرش را به «احمد» یاد داده است تا در روزهایی که دختران ترکمن به خانه بخت میروند گردنبندی را بر گردن بیندازند که نقشمایههای هنر اصیل ترکمن در آن وجود دارد.
کارگاهی که بوی اصالت میدهد
کارگاه «خانی تکه» بوی اصالت میدهد. همهچیز اینجا عمری برابر عمر اُستاد دارد. از ابزار و وسایل کارش گرفته تا دیوارهایی که داد میزنند همیشه به استواری خانی تکه ایستاده بودهاند. آتش تنورش گرمای کارگاه را دوچندان کرده است. گهگاه تکهای داخل تنور میگذارد تا برای فرم دادن شکل بهتری به خود بگیرد. کمحرف میزند. جای همیشگیاش در کارگاه قدیمیاش نشسته و برای خودش کار میکند.
او در حال نقش دادن با انبردست به فلزها است. میخواهد «بیله زیک» درست کند. توضیح میدهد نوعی دستبند دوقلو است که در بین دختران طرفدار دارد. خان تکه دستهای لرزانش محکم ابزار کار را گرفته تا مبادا نقشی از کارش کج شود. از او در خصوص اینکه چرا به سراغ این هنر آمده میپرسم، میگوید: «لذتش خیله، خیال میکنی الکیه.»
«خانی » گهگاهی از کار دست میکشد. به طرحش نگاهی میکند. چشمهایش سوی خوبی دارد و بعدازاین همه کار هنوز عینک نزده است. سکوت خاصی فضای کارگاه را پر میکند. از او در خصوص درآمدش میپرسم، میگوید: «نون حلال خوردن کار هرکسی نیست.»
«احمد» یکی از کلاههای دختران ترکمن را برای ما میآورد. نامش «قپه» است. از احمد در خصوص استقبال از این هنر میپرسم. او توضیح میدهد: ریشه این هنر در فرهنگ و تاریخ ترکمنها است، اما این روزها استقبال خیلی زیادی از آن نمیشود. تنوع نقشهای ساخت زیورآلات ترکمن در ایران بسیار بیشتر از کشور همسایه ما ترکمنستان است. گاهی از ترکمنستان سفارشهایی از ساخت به ایران میشود. همین تعداد انگشتشمار سازندگان هنوز این هنر را زنده نگهداشتهاند.
قپه را روی سرم میگذارم. «سام سوله» همان زیورآلاتی است که در این کلاه استفادهشده است و دستساز اُستاد است. صدای آویزهای کلاه زینتی دختران ترکمن جانخانی تکه را تازه میکند. «مزه نون حلال زیاده» خان تکه این را میگوید و تکههای بیله زیک را در آتش میگذارد.
ساخت صنایعدستی افتخار من است
در آینه کوچک کیفدستیام خودم را نگاه میکنم. این قشنگترین کلاهی است که تابهحال سرم رفته است. با هر تکان دادن کلاه آویزههای قپه آهنگ خاصی به خود میگیرد. خانی تکه همچنان مشغول کارش است. گهگاهی تکهای از زیورآلات ترکمن میدهد دستم. تکههایی از جنس نقره و سیم. هرکدام با طرحی و نقشی جدید و زیبا که گویا هیچوقت نمیخواهند قدیمی شوند.
خانی تکه از اینکه این هنر اصیل ترکمنصحرا رو به فراموشی است دلخوشی ندارد. برای همین هم همه کارها را به پسرش یاد داده است تا ادامهدهنده راه خودش باشد. او بدون اینکه من سؤالی بپرسم، میگوید: «حالا افتخار میکنم کارم این است.» از او میپرسم که از این هنر در طی این سالها خسته نشده است و او سؤالم را با سؤالی جواب میدهد که «چرا خسته بشم آخه؟»
«شغل بدی نیست، توش نون زیاد داره اگه استعداد داشته باشی و کار کنی» اُستاد این را میگوید و بیله زیک ساختهشده را دستم میدهد. هنرمندانه ساختهشده است.
حالا این روزها «خانی تکه» به هوای زنده نگهداشتن هنری اصیل که از جنس طایفهاش است روزها را پشت سر میگذارد و به امید اینکه این جواهرات نسل به نسل بر دستان و گردن دختران جوان بچرخد طرحی میکشد و نقشی میآفریند.