خبرگزاری مهر - گروه استانها: استان خوزستان به علت تنوع قومیتهایی که در آن زندگی میکنند، شاهد ظهور هنرهای دستی بیشماری بوده که اغلب آنها به فراموشی سپرده شدهاند.
چرا صنایع و هنرهای قدیمی که ریشه در فرهنگ جغرافیای مناطق مختلف استان دارند روز به روز به فراموشی سپرده میشوند؟ آیا خلاء وجود این فرهنگ، باعث نمیشود فرهنگ دیگری جای آن را پر کند؟ چرا برای بهبود آن فعالیتهای کارشناسی و حرفهای نمیبینیم؟ اینها و دیگر سوالات ذهن بسیاری از فرهنگ دوستان بومی استان را به تکاپو انداخته تا شاید راهی برای احیای میراثمان یافت شود.
بازبازک، بازی دهندهای کوچک
نام هنر: ساخت عروسک بازبازک
قدمت: مطالعات آکادمیکی در خصوص قدمت آن صورت نگرفته است
شهر زادگاه هنر: چهارمحال و بختیاری و مناطق شمالی خوزستان
بیشترین کاربری: استفاده کودکان عشایر برای بازیهای کودکانه
وضعیت فعلی این هنر: صنعت ساخت این عروسک اخیرا به ثبت ملی رسید
مهمترین چالش: کم توجهی نسل جدید صنعتگران به ساخت عروسک بازبازک
ارائه راهکارهای احیا: توجه ویژه و معرفی از سوی میراث فرهنگی به نسل جدید و برگزاری کارگاههای ساخت بازبازک
ایرانیها از قرنها پیش، از عروسکهایی جانمایه دارتر از عروسکهای غربی برخوردار بودند. عروسکهایی که روایتهای کودکانه را در سینه خود حبس کرده و در هزارههای تاریخ روبه فراموشی سپرده شدهاند.
مبارک، سنگ صبور، آهو و بره، جی جی ویجی، پاژبزک و بازبازک از جمله عروسکهایی هستند که هرکدام اندیشهای در ذهن خود دارند.
هر کدام از این عروسکها حتی پا را از مرزهای ایرانی فراتر نهاده و به حوزه فرهنگی دیگر کشورها گام نهادند. کودکان با آنها زیست میکردند و کمکم این عروسکها شکلی عمومی به خود گرفتند و پارچه و چوب جایگزین عروسکهای سنگی شدند و لباس قرمز و زرد بر تن کردند تا راز رنگهای عروسکها همچنان نهفته باقی بماند.
یک فعال میراث فرهنگی در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: قوم بختیاری در فلات مرکزی ایران در هنگام کوچ بزرگ، برای کودکان خود عروسکهای از جنس چوب و پشم گوسفند میساختند تا بهواسطه آن، کودکان را سرگرم پرداختن به دنیای این عروسکها کنند.
مجتبی گهستونی عنوان کرد: عروسکی با نام «پاژبزک» یا «پاژپرک» که ناصر خسرو قبادیانی به آن اشاره دارد نمایهای از عروسکهای تاریخی کودکان قوم بختیاری در طول تاریخ بوده و این عروسکها بر اساس شخصیتهای تاریخی برخی از سران طوایف و جنگاوران قوم ساخته میشد.
وی اظهار کرد: یکی از محققان هنر نمایشی نیز معتقد است در بین بختیاریها، عروسکی به نام بازبازک وجود داشته که این عروسک مورد توجه کودکان بختیاری بوده است.
گهستونی افزود: عروسک بازبازک گونهای عروسک نمایشی ایل بختیاری است که مادربزرگها به کودکان هدیه میدهند. باز، از بازی به مفهوم نمایش گرفتهشده و باز و بازی به مفهوم حرکت موزون هم در فرهنگ ایرانی شناختهشده و حرف «ک» هم مفهومی برای تصغیر است.
وی گفت: عروسک «بازبازک»، بازی دهندهای کوچک است، عروسکی که حرکت و کاربردی نمایشی دارد و بیشتر برای بازی، تفنن و سرگرمی ساخته میشود. کودکان خود بازیدهندگان این عروسکند که با نوای موسیقایی توسط نوازندگان ساز سرنا، کرنا و دهل انجام میپذیرد.
گهستونی تصریح کرد: پایه، اصل و اساس عروسک «بازبازک» بر اتصال دو چوب چلیپاگونه و به حالت مربع استوار میشود که بهوسیله نخ به هم متصل شدهاند در واقع نخستین برداشت از «بازبازک» انسانی ایستاده است که دو دست خود را از دو پهلو باز کرده است.
وی افزود: در حال حاضر عروسک بازبازک بهصورت جزئی تولید و عرضه میشود و ثبت این عروسک فرصتی برای معرفی و عرضه هرچه بیشتر آن است.
گهستونی عنوان کرد: در حال حاضر هیچ آماری از تعداد سازندگان عروسک بازبازک در استان خوزستان وجود ندارد. با ثبت ملی این عروسک بومی میتوان امیدوار بود که هم سازندگان آن شناساییشده و هم بر نحوه ساخت عروسک نظارت و حمایتهایی صورت بگیرد.
امتداد فرهنگی یک ساز از آفریقا تا آسیا
نام هنر: ساخت ربابه
قدمت: پژوهشهایی برای قدمت آن انجام نشده است اما به گفته مردم اهواز این ساز از سازهای بومی و قدیمی استان است.
شهر زادگاه هنر: شهرهای مرکزی و جنوبی خوزستان، بوشهر و بندرعباس
بیشترین کاربری: در مراسم جشن و سرور عشایر
هنرمندان بنام این عرصه: علوان شویع؛ حسان اگزار چنانی، یاسر مشکوکی
هنرمندان بازمانده: کریم باوی، یاسر مشکوکی، ابوسعید هواشمی
وضعیت فعلی این هنر: این هنر در انزوا مانده است.
مهمترین چالش: عدم بهکارگیری از این ساز برای مراسمهای میراث فرهنگی و...
ارائه راهکارهای احیا: توجه ویژه و معرفی از سوی میراث فرهنگی و ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی
ربابه نام سازی است که پیشینهای به طول تاریخ دارد. امتداد فرهنگی این ساز از آفریقا تا آسیا است. یک ساز سنتی که در هر جغرافیا به تناسب آن ساخته شد.
قاسم منصور آل کثیر از فعالان میراث فرهنگی در این خصوص توضیح میدهد: ساز رباب یا ربابه از سازهای سنتی و فولکلور مردم اهواز است که سالها توسط فعالان موسیقی ازجمله استاد علوان الشویع و... حفظ شد که هم اکنون توسط افرادی همچون یاسر مشکوکی، ابوسعید هواشمی و... تولید میشوند.
آل کثیر توضیح داد: ساز رباب از آفریقا تا آسیا به شیوههای مختلف توسط کارشناسان موسیقی وقت ساخته و استفاده میشد. در ایران این ساز بیشتر توسط مردم اهواز و دیگر شهرستانهای استان مورد استفاده قرار میگرفت. علوان الشویع از افرادی بود که خودش سازهای خود را میساخت. این ساز به دو شیوه چوبی و فلزی ساخته میشود.
این فعال میراث فرهنگی استان گفت: ساز گلن با قوطیهای حلبی و ساز ربابه چوبی با چوب و پوست تهیه میشد. این ساز تنها یک تار دارد که اصولا تار آن از موی اسب است.
وی با بیان اینکه باید بتوان این صنایع دستی را احیا و معرفی کرد، گفت: در نظر دارم فرایند ساخت این ساز را در قالب پروندهای برای ثبت در آثار ملی تنظیم کنم. همچنان صنعت گرانی در اهواز هستند که در خلوت برای خود ربابه میسازند و مینوازند که یکی از عوامل جدی انزوای نوازندگان ربابه بهطور قطع بیتوجهی سازمانها و ارگانهای مختلف به این هنر بومی است.
این پژوهشگر همچنین با اشاره به اینکه میراث بسیاری برای مردم استان شناخته شده نیست گفت: ساز «جوز» یا «الجوزه اهوازی» نیز اخیرا با نظارت استاد محمد مشهودی احیا شد که برای معرفی آن برنامهای در نظر گرفته میشود. البته جغرافیای متنوع استان باعث شده صنایع بسیاری در گوشه و کنارمان متولد شوند. وجود نخل به تنهایی بسیاری از صنایع دستی را ایجاد کرده است. مثلا وسایل قدیمی که خرما را در آن نگه میداشتند یا طناب بالا رفتن از نخل که «فرمان» نام دارد و دیگر ابزار مرتبط با نخل وجود دارند که هر کدام نیاز به انجام پژوهشی خاص دارند.
دگرگونیهای صنعتی نقش و نگار ظروف ورشو را از یاد برد
نام هنر: ورشو
قدمت: در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی
شهر زادگاه هنر: دزفول
بیشترین کاربری: هم اکنون برای تزیین و دکور در منازل استفاده و همچنین در کلکسیونهای خانگی از آن بهره برده میشود.
هنرمندان بنام این عرصه: آقا احمد چنگیزی، آقا محمد بادامی
وضعیت فعلی این هنر: این هنر به دلیل کم توجهی از سوی سازمانهای مربوطه در انزوا مانده است.
مهمترین چالش: کم توجهی نسل جدید صنعتگران به ساخت ورشو
ارائه راهکارهای احیا: توجه ویژه و معرفی از سوی میراث فرهنگی به نسل جدید و برگزاری کارگاههای ساخت ورشو
آل کثیر همچنین به دیگر میراث رو به فراموشی خوزستان اشاره کرد و توضیح داد: مطالعه فرهنگ معنوی خرده فرهنگهای متنوع سرزمین ایران همواره مورد کم عنایتی قرار گرفته است، این در حالی است که فرهنگ معنوی ارتباط مستقیمی با زندگی روزمره انسانها دارد و اگر نیاز باشد مردمی را به بهترین شیوه شناخت، یکی از مهمترین مسائل، مطالعه بر روی فرهنگ غیرمادی و معنوی آنها است.
وی افزود: برای نمونه سنت ورشوسازی یکی از سنتهای مردم دزفول بهشمار میرود. علاقه این مردم به نگهداری آثار قدیمی تا جایی پیش رفته که برخی ابزارها و اشیاء تبدیل به اشیاء هویتی مردم شهر دزفول شده است. زنان دزفولی غالبا بخش عمدهای از وسایل لوکس از جنسهای مختلف را نزد خود نگه میدارند تا بعدها برای اجرای مراسم آئینی از آنها استفاده کنند. آئینی که گفته میشود وداع با این وسایل است. زنان دزفول هر کدام کلکسیونی از این وسایل را نزد خود دارند. البته همین نوع فرهنگ با اندکی تفاوت در میان زنان بهبهانی نیز دیده میشود.
این فعال حوزه مردمشناسی در اینباره گفت: برای جستجودر فرهنگ غیرمادی، یکی از بهترین شیوهها مردمنگاری و توصیف فرهنگی است. امروزه این توصیف را از خلال تجربه میدانی بهدست میآورند. بهطورکلی مردم نگاری با عنوان توصیف فرهنگی و تمرکز بر موضوعی خاص اهمیت بالایی پیدا کرده است.
وی افزود: هنر ورشوسازی از کشور لهستان به ایران وارد شده و نام ورشو به دلیل شهر ورشو مرکز کشور لهستان بر روی این فلز ماندگار شده است. در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی هنر ورشوسازی در ایران به اوج خود رسید و سابقه هنر ورشوسازی در ایران مربوط به شهرستانهای دزفول و بروجرد است.
استادان قلمکار ورشو نیز با چشمان خوش بین و دستان هنرمند خود بر روی این جسم بیجان، فضایی رویایی را قلمکاری میکردند. متاسفانه امروز دیگر صدای دلنشین چکش صنعتگران پر ذوق در کوچه پس کوچههای بازار قدیمی دزفول به گوش نمیرسد و دگرگونیهای صنعتی نقش و نگار ظروف ورشو را از یاد برده است.
صنعتی که با تمام اعضای بدن در ارتباط است
نام هنر: نمدمال
قدمت: بیشک نمدمالی قدمتی بیش از تهیه پوشاک امروزی دارد.
شهر زادگاه هنر: در اغلب شهرهای ایران به خصوص دزفول مورد توجه بوده است.
بیشترین کاربری: استفاده به عنوان زیر انداز، روانداز، کلاه و جوراب
وضعیت فعلی این هنر: این هنر به دلیل کم توجهی از سوی سازمانهای مربوطه در انزوا قرار دارد و اغلب در کارگاهها کوچک که یکی پس از دیگری در حال تعطیلی هستند تهیه میشود.
مهمترین چالش: عدم ارائه طرحهایی جدید و به روز برای ایجاد رقابت با سایر محصولات
ارائه راهکارهای احیا: احیای کارگاههای تعطیل شده و حمایت از کارگاههایی که در حال تولید این نوع محصول هستند.
نمد نوعی بافته سنتی زیراندازی است که از پشم تولید میشود و در لغت به معنای پارچهای کلفت است که از پشم مالیده میسازند. هنر یا صنعت نمد مالی از کهنترین صنایع دستی بومی مازندران است که به دلیل عدم حمایت و کم توجهی مدیران مرتبط رو به نابودی است.
نمد سادهترین نوع کف پوش است و ساخت آن احتیاج به دستگاه خاصی ندارد. در نمد مالی از خاصیت طبیعی پشم که عبارت از در هم پیچیده شدن الیاف آن در اثر رطوبت و فشار است استفاده میشود. احتمال دارد که اولین بار بافندگانی که الیاف پشمی خود را شسته و برای گرفتن رطوبت آن با چوبدستی ضربههایی به پشم میزدهاند، موفق به کشف این خصوصیت پشم و در نتیجه به وجود آوردن صنعت نمدمالی شده باشند.
نمد در آسیا به ویژه در ایران از زمانهای قدیم به عنوان لباس، کلاه، خیمه و زیرانداز به کار میرفته و در شرایطی سخت تولید میشده است. تهیه و ساخت نمد در ایران همچنان به صورت سنتی صورت میگیرد. نمدهای ایران، در هر منطقه از این سرزمین، رازی سر به مهر دارند که با شکلهای تجریدی و نمادین و رنگهای برگرفته از طبیعت، بخشی از فرهنگ هنرهای عامیانه ما را تشکیل میدهند.
نمدمالی صنعتی است که با تمام اعضای بدن در ارتباط است و نمدمال با عشق تمام به کار، همراه با حرکات موزون و دلنشین دست و پا و خواندن شعرهای لطیف و موزون خستگی مفرط ناشی از کار مداوم را همراه با عرق کردن فراوان از تن خسته خود بیرون میکند و به انتظار فرش کردن دستمایه تلاش خود مینشیند.
از خواص نمد میتوان گفت که رطوبت را از خود عبور نمیدهد و عایق بسیار مناسبی برای سرما و گرما است. نمد از استحکام قابل ملاحظهای برخوردار است و عمر زیادی میکند. ابزار کار و مواد اولیه برای تهیه آن ساده، محدود و قابل دسترس است.
نمد خاصیت ایمنی بخشی (محافظتی) قابل توجهی دارد، چون که نیش گزندگان و چنگ و دندان درندگان در آن کارگر نیست. خواص درمانی نمد برای بیماریهایی مثل رماتیسم و مفاصل بسیار مفید بوده که از گذشتههای بسیار دور مورد استفاده قرار میگرفته است که علم پزشکی نیز امروزه خواص درمانی آن را اثبات کرده است.
بِشت در شادگان از بهترین انواع بشت عربی است
نام هنر: ساخت بِشت
قدمت: قدمت استفاده از بشت به اندازه قدمت پوشاک است.
شهر زادگاه هنر: شهرهای مرکزی و جنوبی خوزستان، بوشهر و بندرعباس.
بیشترین کاربری: این پوشاک توسط مردان عرب استفاده میشود
هنرمندان بنام این عرصه: همچنان بسیاری از خیاطان قدیمی در شهرهای مختلف استان مشغول دوخت چنین پوشاکی هستند.
وضعیت فعلی این هنر: این هنر در انزوا مانده است.
مهمترین چالش: نبود تولیدیهایی که در دوخت این پوشش پیشگام باشند
ارائه راهکارهای احیا: توجه ویژه و معرفی از سوی میراث فرهنگی و ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی و برگزاری نمایشگاه پوشاک سنتی
بِشت یا عبا مختص مردان است. این عبا را بسیاری از خوزستانیها دیدند اما کمتر کسی از شیوه ساخت و روش تولید آن باخبر است. «ام یونس» که از اهالی شادگان و تولید کننده بشت است در این باره به خبرنگار مهر گفت: چند نوع حاشیه دوزی برروی بشت انجام میشود که عبارتند از «ابوالهیله»، «ابوالمسمار»، «چاسبی» (که این نوع بشت منتسب به دوره آلبو کاسب از حاکمان محلی قدیمی استان است).
این بانوی کار آفرین در واقع درتلاش برای احیای یک هنر قدیمی است که روزگاری در خوزستان رواج داشته و بشتی که در شادگان بافته میشد از بهترین انواع بشت عربی است، که به «بشت دورقی» معروف است.
این زن کارآفرین افزود: نخ مخصوص حاشیه دوزی و تزئینات آن از عراق وارد میشود که با هنر وخلاقیت زنان شادگانی تبدیل به حاشیهای زیبا میشود. بشت ابوالهیله به دو شکل بافته میشود که ابوهیلتین و ابو اربع هیلات نام دارند. هیله در واقع همان مثلثها و لوزیهای منظمی هستند که با هنر دست زنان عرب برروی بشت دست دوزی میشود.
ام یونس ادامه داد: نوع دیگر بشت چاسبی نام دارد که حاشیه دوزی آن به رنگ طلایی روشن وبراق بوده و پوشش شیوخ و بزرگان عرب است.
وی گفت: بشت دوزی علاوه بر درآمدزایی برای خود وچند نفر دیگر نوعی کارهنری وسنتی است که نیاز به حمایت مسئولان وهنردوستان دارد تا این هنر چند هزار ساله در این سرزمین از بین نرود.
بشت بافی وعبا دوزی در خوزستان تاریخی دیرینه دارد که لازم است احیاء وترویج شود. ثبت ملی این هنر میتواند در احیاء و ترویج این صنعت کمک کند تا به فراموشی سپرده نشود. همچنین احیای این هنر باعث ارز آوری از کشورهای همسایه میشود وبرای صنعتگران کشورمان درآمد زا خواهد بود.
بشت دورقی یکی از بهترین انواع بشت و مختص خوزستان است که با احیای دوباره این هنر میتوان کار آفرینی کرد وجوانان علاقمند و یا خانمهای خانه دار را به سمت این شغل سوق داد.
لزوم انجام مطالعات بیشتر
قاسم منصور آل کثیر فعال میراث فرهنگی خوزستانی ادامه میدهد: تاکنون تمرکزی روی عادات مردم کشور و استان خوزستان صورت نگرفته و تاکید بر فرهنگ مادی و گذشته بیش از پیش در میان مردم ما دیده میشود، چنانچه توجه به میراثمعنوی همواره در سایه قرار گرفته است.
بهاعتقاد صاحب نظران، انسانشناسی و فرهنگ بهمثابه یک علم بیش از هر مسئلهای بر کار میدانی و نتایج و دادههای حاصل از آن مبتنی است. در این بین مردم نگاری را میتوان سنگ بنا و مرحله آغازین انسانشناسی و فرهنگ دانست.
مهسا حقانی از شهروندان دزفولی نیز در این خصوص گفت: بازار قدیم دزفول بهشدت مورد بیمهری مسئولان قرارگرفته و روزبهروز از گذشته خود دور میشود.
حقانی میافزاید: آشفتگی ظاهری بازار، بهشدت نمایان است و نیاز به یک ساماندهی اساسی دارد ضمن اینکه دستگاههای مربوطه باید نسبت به پاکسازی این مکان با توجه به پیشینه و جایگاهی که دارد توجه و حساسیت بیشتری به خرج دهند چرا که بازار روزانه پذیرای گردشگران است بنابراین نباید اجازه داد زبالههای کف بازار که مربوط به برخی مغازهها هستند ذوق گردشگران را کور کند.
مهمترین مرکز خدماتی شهر در گذشته
عضو انجمن دوستداران و پژوهشگران شهرستان دزفول نیز در گفتگو با خبرنگار مهر عنوان میکند: هویت فرهنگی بهعنوان عاملی جهت دهنده موجب پیدایش شیوههای منحصربهفردی در معماری سنتی شهرهایی نظیر دزفول بوده است.
نجمه مورث نوری با بیان اینکه در معماری شهرها، بازارها بهعنوان کانون فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی شهرهای ایران بهشدت تحت تأثیر فرهنگعامه بوده است، بیان میکند: دزفول از جمله شهرهای تاریخی و باستانی استان خوزستان است که ساختاری ویژه و خاص دارد بهگونهای که علاوه بر معماری مسکونی، معماری بازار قدیم دزفول نیز بسیار شاخص و با اهمیت جلوه میکند و قدمت و پایداری این بازار خود گواهی بر این مدعا است.
وی با اشاره به اینکه بازار کهنه دزفول در گذشته بهعنوان مهمترین مرکز خدماتی دزفول در مجاورت محله قلعه قرار داشته است، میافزاید: چنانکه در سفرنامهها آمده، بازار بهصورت میدان بوده که همه معاملات در آن انجام میگرفته است.
عضو انجمن دوستداران و پژوهشگران شهرستان دزفول با بیان اینکه بازار از یکسو در مجاورت مسجد جامع و از طرف دیگر به دو سر میدان ختم میشود، میگوید: بازار قدیم دزفول در مرتفعترین شیب شهر بنا شده و امتداد گذرهای محلات به آن ختم میشود. مراکز محلات و گذرهای اصلی بازار شهر بر اساس توپوگرافی زمین شکل گرفتهاند و حرکت پیاده از طریق گذرها همگی به بازار ختم میشود.
پس از ربابه، جوز، ورشو، کپو، کرتله بافى، گلیم بافى، عبابافى، سجاده بافى، نمدمالى و سایر صنایع لازم است به میراث قالی بافی مردم شوش نیز اشاره شود. دختران جوانی که هنر سجادهبافی را از مادران خود آموخته بودند، قالیهای زیبایی میبافتند. اما با ورود قالیهای ماشینی به بازارها، این هنر اندک اندک رو به فراموشی نهاد و از یک منبع درآمد برای خانوادهها به یک هنر تزئینی تبدیل شد.
در انتظار...
دوستداران میراث فرهنگی تا کنون بارها نسبت به کم توجهی به میراث معنوی و صنایع دستی قدیمی و بومی هشدارها داده بودند. در این مسیر حتی بسیاری از این صنایع دستی را به ثبت ملی رساندند تا بلکه توجهی از سوی سازمانهای مربوطه به این بخش از دغدغه جامعه شود.
ناظران در حوزه مردمشناسی معتقدند کارشناسی در خصوص میراث بومی متنوع که در جغرافیای مختلف پراکنده شده است باید توسط افرادی تهیه و معرفی شوند که آن فرهنگ را زندگی کرده باشند.
ازجمله نقدهای فعالان میراث بومی اینچنین است که مستندات مربوط به میراثی که به صورت سفارشی تهیه میشوند میتواند نتیجه عکس و آسیب زا باشند. باید در انتظار ماند که آیا میتوان از میراث ربابه، ورشو، بشت و... در رونق اقتصادی و اجتماعی بهره جست یا نه؟