خبرگزاری مهر، گروه استانها - حسن عبدالهی: آدمی همواره در پی خلق آثاری بوده تا نشانی از ذوق و قریحه و نگاه وی به زندگی باشد، این آفرینش گاه در قالب نقشهای ابتدایی زغالی بر تن برهنه دیوار غارها در دل کوهها شکلگرفته و گاه در قبای زیورآلات دستسازی نمود یافته که همگی رگههایی از هنر دست و نگاه بشر را بر تاروپود خوددارند.
درواقع هنر و صنایعدستی را میتوان نمادی از نگاه و تلقی آدمی از دنیای پیرامون و تلاقی این نگاه با جهان درون انسانی عنوان کرد، نمادی که توجه به آن میتواند پنجرهای به برداشتهای فرا مادی بشر از ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی در قالب نمودهای مادی چون فرشهای دستبافت، کارهای سفالی، مجسمههای سنگی و نظایر آنها باشد.
در نگاهی کلانتر هنرها و صنایعدستی گواهی محکم بر تمدن و فرهنگ هر کشوری است، کشوری مانند ایران که آثار صنایعدستی در گوشه و کنار آن نشان از تنوع فرهنگی و قدمت تاریخی این دیار کهن دارد، از آثار و بناهای تاریخی چون تخت جمشید و ارگ علیشاه قامت کشیده به دست هنرمندان و معماران ایرانی گرفته تا نمونههایی از آثار دستساز در موزه عصر آهن تبریز همگی جلوههایی از این تمدن هستند.
این مقدمه بهخوبی آشکار میسازد که صنایعدستی و هنرهای مرتبط با این حوزه چه نقش مهمی در پیوند دیروز، امروز و فردای ما دارند، صنایعی که باوجود زیبایی و گیرایی و البته ظرفیتهای بالا برای درآمدزایی در مقابل نیاز سرمایهای اندک، گاه مورد بیلطفی و کمتوجهی قرار میگیرند.
در آذربایجان شرقی نیز که تنوع صنایعدستی روستایی و عشایری در آن بسیار بالاست، رشتههایی چون ورنی بافی، چاپ کلافهای یا باتیک، حکاکی روی نقره، سفال و سرامیک خاک سفید، ممقان دوزی، ساخت سازهای سنتی و البسه محلی دیگر مثل گذشته رونقی ندارند و متأسفانه در برخی موارد مسیر نسیان و فراموشی را طی میکنند.
سفال کاری با خاک سفید ازجمله این صنایعدستی است و بر اساس اسناد بهدستآمده در کاوشهای باستانشناسی، تولید سفال به شکل گسترده در دو قرن اخیر در مناطق کوزه کنان، شبستر و روستای زنوز از توابع شهرستان مرند رواج داشته و بر اساس همین شواهد میتوان گفت که پیوستگی و رابطه سفال سفید بومی منطقه با سفالگری در زنوز بسیار تنگاتنگ است.
با تفحصی اندک در سوابق و سیر تاریخی سفال کاری با خاک سفید بهویژه در دوران معاصر به نامهایی چون اساتید مرحوم عباس و احمد قابچی از زنوز به تبریز میرسیم که حدود۶۰ سال پیش و با تأسیس كارگاه سفالگری در محله درب سرخاب این روش تولید را آغاز کردند و هرچند که تصور میشد با درگذشت این اساتید چراغ عمر سفال سفید نیز خاموش شود، اما این چراغ تا به امروز سوسو میزند.
دهه ۷۰ آغاز سقوط آزاد سفال سفید از پرتگاه نابودی
روند تدریجی تقلیل بیش از ۸۰ کارگاه سفالگری در شهر کوزه کنان دهه ۷۰ که در سال ۹۴به ۲۰ کارگاه رسید، زنگ خطر را برای فعالان و دستاندرکاران این هنر به صدا درآورد چراکه این وضعیت تنها معطوف به شهر کوزه کنان نبوده و تعداد کارگاههای سفال باقیمانده در شهرستان مراغه نیز به کمتر از انگشتان یکدست رسید.
با توجه به این شرایط و لزوم حفظ و احیای این هنر بومی آذربایجان شرقی و تبریز، برادران قابچی در کنار جمعی از دوستداران و فعالان هنر سفال کاری با خاک سفید، تلاشهایی را در این خصوص آغاز کردند بهطوریکه از سال ۷۳ اقدامات جدی در این حوزه شکل گرفت که تأسیس موزه زنده سفال باهدف حفظ این هنر در سال ۸۴ از نتایج این اقدامات بود.
باوجوداین دستاوردها، درگذشت استاد احمد قابچی در سال تأسیس موزه و نیز خداحافظی ابدی دوستداران سفال سفید با استاد عباس قابچی در سال ۸۸، آینده این هنر بومی را در هالهای از ابهام فروبرد چراکه این دو تنها باقیماندگان نسل زنده اساتید سفال کاری با خاک سفید بودند و فقدان آنان ضربهای دیگر بر پیکر این هنر صنعت دستی بود.
روحی که در جسم خسته سفال سفید دمیده شد
مدیرعامل موزه سفال سفید تبریز که یکی از همکاران برادران قابچی در تلاش برای احیای سفال سفید بوده است، به مسیر پرفرازونشیب این اقدامات گریزی میزند و به خبرنگار مهر میگوید: خوشبختانه از ۷۳ تحولی در وضعیت هنر سفال سفید تبریز به وجود آمد و چرخکاری و نقاشی سفال از سال ۷۵ پای ثابت فعالیتهای مراکز آموزشی بود و این امر در سال ۸۳ با نگاهی جدید و پشتیبانی میراث فرهنگی برای حفظ این هنر دنبال شد تا جایی که کارگاه برادران قابچی در درب سرخاب و سپس نمایشگاه و کلاسهای سفالگری با خاک سفید رونق گرفت.
فریده تطهیری مقدم نتیجهاین تلاشها را ایجاد موزهای میداند که حفظ و احیای سفال سفید تبریز جزو رسالتهای اصلی آن است و میافزاید: موزه زنده سفال از سال ۱۳۸۴ که با این هدف ایجاد شد اکنون به پایگاهی برای تداوم حیات هنر سفال کاری با خاک سفید تبدیلشده و انجمن دوستداران سفال با استفاده از اساتید تربیتشده توسط برادران قابچی سعی بر پر کردن خلأهای این هنر با همکاری مرکز آموزش هنرهای سنتی میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کرده است.
به گفته وی تعدادی از سفالگران بهواسطه خدمات همان کارگاه برادران قابچی در بخشهای پخت، لعاب، چرخکاری و نقاشی سفال سفید از ۷۳ تربیت شدند و سپس آموزش این هنر از ۷۵ با تولید آثاری برگرفته از ترکیب هنر، فرهنگ ایرانی و کارگاه سنتی در کنار علم روز چهره متفاوتی به خود گرفت و چند نفر از آموزش دیدگان نیز در سطح شهر در بخشهایی از این کار فعال و تلاشهایی را برای حفظ حالت بومی آن آغاز کردند و اکنون نمایشگاه دائمی موزه زنده سفال تبریز همهروزه از ۹ تا ۱۷ آماده پذیرش علاقهمندان است و آموزش جزو برنامههای اصلی این مجموعه محسوب میشود.
بیتوجهی به اجرای برنامههای جامع تبلیغی
فرزند مرحوم عباس قابچی که تا پیش از درگذشت پدر تنها در حد دستگیری از امور کارگاه وی با این حوزه درگیر بود و به اموری رسیدگی میکرد که پدر به دلیل کهولت سن از انجام آنها ناتوان بود، در گفتگویی با خبرنگار مهر از روند شکلگیری کارگاه سفال کاری پدر میگوید و اینکه برادران قابچی این هنر را در کارگاه پدری واقع در روستای زنوز از توابع شهرستان مرند آموختهاند و ادامه این مسیر از سال ۱۳۱۷ در کارگاه آنها واقع در محله درب سرخاب تبریز صورت گرفته است.
بیوک قابچی که همانند بسیاری از دلدادگان سفال کاری سفید، این هنر بومی آذربایجان شرقی را بهنوعی وامدار تلاشها و نوآوریهای پدر و عموی خود میداند، از دلایل این انگاره میگوید و اختراع لعاب فیروزهای و ثبت آن در سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) را تنها بخشی از افتخارات کسبشده برای سفال بومی استان توسط خانواده قابچی عنوان میکند.
وی که پس از بازنشستگی از شرکت نفت بیش از گذشته به سمت هنر بازمانده از پدر کشیده شده، میافزاید: همچنان به این هنر شوق و علاقه دارم و چراغ کارگاه پدریام را روشن نگهداشتهام و در کنار انجمن دوستداران سفال تلاش میکنیم تا با آموزش این هنر بومی و تربیت هنرآموزان علاقهمند، مسیر حفظ، احیاء و توسعه سفال کاری با خاک سفید را هموارتر سازیم.
فرزند زندهیاد قابچی که میتوان وی را تنها بازمانده فعال این خانواده در هنر سفال سفید نامید، نبود آتیه روشن و درآمد کافی را عامل اصلی بیتمایلی نسل جوان و حتی سایر اعضای خانواده خود از فعالیت در این عرصه عنوان کرده و میگوید: دوام این هنر منوط به برخورداری از حمایتها و مشوقهای لازم است و نبود برنامه جامع و مفید برای ترویج و گسترش این هنر توسط سازمانهای مربوطه خود باعث افت این صنعت شده است.
نگاه منسجم به حوزه صنایعدستی لازمه خروج از وضعیت نابسامان کنونی
مدیرعامل موزه سفال سفید تبریز نیز چرایی تنزل جایگاه سفال سفید را متأثر از شرایط کلی حاکم بر صنایعدستی میداند و معتقد است بهطور کلی صنایعدستی و در حالت جزئی، سفال کاری به دلایل مختلف ازجمله احساس بینیازی به تولیدات این حوزه در کنار ظهور صنایع ماشینی و ضعف بازاریابی و وجود برخی انتظارات غیرواقعبینانه گردش مالی خوبی ندارند.
وی تحول در نگاه جامعه و حمایت مسئولان را لازمه تغییر این وضعیت میداند و میگوید: متأسفانه این هماهنگی در حوزه صنایعدستی ایجاد نشده است.
وی تمرین هماهنگی زنجیرههای مرتبط با این حوزه را یکی از الزامات اصلی میداند و میافزاید: باید بیاموزیم که بهتنهایی در جامعه کنونی با این سطح از ارتباطات گسترده نمیتوانیم داشتهها و سرمایههایی چون صنایعدستی معرفی کنیم و این مهم نیازمند تعامل و همسویی تمام عوامل دخیل و پرهیز از نگاه حذفی است که وقتی انتظار واقعبینانه حاصل از آگاهی در کنار آن قرار گیرد، میتوان به آینده بهتر امیدوار بود.
تطهیری موضوع هماهنگی بین فعالان صنایعدستی بهویژه سفال سفید را چنین تشریح میکند: به دلیل نقص در نظارت و نبود هماهنگی بین دستگاههایی که این آموزشها را ارائه میدهند، در سطح تبریز مراکز متنوعی باکیفیتهای متفاوت اقدام به تربیت سفال کاران میکنند و افراد بسیاری از همین طریق حتی وارد فعالیت آموزشی شدهاند که تعدد این کارگاهها کیفیت خروجی سفال سفید را کاهش داده و در حد انجمن سفال نیست بهطوریکه تنها در یک نمونه و باوجود اعلام آمادگی برای اعزام اساتید مجرب توسط انجمن و مکاتبات و پیگیریهای صورت گرفته با شهرداری که اقدام به آموزش علاقهمندان در این حوزه میکند، نتیجهای در این خصوص حاصل نشده است.
ناهماهنگی بین دستگاهها موجب فرسایش افراد فعال در حوزه سفال سفید میشود
وی از عزم جدی انجمن دوستداران سفال برای حفظ و احیای هنر سفال سفید بومی آذربایجان شرقی سخن میگوید و میافزاید: این انجمن با بهرهگیری از پیشینه هنر غنی ایرانی و هنر روزبه دنبال حفظ و احیای این هنر است و بر همین اساس آموزش بخشهای مختلف کار مانند نقاشی مقدماتی، پیشرفته، تکمیلی، مبانی آفرینش خلاق در سفال، چرخکاری و لعاب را با رویکرد تحویل افراد حرفه مند ارائه میکند و آمادگی لازم را برای همکاری در خصوص ارائه آموزشهای تخصصی دارد.
مدیرعامل موزه سفال سفید تبریز داوطلبی و غیرانتفاعی بودن را مشخصه اصلی بیشترین بخش تولید سفال سفید در فضای بومی منطقه میداند و تصریح میکند: امیدواریم این فضا با برنامهریزی و هماهنگی نهادها و سازمانهای دخیل در این خصوص، مانع فرسایش افراد علاقهمند و دلزدگی و خستگی آنها از ادامه فعالیت در این حوزه شود.
تطهیری خاطرنشان میکند: اقدامات مناسب مراکز دانشگاهی چون دانشگاه هنر اسلامی تبریز و مسئولان میراث فرهنگی زمینه مناسبی را برای حفظ و احیای هنر سفال کاری با خاک سفید فراهم کرده امانگاه منسجم به صنایعدستی، رویکرد واقعبینانه در خصوص خروجی این هنر، توسعه صنعت گردشگری و عرضه محصول بارنگ و بوی فرهنگ جامعه عرضهکننده از لازمههای ترغیب گردشگران به خرید و استفاده بومی از تولیدات است که مهمترین بار این حوزه بیش از مسئولان، بر دوش خود فعالان جامعه صنایعدستی خواهد بود.
تار سوی امید به احیاء هنر بومی سفال سفید آذربایجان شرقی
به گفته مسئولان معاونت صنایعدستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری آذربایجان شرقی، اقبال و فراگیری روزافزون هنر سفال سفید، این سازمان را راغب به ترویج و تشویق هرچه بیشتر هنردوستان کرده و برگزاری کارگاههای آموزشی بهمنظور ارتقای دانش هنرمندان سفالگر در شهرستانهای تبریز، مراغه و کوزه کنان در سال ۹۳ از مهمترین برنامهها در این خصوص بوده است.
فرشاد به آفرین از انجام مطالعات برای بازاریابی و صادرات این محصولات در آینده نزدیک خبر داده و درباره آخرین وضعیت هنر سفال بومی آذربایجان شرقی میگوید: این هنر هماکنون بهعنوان پیشه اصلی بیش از ۳۰۰ هنرمند و زمینه فعالیت آموزشی و تولیدی شش کارگاه در شهر تبریز بوده و اولین موزه زنده سفال کشور نیز با بهرهگیری از اساتید بنام و محوریت سفال بومی آذربایجان در خانه علوی تبریز راهاندازی شده است تا برنامههای ترویجی و آموزشی هنر سفال با جدیت بیشتری پیگیری شود.
در پایان باید گفت که صنایعدستی به دلیل مزیتهایی چون نیاز به سرمایه اندک و زودبازده بودن میتوانند نقش مهمی در ایجاد اشتغال، جذب گردشگر، توسعه صادرات غیرنفتی و معرفی بیشتر استان و کشور به دیگر کشورها داشته باشد که این امر بهخوبی ضرورت توجه به این صنعت را بهویژه در استانی مانند آذربایجان شرقی یادآور میشود و دستیابی به این مهم نیازمند توجه به موضوعاتی از مشکل بیمه هنرمندان گرفته تا نبود بازارچه دائمی صنایعدستی، اطلاعرسانی ضعیف حتی در سطح استانی، لزوم بهرهگیری از هنرمندان جوان، توجه بیشازپیش به ظرفیتهای ارزآوری و اشتغالزایی صنایعدستی، شناسایی مشتریان صنایعدستی در بازار جهانی است، مواردی که ساماندهی هر یک علاوه بر همراهی فعالان این عرصه، حمایتهای جدی و برنامهریزیشده از سوی نهادهای دستاندرکار در حوزه صنایعدستی را طلب میکند.