خبرگزاري مهر - گروه بين الملل : كشورهاي اروپايي با تنوع بخشي به بازار انرژي به دنبال امنيت سوختي براي خود هستند و در اين بين به منابع سرشار گازي ايران چشم دوخته اند و هرگز نمي توانند از كشوري كه نزديك 17 درصد كل منابع انرژي دنيا را در اختيار دارد چشم پوشي كنند..

 به گزارش خبرگزاري مهر تامين انرژي از ابتداي تاريخ بشريت از مسائل مهم بشري بوده است و مجموعه تلاش ها براي دستيابي به انرژي هاي پربازده موجب شده است تا سوخت هاي نو و پاك  در بين جوامع گسترش يابد . چوب ، زغال ، نفت سفيد و گاز ، مازوت ، گاز ، نيروي آبي و نيروهاي هسته اي ، خورشيدي و نهايتا بادي مهمترين منابع شناخته شده براي تامين انرژي هستند . در اين بين چوب ، زغال سنگ ، نفت و مازوت جزء انرژي هاي فسيلي آلاينده محسوب مي گردند و انرژي هسته اي ، گاز طبيعي و نيروهاي آبي ، خورشيدي و بادي در زمره انرژي هاي پاك قرار دارند . 

نظر به اهميت انرژي هاي دسته دوم ، نگرش كشورها براي دستيابي بر روي اين قسم از انرژي ها متمركز شده است . در بين انرژي هاي مطرح شده، انرژي هسته اي از بازدهي اقتصادي زيادي برخوردار است اما تكنولوژي بالايي را مي طلبد كه همه كشورها توانايي دستيابي به آن را ندارند . برخلاف انرژي هسته اي، گاز طبيعي نياز به تكنولوژي پيشرفته ندارد بلكه سرمايه و توافقات لازمه را براي ترسيم شاهراه هاي ارتباطي مي طلبد . در حال حاضر انرژي هسته اي و گاز طبيعي در كانون توجه كشورها قرار دارد و مناطق مختلف جهان تلاش گشترده اي را براي دسترسي به اين منابع انرژيك آغاز كرده اند .

در بين مناطق مختلف دنيا ، قاره اروپا به عنوان بازار دائمي مصرف اين گونه انرژي ها از اهميت متمايزي نسبت به ساير مناطق برخوردار است . با توجه به درگير شدن كشورهاي اين منطقه در بحران گاز طبيعي اوكراين و نظر به اهميتي كه اين انرژي براي ج. ا. ايران به عنوان دومين كشور دارنده ذخاير آن برخوردار است و مي تواند اهميت جمهوري اسلامي ايران را در آينده افزايش دهد .

به گزارش "مهر" انجمن جهاني انرژي ( IEA ) اعلام كرده است درصد سهم گاز طبيعي در سبد انرژي جهان از سقف 5 درصد كنوني به 28 درصد در سال 2030 خواهد رسيد . مصرف كنوني اروپا در حال حاضر 260 ميليارد متر مكعب است كه پيش بيني مي شود در سال 2020 به 480 ميليارد متر مكعب برسد . بخشي از گاز مصرفي اروپا توسط كشورهاي اروپايي دانمارك ، هلند ، انگلستان ، نروژ و روسيه تامين مي شود و بخشي ديگر نيز از كشورهاي شمال قاره آفريقا و حوزه خاورميانه تامين مي گردد .

در بين كشورهاي اروپايي ، توليد و توزيع گاز با هم متناسب نيستند . به عنوان مثال هلند و روسيه بزرگترين صادركنندگان گاز نسبت به توليداتشان هستند كه پيش بيني مي شود هلند بين سالهاي 2009 - 2011 به دليل كاهش ذخاير نسبت به رشد مصرف از گردونه صادركنندگان خارج گردد . انگلستان و دانمارك نيز از جرگه كشورهاي مستقل در تامين گاز به كشورهاي وارد كننده در طي چند سال آينده تبديل گردند و تنها نروژ به دليل سرمايه گذاري و داشتن ذخاير قابل توجه به يك كشور صادركننده مهم همراه با روسيه خواهد بود .

روسيه 25 درصد از گاز طبيعي اروپا را از ميادين سيبري غربي تامين مي كند كه اين امر حاكي از وابستگي اروپا در مقابل گاز روسيه مي باشد . ساير كشورهاي اروپايي حرفي براي گفتن در زمينه توليد گاز ندارند . بر همين اساس اروپا در زمينه ذخاير اين ماده مهم و مقرون به صرفه فسيلي فقيراست و مجبور است براي آينده از مبادي مختلف به تامين نياز خود بپردازد .

با اين توصيف پيش بيني مي شود  مسايل سياسي و تلاش كشورهاي اروپايي براي خارج شدن از انحصار توليدات روسيه ، اين كشورها را به سمت تامين گاز از پنج حوزه ذخاير جهاني بكشاند . بعضي از اين حوزه ها به صورت گاز طبيعي مايع ( LNG ) صادركننده گاز به اروپا هستند اما توجه اروپا به اين مناطق در آينده بيشتر خواهد شد . الجزاير و نيجريه در اين طيف از كشورها قرار دارند . اما پنج حوزه تامين كننده گاز اروپا در مقطع كنوني و آينده به شرح زير مي باشند .

ليبي ، الجزاير و مصر در شمال افريقا در حوزه نخست از اهميت براي اروپا قرار دارد . در حال حاضر ليبي از طريق لوله گاز موسوم به " خط سبز " بيشترين ميزان گاز را به ايتاليا و اروپا صادر مي كند و كشورهاي الجزاير و مصر نيز از طريق كشتي هاي مخصوص ( LNG ) به ترمينالهاي جنوب اروپا گاز مي رسانند . اروپائيان در زمينه "گاز مايع" سرمايه گذاريهاي زيادي را در مصر و الجزاير به دليل نزديكي به اروپا انجام مي دهند . اين روند سهم اين دو كشور را در سبد مصرفي گاز اروپا افزايش خواهد داد ضمن آنكه ليبي نيز قصد دارد سقف صادراتي خود را از 8 ميليارد متر مكعب در سال 2005 به 30 ميليارد در سال 2030برساند .

قطر ، امارات ، يمن ، عمان و ايران در خاورميانه در حوزه دوم از اهميت قرار دارند . در بين كشورهاي فوق به غير از ايران انتقال گاز از طريق خط لوله براي ساير كشورهاي منطقه خارج از تصور است و مسافت طولاني مسير صادرات گاز را به شكل گاز طبيعي مايع مقرون به صرفه كرده است . در اين بين ايران با سرمايه گذاري در صنعت ( LNG ) از طريق خليج فارس و از مسير تركيه با خط  لوله بهترين فرصت را براي تامين گاز اروپا در اختيار دارد . دانستن اين نكته كه 8 درصد از ذخاير شناخته شده جهان تنها در يك حوزه مشترك بين ايران و قطر قرار دارد اهميت اين حوزه را در آينده بازار اروپا مشخص مي كند .

كشورهاي تركمنستان ، آذربايجان و قزاقستان در حوزه سوم از اهميت براي بازار اروپا قرار دارد . اين منطقه از نظر ذخاير و نزديكي به اروپا در شرايط مناسبي قرار دارد اما وجود اختلاف در بين كشورهاي منطقه و ترس از وابستگي به كشور روسيه درجه اهميت اين حوزه را نسبت به ساير حوزه ها كاهش داده است .

به گزارش "مهر" نيجريه و آنگولا در غرب افريقا نيز در كانون توجه اروپا قرار دارد . آنگولا اگر چه هنوز گام عملي براي صدور گاز انجام نداده اما كشورهاي اروپايي براي آينده به ذخاير اين كشور نظر دارند . نيجريه صادرات به صورت گاز مايع را شروع كرده است و پيش بيني مي شود در آينده سرمايه قابل توجهي را در اين صنعت جلب كند .

ترينيداد و توباگو و ونزوئلا در منطقه كارائيب به منظور تامين نياز مناطق غربي اروپا همانند پرتقال و اسپانيا در درجه پنجم از اهميت براي صدور گاز به اروپا به صورت گاز مايع قرار دارند .

ارزيابي ها نشان مي دهد وارد شدن حوزه هاي ذكر شده به سبد تامين بازار گاز اروپا موجب خواهد شد وابستگي اروپا به گاز روسيه كاهش يابد . همچنين صنعت ( LNG ) به صورت گسترده اي رونق يابد و سرمايه هاي قابل توجهي به سوي اين صنعت روانه شود . در اين بين ج . ا. ايران نيز به شرط رايزني و بازاريابي مي تواند از شانس بيشتري در سبد بازار گاز اروپا داشته باشد . ديدار چندي پيش مقامات شركت "اي اون" آلمان براي انتقال گاز ايران از طريق خط لوله گاز ناباگو تركيه مويد مطلب فوق است .

ايران با دارا بودن دومين ذخاير گازي جهان و نياز كشورهاي اروپايي آلمان ، اتريش و كاهش وابستگي شان به روسيه مي تواند از منبع گاز به عنوان يك هدف راهبردي استفاده كند . شركتهايي چون "اي اون" با ورود به بازار ايران بهتر مي توانند جايگاه چانه زني خود را با شركت "گازپروم" روسيه بهبود بخشند . بر همين اساس فرصت مناسبي است كه ج. ا. ايران صدور گاز به شيوه گاز مايع طبيعي و از طريق قراردادهاي دو جانبه با كشورهاي اروپايي بهترين گزينه براي نفوذ در بازار گاز اروپا برقرار نمايند .