فرهاد رهبر، مدیریت سابق سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور مهمان برنامه بود، «توقف ممنوع» با اجرای محمد دلاوری از شبکه پنج سیما پخش می‌شود.

مجله مهر: در ادامه خواندنی ترین بخش های اظهارات فرهاد رهبر در این برنامه آمده است:

*در ایران بیش از ۴۵۰ هزار مدیر دولتی داریم درحالی که کل کشور ژاپن تنها ۳۰۰ هزار کارمند دولتی دارد! البته در این میان باید جمعیت ایران و ژاپن را نیز در نظر گرفت که جمعیت آن‌ها ۱۰ برابر ایران است.

* از آن‌جایی که ما در کشور حزب نداریم و همه چیز به طایفه و قبیله‌هایی که اخلاق و سنت‌های قدیمی دارند، می‌گذارد، قل از حضور در جریان کار یکدیگر را نمی‌شناسند و درکی ندارند، آن‌ها در مسیر انجام دادن کارها با هم آشنا می‌شوند و از همین رو برنامه مشخصی ندارند.

* دولت وقتی انتخاب می شود و تا زمانی که دولت را در دست بگیرد. حدودا دو ماه زمان دارد و باید در این مدت کاری که اگر حزب بود انجام داده بود، را خودش انجام دهد و برنامه ریزی هم کند.

* برخی مدیران همه زیردست های خود را جابجا کرده و حتی آبدارچی شان را هم عوض می کنند که مبادا آبدارچی نامحرم حرف های جلسات را به بیرون ببرد!

* معمولا وزرا در دنیا سیاسی انتخاب می شوند ولی رده های مدیریتی بعدی از افراد همان وزارت خانه انتخاب می شوند که شناخت دارند، ولی در ایران مدیران بعدی هم از افراد خارج مجموعه استفاده می شود که در این صورت با این جابه جایی‌ها تنها تجربه‌های حرفه‌ای که بدست آمده از بین می‌رود و در خود سازمان انباشته نمی‌شود.

* سابقه‌های مدیریتی افراد در جاهای کوچک باید ثبت شود و به مرور بزرگتر شود و در این مسیر هم خودش را ثابت کند تا به مدیریت در سازمان‌ها بزرگ برسد.

* دولت مانند تیم های فوتبال قبل از بازی رسمی نیاز به تمرین و هماهنگی دارد. به همین دلیل در کشور نیاز به حزب و کار حزبی داریم وگرنه مدیران ناچار هستند در حین انجام کار با هم هماهنگ شوند.

* همه تلاش مدیران ما این است که تجربه مدیران قبلی را زیر سوال ببرد تا خودش را نشان دهد!

* موضوعی که همیشه مطرح شده بر کوچک شدن دولت تاکید داشته تا فعالیت تصدی‌گری به مردم منتقل شود و تنها وظیفه حاکمیتی برای خودش بماند؛ اما این اتفاق تا زمانی‌که بخش مردمی و خصوصی اقتصادی را فعال نکنیم، ماموریت ندهیم و توانمند نکنیم که بتواند ایجاد شغل کند، نمی‌افتد و همچنان مردم انتظار دارند که دولت بخشی را به عنوان کارمند خودش معرفی کند و آن‌ها را استخدام کند.

* خصوصی سازی به معنای واقعی کلمه در کشور نداریم، از نیمه دولتی به نیمه دولتی دیگر رفته است.

* ما با بحران جدی تصمیم گیری روبرو هستیم، تصمیم نمی‌گیریم اگر هم می‌گیریم چرا عملی نمی‌شود. دولت بزرگ است و این را می‌دانیم و باید کارهای مردم را به خودشان بدهیم، اما این اتفاق نمی‌افتد.

* ما در کشور برنامه نداریم، در صورتیکه یکی از کارهای مدیر برنامه‌ریزی است. چیزهایی که مثل برنامه 5 ساله و ... مطرح می شود؛ تنها ایده‌های خوبی هستند که دوست داریم اجرا شود.

* مشکل کشور ما این است که نفتی، دولتی و رانتی هستیم و منشا اصلی همان نفتی بودن کشور است! 80 درصد از بودجه دولت ها خرج حقوق و دست مزد می شود.

* یکی دیگر از آفت‌ها این است که عمر مدیریت‌ها کم است.

* گاهی مدیر نیاز به مشورت گرفتن از مشاوران دارد که ممکن است خارجی هم باشند، اما آقای سه نقطه بداند که اگر لازم باشد مدیر صادر می‌کنیم و نه وارد!

* از آن‌جایی که برنامه‌ریزی درست نداریم، دستورالعمل‌ها را برای خودمان صادر می‌کنیم و اصلا به این فکر نمی‌کنیم که اصلا چرا می‌خواهیم این تغییر را انجام دهیم.

* برنامه‌ریزی‌ها متناسب با زمان و شرایط نیست و معمولا فراتر از امکانات و معلومات است، به همین دلیل اجرایی نمی‌شود.

* کل تولید ناخالص ملی ما برابر با بودجه شرکت های دولتی است!

* شب تدوین بودجه مثل شب قدر نمایندگان است. برخی نمایندگان تا نیمه شب پشت درب سازمان مدیریت بودند تا برای شهرشان بودجه بگیرند.

* مدیران عالی جابه جا می‌شوند و شغل خودشان را تغییر می‌دهند. کشورهای دیگر احزاب دارند و اتاق فکرهایی که برای آینده خودشان برنامه ریزی می‌کنند و اگر حزبی صحنه رقابت را باخت افراد برمی‌گردند و تجارب خودشان را در حزب خرج می‌کنند و برای دور بعدی آماده می‌شوند.

برچسب‌ها