به گزارش خبرنگار مهر، مستند «خوان بی خان» امروز جمعه ۱۶ بهمن در بخش «سینما حقیقت» سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر ساعت ۱۴ در برج میلاد برای اهالی رسانه به نمایش درمی آید.
بیوگرافی کارگردان
هادی معصوم دوست متولد ۱۳۶۴ مشهد و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد هنر و معماری است و از مستندهای او می توان به «در آستانه» و «نشستن بین دو صندلی» اشاره کرد.
خوان بی خان
«خوان بی خان» موضوع خانواده ای است که به دلیل برخی اختلاف ها سال هاست همدیگر را ملاقات نکرده اند، حالا به دلیل بیماری مادرشان بار دیگر مجبور می شوند در کنار هم قرار بگیرند و کار مشترکی را انجام بدهند. این مستند در ۷۰ دقیقه تولید شده است.
عوامل این مستند عبارتند از تهیه کننده: محسن استاد علی و نسرین عبدی، طرح، تصویر، تدوین و کارگردانی: هادی معصوم دوست، صداگذاری و میکس: مهرشاد ملکوتی، مجری طرح: محسن استاد علی، تهیه شده در کارگاه فیلم مستند.
یادداشت تهیه کننده خوان بی خان
در یادداشتی که تهیه کنندگان این فیلم به طور اختصاصی در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده اند، آمده است: «سال هاست در تلاشیم تا جنسی دیگر از سینما را و البته از نوع مستندش تجربه کنیم، اینکه می گوییم جنسی دیگر منظورمان ایجاد موقعیتی عجیب و غریب نیست، جنس دیگر برای ما جنس زندگی است. رنگ و بویی از روزمرگی های هر روزه که بیشتر و بیشتر در آن غرق می شویم و همین فرو رفتن فرصت دیده شدن خودمان را از خودمان گرفته است.
جنسی دیگر برای ما نمایش فضایی است از واقعیت زیست ما در این بوم، بروز احساسات انسان های این سرزمین که گاه مهربانند و گاه صمیمی و نزدیک و اندکی بعد، غریبه و دور، زمانی راه را بر تو باز می کنند ولی در چند قدمی ات زیر پایت را خالی می کنند و...
همه اینها و طوماری دیگر از این ویژگی ها، شخصیت ها و تیپ هایی از ما خلق می کند که در این دوره گذار در نوع خود یگانه است و هر روزه بخشی از این ویژگی ها و بنا به شرایط نقاب ما می شود و مسیر را برای ما مشخص می کند و از قضا ضرورت همین مسایل باعث شده تا به دنبال نزدیک و عمیق شدن به موضوعاتی معمولی ولی مهم در اطرافمان باشیم و با کنکاش در آن، هرچند اندک ولی موثر باشیم.
«خوان بی خان» حاصل یکی از همین نزدیکی ها و عمیق شدن هاست که وقتی با هوش کارگردانی خوش ذوق همراه می شود، غایت کار فیلمی می شود که به دور از احساسات گرایی (این روزها آفت بسیاری از مستندهای ما نوعی احساسات گرایی است که وقتی با بی سلیقگی نیز همراه می شود، نه تنها موثر واقع نمی شود بلکه به ضد خود تبدیل شده و نتیجه ای معکوس دارد) و با بینشی سنجیده از فروپاشی مهمترین نهاد هر جامعه، یعنی خانواده سخن می گوید.
«خوان بی خان» آینه حقیقی از جامعه ایست که دوران سنت به مدرنیته را قدم به قدم طی نکرده و چون یکباره پا در وادی جدیدی گذاشته، تبدیل به بحران شده و اگرچه مردمانش در ظاهر در هیبت یک خانواده اند و صمیمیتی مجازی دارند ولی در عمل سر تا پا از هم غریبه اند و تنها یک هیچ بزرگ را با خود حمل می کنند.
«خوان بی خان» حدیث روزگار مردمی است در زیر یک سقف که همیشه خود را بی غرور و کبر معرفی می کنند ولی منیتی در هر یک وجود دارد که با اصل همزیستی بشری در تضاد است.
«خوان بی خان» قصه آدم هایی از یک جنس و در یک زمانه؛ زیر سقف بی روح یکی از همین خانه هاست... خانه ای که خان ندارد...
محسن استادعلی، نسرین عبدی»
یادداشت کارگردان
هادی معصومدوست نیز در یادداشت اختصاصی خود برای خبرگزاری مهر نوشته است: «همین چند روز پیش ازم خواستند به عنوان یادداشت کارگردان چند خطی راجع به «خوان بی خان» بنویسم. سخت بود. تصویر همه شب بیداری ها انگار یکدفعه از پیش چشم هایم گذشتند. خواستم در چند خط خلاصه شان کنم، دیدم نمی شود. به این فکر کردم که بهتر است راه دیگری انتخاب کنم. نوشتن در مورد مهمترین کارهایی که در این فیلم سراغشان نرفته بودم. مثلا موضوع را از میان بعضی از خبرهای دستمالی شده و تکراری صفحات حوادث روزنامه ها پیدا نکرده بودم. تلاشم این بود در سطح بحران نمانم و مدام در جا نزنم. نمی خواستم کسی را احساساتی کنم. حداقل قصدم در آوردن اشک کسی نبوده. مخاطب را بمباران احساساتی نمی کنم. تلاش نکرده ام کسی را گول بزنم یا مقهور کنم. چقدر موفق بوده ام، نمی دانم. همینقدر مطمئنم که راه آسان را انتخاب نکرده ام و چند تار سفید موهایم را از چشم این فیلم می بینم.
حمایت؟ وقتی پایت را کمی متفاوت از پیش فرض ها روی زمین می گذاری توقع حمایت بیشتر به یک شوخی می ماند. ما این فیلم را ساختیم، با رفاقت. محسن استاد علی به عنوان یک رفیق و آدمی که همیشه دغدغه مستند داشته پای کار و باورمان ایستاد و تا جایی که زورش رسید حمایت کرد تا راه خودمان را برویم. حالا هم پشیمان نیستیم. می دانم که باز هم به همین شیوه فیلم خواهیم ساخت. چون انگار این تنها راه است که فیلم مستقل بسازی، از احساسات گرایی عوامانه عبور کنی، سرپا بمانی و به ناچار تغییر ذائقه ندهی. حتی اگر همیشه به خاطر دوری از کلیشه های زر ورق شده که عقب ماندگان از قافله را هنوز خوش می آید، ضرر کنی.»