خبرگزاری مهر - گروه استانها: نقشها آرامآرام روی ظرف ورشو خودش را نشان میدهد، هر بار که کار نقشبندی یکطرف تمام میشود دایره کاسه را میچرخاند و نوبت را به ربع بعدی میدهد، ساعتها زمان میبرد تا نقشها دستبهدست هم دهند و اتحاد و پیامشان یکدست شود.
کنار دست مرد قلمزن سینی «ورشو» با نقش و نگارهای اسلیمی خودش و زیباییهایش را به رخ میکشد، معلوم است بهتازگی نگاشتن گل و برگها روی سینی تمامشده و قرار است پشت ویترین از مشتریها دلبری کند، حکایت ورشو و مرد قلمزن، روایت تاریخ هنرمندی مردمان این دیار است.
مرد قلمزن لبخند روی لبش پاک نمیشود، با تمرکزی عجیب خط میکشد و ربط میدهد، وسط کارش حرف نمیزند، میخواهد جمله بگوید از حال و هوای قلمزنی اجازه میگیرد و به هوای بحثمان میپیوندد؛ میگوید: اینجا صحنه کوچکی از زیباییهای صنایعدستی پایتخت «ورشو» است.
شهریاری میکند میناگر بروجردی
مغازه «میناگر» را همه در بروجرد میشناسند، از مردم محلی گرفته تا لرستانیها و حتی گردشگرانی که به هوای سوغات بروجرد راهی این شهر میشوند، «شهریاری» میکند اینجا بازمانده صنعت ورشو بروجرد.
از قبل قرارمان را مدار کردهایم، سراغش میرویم، ورشو هنر آباد و اجدادی شهریار میناگر است، حرفهایش «درد» دارد، برعکس ویترین مغازهاش که مدام به مشتریها چشمک میزند، در عمق نگاهش خبری از برق شعف نیست، از فراموشی هنرش مینالد و اینکه دیگر کار از استمداد طلبیدن و حمایت مسئولان گذشته است.
مصاحبهمان وسط رفتوآمد و گاهی اتراق مشتریها گرفته میشود، بعضی از دوستان شهریار میناگر هم وسط بحثمان گاهی وارد میشوند و صحبتهای استاد را تأیید میکنند.
میناگر ورشو را سوغات خاص لرستان میداند و در توضیح ویژگیهای این هنر میگوید: ورشو آلیاژی متشکل از دو عنصر نیکل و روی بوده که اروپائیان به این فلز ژرمن سیلور یا نقره آلمانی میگویند زیرا کشور آلمان مهمترین سازنده ورق فلز ورشو در دنیاست.
دنیا لرستان را با ورشو میشناسد
وی معتقد است که دنیا، بروجرد و لرستان را با ورشو میشناسد و برای حرفش هم شاهد مثال میآورد که «هنرشناسان کشورهای مختلف جهان ورشو سازان خوب بروجردی ازجمله استاد حاج علی میناگر را بهخوبی میشناسند و می دانند که سابقه فلز و فلزکاری در لرستان به شش هزار سال پیش برمیگردد.»
میناگر در حرفهایش گریزی به سابقه استفاده از فلز برنج هم میزند و میگوید که قدمت استفاده از این فلز برای ساخت ظروف موردنیاز مردم لرستان بیش از ۲۰۰ سال است و حدود ۲۰۰ سال پیش استادکارانی در لرستان با استفاده از فلز برنج ظروف موردنیاز مردم را میساختند؛ ظروفی که امروز در قالب ظروف چینی، ملامین، بلور، استیل، پیرکس و .. ساخته میشوند.
دیگر استادکاری برای آموزش ورشو سازی وجود ندارد
حرف که به مشکلات میرسد انگار نمیخواهد سردرد دل کهنه را باز کند. میناگر با حسرتی عمیق میگوید: استادکاران زیادی در بروجرد از فلز ورشو آثاری زیبا خلق میکردند که به خاطر مسائل مربوط به بیمه اجباری کارگاهها و تمایل نداشتن فرزندان آنها به ادامه کار ورشو سازی به کارهایی دیگر روی آوردند.
«فلز ورشو با زندگی، فرهنگ و آدابورسوم مردم لرستان ارتباط تنگاتنگی دارد» این جان کلام استاد میناگر است و حرفهایش را اینطور ادامه میدهد: با توجه به اینکه صنایعدستی هر منطقه ریشه در آدابورسوم آن منطقه دارد لذا به دلیل علاقه مردم به صنایعدستی رغبت آنها برای خرید آن بهویژه محصولات ساختهشده از فلز ورشو طی سالهای اخیر افزایشیافته است.
استاد یادآوری میکند که تعداد شاغلان فعال در رشته ورشو روزبهروز کم و کمتر میشود و جلوگیری از کاهش تعداد افراد فعال در رشته ورشو در شرایط فعلی «نوش دارو بعد از مرگ سهراب» است زیرا دیگر استادکاری برای آموزش وجود ندارد و ورقی هم تولید نمیشود که افراد بخواهند روی آن کار کنند.
فرزندانی که هر از چند گاهی دست به چکش سندان پدر میزنند
هنرمند بروجردی پی حرفهایش را میگیرد و میگوید: با این اوصاف در شرایط کنونی بیشتر سعی میشود اجناسی از فلز ورشو ساخته شود که مشتریان خاص خود را داشته و از آنها استفاده کاربردی میشود که این اجناس بیشتر شامل سرویس چایخوری و ظروف شیرینیخوری هستند، درصورتیکه در روزگاری نهچندان دور با فلز ورشو وسایل مختلف ازجمله آفتابهلگن ساخته میشد.
«حیف است هنرهایی همچون ورشو سازی به بوته فراموشی سپرده شود»، این را با حسرتی عمیق میگوید و کنار نام ورشو سراغ هنرهای دیگر ایرانزمین هم میرود که این روزها حالوروز خوشی ندارند تا بگوید: همانطور که ترمه یزد به فراموشی سپرده شد ورشو بروجرد نیز در حال فراموشی است و استادکاران اندک بروجردی برای حفظ این هنر و معرفی آن به مردم مناطق مختلف تلاش میکنند.
در لابهلای حرفهایش از استادکاران قدیمی یاد میکند و حیات امروز ورشو را مرهون تلاش استادکارانی همچون «حاج علی میناگر» میداند و میگوید: در حال حاضر استادکارانی همچون آقایان فرخی و شاددل درزمینهٔ هنر ورشو سازی بروجرد البته نه بهصورت تماموقت تلاش کرده و هرازگاهی دستی به چکش سندان پدر زده و سعی میکنند برای حفظ این هنر دستساختهای بسازند.
مسئولانی که تنها برای گرفتن عکس یادگاری به سراغ استادکاران ورشو میآیند
استاد ورشو ساز بروجردی یادی از اساتید قلمزنی شهرستان بروجرد هم کرده و ادامه میدهد: استاد سعید غریب، مرتضی حسینی و آقای چوپانی از اساتید خوب قلمزن بروجردی هستند که در این هنر پدرپیشه بوده و پا جای پای اساتید قلمزن بزرگی همچون استاد رضا گلدوز، عزیرالله شاددل، محمد بادآور، هیبت الله و ماشاالله ملایری پور گذاشتهاند.
پاسخ سؤال بعدی از شهریار میناگر را تا حدودی میدانیم ولی میخواهیم خودش از حمایتهای مسئولان بگوید، سؤالی که حسرت استاد را عمیقتر میکند. میناگر میگوید: حمایت مسئولان از هنر ورشو سازی بروجرد ضعیف است و تنها برای گرفتن عکسهای یادگاری استادکاران ورشو بروجرد را میشناسند ولی بعد آنها را فراموش میکنند.
میگوید که هیچ انتظاری از مسئولان ندارد و اگر هم داشته باشد این انتظار برآورده نمیشود. گلایه مندانه حرفهایش را میبندد که تنها انتظار ما از مسئولان این است که کاری به کار ما نداشته باشند.
تا وقتیکه ما هستیم ورشو زنده میماند
«حفظ و ترویج فرهنگ ایرانی و صنایعدستی» شاهبیت پایانی حرفهای شهریار میناگر است که میگوید: نباید جنس خارجی را بانام صنایعدستی ایران از چین وارد کرده و پول در جیب بیگانگان بریزیم بلکه باید صنایعدستی کشور را حفظ کنیم. ما میخواهیم از محل صنایعدستی پولی برای کشور به دست آید زیرا صنایعدستی پایانناپذیر بوده درحالیکه نفت محصولی پایانپذیر است.
میناگر از فراموشی ورشو هم حرف به میان میآورد و البته از امیدها برای ادامه حیات این هنر هم میگوید و یادآور میشود: تا وقتی ما استادکاران بروجردی زنده هستیم هنر ورشو در بروجرد هم زنده خواهد بود و مقدار ورشو موجود تا زمان حیات ما استادکاران فعلی کفاف خواهد داد.
آخر حرفهایش هرچه قدر که از مسئولان مایوس است اما هنوز امیدوار به همت استادکاران بروجردی است که هنر اصیل و آبا و اجدادی این دیار را حفظ کنند، هنری که به تلاش هنرمندان این شهر از فلزی اروپایی «زر» می سازد و آوازه این دیار را بلند می کند.