بله- در واقع من مي خواهم بگويم كه تحصيل يك پد يده ارزشي است . من اعتقاد دارم كه زنان بايد به دنبال ادامه تحصيل بروند . تحصيل براي زنان معيار و ملا ك ارزش بسيار سطح بالايي است كه مي تواند آنان را متعالي كند . مي تواند جامعه را متعالي كرده و آن را تكان دهد .
يعني جامعه به سمت توسعه و پيشرفت حركت مي كند ؟
قطعا به سمت پيشرفت و توسعه حركت مي كند . در منابع علمي د نيا، تاكيد بسيار زيادي بر روي ارزش تحصيل زنان مي شود . مسئله تحصيل زنان هر سال در مجموعه اي كه توسط سازمان بهداشت جهاني چاپ مي شود، آمده است . مسئله تحصيل زنان ايراني و همچنين ساير كشور هاي د يگر نيز در اين مجموعه معرفي مي شود .
در سال گذ شته كنگره اي در ژاپن برگزار شد كه من در آن پروژه اي را ارائه داد م كه توانستم امتياز عالي را از آن كنگره كسب كنم . يكي از دلايلي كه موجب شد به پروژه من امتيازعالي داده شود، به خاطر كاري بود كه بر روي وضعيت جمعيتي ايران طي 10 سال انجام داده بود م . تغييراتي را كه در اين 10 سال اتفاق افتاده بود ، در آن كنگره ارائه دادم و يكي از سئوال هايي كه در آنجا از من پرسيد ند اين بود كه بر اساس توضيحاتي كه داده ام ؛ وضعيت زنان ايراني چگونه است ؟
آمار دقيقي را كه من در سال گذ شته از مركز آمار ايران گرفتم، از ورود 63 و 62 درصدي د ختران ايراني به دانشگاه ها خبر مي داد . زماني كه من اين آمار را در آن جا مطرح كرد م براي آنان بسيارعجيب بود كه جامعه ما واقعا رو به تحول و پيشرفت است .
در حقيقت تمام حرف من اين است كه جوانان ايراني كه مي خواهند در آينده ايران را بسازند، بايد بدانند كه اساس يك جامعه پيشرفته و توسعه يافته با درس خواند ن و تحصيل كرد ن است .
خانم دكتر ! با نگاهي به تاريخ تمدن بشري مي توان د يد كه در هر د وره اي كه زنان فعال بوده اند در واقع تمدن نيز توانسته است توسعه يا فته و از ساختار خيلي قوي برخوردار شود . آيا حضور 70 درصدي د ختران به دانشگاه ها مي تواند به مفهوم اين باشد كه جامعه ما دارد به همان سمت گام بر مي دارد ؟
بله، به شرط اينكه مااصلا ارجحيت جنسي را به عنوان يك ويژگي در جامعه طرح نكنيم . نبايد اين مسئله را مطرح كنيم؛ زيرا طرح اين مسئله به نظر من مطرح كردن يك تفكر واقعا عقب مانده است . اگر ما بخواهيم چنين تفكري را در جامعه ايجاد كنيم و اين تفكر را براي دخترها به وجود آوريم كه چون حالا درس خوانده اند پس با پسرها خيلي فرق داشته و مي توانند آنان را اداره كنند درست نيست . در سازمان خانواده يك نفر بايد مدير باشد . حالا اين مدير مي تواند يك مرد باشد يا يك زن. ولي مد ير مستتر، مد يري است كه هميشه كار مد يريت راانجام مي دهد . در حقيقت ما در تعريف مد يريت مي گوييم كه سازمان هاي رسمي و غير رسمي وجود دارد . منظور از سازمان هاي رسمي آن د سته از سازمان هايي هستند كه از رده بندي سازماني رسمي بر خوردار بوده و از لحاظ نيروي انساني جاي رئيس و كارمند و... مشخص است .
سازمان هاي غير رسمي نيز سازمان هايي هستند كه خود رئيس را هدايت مي كنند . در واقع مد يريت زن در خانواده به عنوان يك سازمان غير رسمي محسوب مي شود كه مرد ها را اداره مي كند . چه آن مرد بخواهد و چه نخواهد . در عين حال يك زن مي تواند اين را قبول كند كه مسئله اي براي مد يريت يك مرد در خانواده وجود ندارد . من به اين موضوع اعتقاد دارم كه بايد يك نفر مد يريت كند ؛ " در يك سرزمين دو پاد شاه نمي گنجد ". يك نفر بايد خانواده را اداره كند و بنده هم بايد از همسرم حرف شنوي داشته باشم ولي در نهايت همسرم مي داند كه اين من هستم كه دارم خانه را هدايت مي كنم . در واقع وظيفه رهبري خانواده به عهده زن است . من دارم اين كارها را در خانه انجام مي دهم و او به خوبي مي داند كه اگر من دو روز در خانه نباشم چه اتفاقي مي افتد .
در واقع شما مي خواهيد بگوييد كه اين مسئله د ر طبيعت زن و مرد است كه هر كدام در جاي خود قرار گيرند. يعني آيااين فكر كه يك نفر توانايي هايي دارد كه در ديگري كمتر يافت مي شود، نمي تواند به مفهوم ضعف كارايي طرفين محسوب شده وموجب نگراني شود ؟
نه- در اصل هر كسي بايد بر مبناي وظيفه اي كه دارد سر جاي خودش قرار گيرد. زن مسئول براي خانواده نعمتي است كه يك مرد بايد قدر او را بداند و برعكس زن نيز بايد قدر مردي را كه مسئوليت زند گي را پذ يرفته است، بداند. زيرا آنان مكمل يكد يگرهستند . نبايد بگوييم كه زن داراي چنين قد رت هايي است و توانايي هاي يك مرد را دارد . نه - آنان تكميل كننده هم هستند. هيچ كدام از آنان به تنهايي معنايي ندارند . بلكه وقتي كه آنان با هم باشند مفهوم پيدا مي كنند .
ولي از د يد گاه فرهنگي ؛ افزايش حضور دختران براي ادامه تحصيل در دانشگاه ها باعث نگراني شده و بر اساس خبرهايي كه در اين چند روزه منتشر شده است بسياري از مسئولان و كارشناسان از راه هاي گوناگوني خواهان ايجاد موانعي بر اي حضور دانشجويان د ختر به دانشگاه ها شده اند و در برخي از موارد عنوان مي كنند كه آنان از كارايي كمتري نسبت به پسران بر خوردارند . آيا شما دلايل آن را به خاطر اين مي دانيد كه مردان جامعه ما هنوز نتوانسته اند وظايف خود شان را بشناسند و با پذيرش مسئوليت هاي خود در جايگاه واقعي خود قرار گيرند؟
دقيقا به همين صورت است. يعني ، من فكر مي كنم كه ما بايد با كار فرهنگي ؛ بستر سازي را ايجاد كنيم و زنان و مردانمان را براي آينده تربيت كنيم . در واقع ما بايد چشم انداز دور را ببينيم نه چشم انداز نزديك را . .
خانم د كتر ! محور اصلي گفت و گوي ما مسئله آموزش عالي بود كه به مسائلي مانند افزايش ورود د ختران به دانشگاه ها و به خصوص نقش مد يريتي زنان و مردان پرداختيم . شما مواردي از جايگاه ، وظايف ، توانايي ها و قد رشناسي زن و مرد را نسبت به يكد يگر تشريح كرد يد . با توجه به نكاتي كه به آن پرداخته شد ؛ آيا ما مي توانيم اين نتيجه را حاصل كنيم كه در جايي كه عنوان مي شود زنان به د ليل ظرافت بيشتر از كارايي كمتري بر خوردار هستند ، اين ظرافت را صرفا به لحاظ شرايط فيزيكي و جنسي آنان ارزيابي نكرده و آن را در نقش مد يريت ذاتي زنان كه توانايي رهبري ، هدايت ، سازماند هي و... را دارند و مي توانند به طور مستقيم بر روي خانواده، محيط و اجتماع اثر گذار باشند ؛ مورد پژوهش و ارزيابي قرار دهيم ؟
قطعا به همين صورت است . من با شما در اين زمينه موافق هستم كه ظرافت و روحيه حساس يك زن باعث مي شود كه او بتواند مد يريت ذاتي داشته باشد . در اول گفت و گو نيز اشاره كردم كه خداوند اين توانايي را در زن به ود يعه نهاده است . در واقع خداوند با خلق اين ويژگي ها در يك زن مي خواسته به جوامع انساني و مردها بفهماند كه زنها چگونه مي توانند زند گي آنان را اداره كنند. به شرط اينكه با يكد يگر هماهنگ شده و با هم حركت كنند . زن و مرد بايد يك راه را بروند و هر دو در يك مسير قرار گيرند. در آن صورت به هد ف هاي بلند مدت و استراتژيك جامعه د ست پيدا مي كنند . اگر غير از اين باشد و هر كدام از آنان راه فرعي را براي خود شان انتخاب كنند؛ همين مسائلي طرح مي شود كه امروز در جامعه ما وجود دارد . به نظرمن طرح اينگونه مسائل، جزو مسائل كاملا سطحي است. به عبارت د يگر، سطح گرايي است نه به عمق مسئله نگاه كردن . عمق مسئله اين نيست . در اصل به وظايف زن و مرد در جامعه ما به صورت سطحي نگاه مي شود . اگر ما به مسئله تفكيك جنسيت عميق نگاه كنيم ، مي بينيم كه واقعا هيچ فرقي بين زن و مرد وجود ندارد و خداوند در خلقتش انسان را خليفه روي زمين آفريده است . در واقع " انسان " را آفريد . خداوند نگفته است كه زن و مرد را خلق كرده ام . خداوند مي گويد : انسان خليفه روي زمين است ؛ " خليفه الله " است . پس انسان صاحب وظايفي است كه از آن انسان توقع دارند. اين انسان مي تواند يك مرد باشد يا يك زن . فرقي در تقوي و پرهيز كاري آنان وجود ندارد و هر دوي آنان در حضور پرورد گار يكسان هستند .