خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: رابطه ميان علم و دين در اعصار مختلف اشكال متفاوتي به خود گرفته است. به طور كلي علم و دين از شيوه ها و روشهاي متفاوتي در تلاشهاي خود براي رسيدن به حقيقت سود مي برند. شيوه هاي علمي به رويكرد عيني براي اندازه گيري، محاسبه و توصيف جهان مادي فيزكي و طبيعي مي پردازند؛ در حالي كه شيوه هاي ديني ذهني تر بوده و براساس هر گونه تركيبي از وحي ، الهام و اعتقاد به ما بعد الطبيعه، تجارب شخصي بر ايده هاي مختلف تمركز مي كنند تا جهان را درك كنند.

به گزارش خبرنگار "مهر"، علم تلاش مي كند چگونگي و چيستي پرسشهاي پديده هاي متغير و قابل مشاهده را پاسخ دهد، اما دين در تلاش است چرايي پرسشهاي ارزش و اخلاقيات را ارائه كند. اگرچه برخي از دانشمندان براي توضيح چرايي پرسشها و برخي از دينداران در راستاي عموميت دادن چگونگي و چيستي پرسشهاي جهان طبيعي هستند و اين امر در برخي موارد اين امر دستمايه هايي را براي تنش ميان اين دو عرصه به وجود مي آيد.

به لحاظ تاريخي علم رابطه نزديك و پيچيده اي با دين دارد؛ تعاليم و آموزه هاي ديني اغلب براي پيشرفتهاي ديني محوري درنظر گرفته مي شوند درحالي كه دانش علمي نيز تأثيرات ژرفي بر اعتقادات ديني گذاشته است.

چندين كارشناس، متفكر و صاحب نظر در گفتگو با خبرنگار دين و انديشه خبرگزاري "مهر" ديدگاهاي خود را درباره تحولات رابطه علم و دين دردهه هاي گذشته و قرن نوزدهم، تركيب علم و دين به عنوان يك عرصه فعاليت و درنظر گيري مولفه هاي ديني و طي كردن پيشرفت اظهار داشته اند.

بهبود گفتگوي علم و دين در مقايسه 100 ساله

دكتر مارك ورثينگ رئيس گروه الهيات دانشكده تبور آدلايد، استراليا با اشاره به اين كه رابطه علم و دين  اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم دچار تفاوت ماهوي شده  گفت: تعريف علم در اواخر قرن نوزدهم بسيار تغيير كرد. علم در قرن نوزدهم عرصه اي بدون پيش فرض تلقي مي شد و كاملا خنثي و بي طرف بود. در قرن نوزدهم دنيا بدون آغاز و پايان درنظر گرفته مي شد و انسان را فاني مي پنداشتند، اين در شرايطي است كه تغييراتي كه انيشتين، علم كوانتوم و مكانيك به وجود آورد فلسفه علم را متحول و آن را چون دين داراي پيش فرضهاي بسياري كرد.

رئيس گروه الهيات دانشگاه تبور آدلايد كه تاكنون آثار متعددي در عرصه علم و دين منتشر كرده تصريح كرد: اكنون پس از گذشته يك سده مي دانيم كه دنيا آغازي داشته و برخي اتفاقات آغاز آن را رقم زده است . بنابراين ماهيت علم به صورت دراماتيكي تغيير كرده و دين نيز در بسياري از عرصه ها با علم سازگار شده است.

وي همچنين گفت: براي كشورهاي در حال توسعه اي كه در راستاي  پيشرفت اقتصادي تلاش مي كنند، مؤلفه هاي ديني بسيار اهميت دارند. در غرب اين تفكر پيش آمده بود كه اعتقاد ديني از اهميت چنداني برخوردار نيست، چرا كه آنها فكر مي كنند انسان هرآنچه را كه نياز داشته در اختيار دارد. اما كنون بسياري از كشورهاي غربي به اشتباهات خود پي  برده و متوجه شده اند كه دين هنوز هم بسيار حائز اهميت است اما بازگشت به آن دوران به زمان نياز دارد.

محور فعاليت هر دو عرصه علم و دين، كشف حقيقت است

دكتر كريستوفر ساوت گيت استاد الهيات دانشگاه اكستر ضمن اشاره به اين امر كه تركيب علم و دين براي يك عرصه فعاليتي نمي توان مناقشه برانگيز باشد گفت: چرا كه دانشمند الزاماً در راستاي كشف حقيقت تحقيق مي كند و دين نيز متوجه اكتشاف حقيقت است و جمع دو عرصه اي كه در راستاي كشف حقيقت فعاليت مي كنند نمي تواند تضاد به وجود آورد.

دكتر ساوت گيت درپاسخ به اين سوال كه آيا كشورهاي در حال توسعه مي توانند به واسطه درنظر گيري مؤلفه هاي ديني راه پيشرفت را طي نمايند گفت: فكر مي كنم چگونگي درك ما از يك جامعه عادل و چگونگي درك ما از رفاه و آسايش انسان به پرسشهاي ديني باز مي گردد كه براي متفكران دين از اهميت بسزايي برخوردار است.

وي تصريح  كرد: تأثير متفكران ديني بر چگونگي توسعه جامعه را نيز مي توان حائز اهميت توصيف كرد؛ اما در عين حال متفكران ديني بايد با ساير منابع درك انساني چون اقتصاد، بوم شناسي روانشناسي نيز همفكري كنند تا پيشرفت حاصل شود.

اين متفكر مسيحي در كتاب "خداوند، بشريت و نظام عالم موضوعات بوم شناسي و علمي" به نحو قابل توجهي از ديدگاه الهيات دفاع كرده است. اين اثر همچنين در سال 1996 برنده جايزه تمپلتون در عرصه علم دين شده است.

ارجحيت حقيقت همراه با تنوع بر وحدت حقيقت ستيز

پرفسور جان اف. هاوت استاد الهيات در دانشگاه جورج تاون درباره تحول رابطه علم و دين در دهه هاي اخير و قرن نوزهم اظهار داشت: فكر مي كنم مشكل رابطه علم و دين همواره يكسان بوده است .

وي افزود : اين پرسش به آن باز مي گردد كه آيا مي توان توضيحات علمي را كه پرسشهاي خداوند، هدف، ارزش و معنا را ناديده مي گيرند مورد پذيرش قرار داد و به شيوه اي كاملاً ماترياليستي بر جهان تمركز كرد؟

هاوت تصريح كرد: چنين پرسشهايي از زمان گاليله نيز مطرح بوده، درآن زمان اين پرسش از دغدغه هاي متفكران محسوب مي شد كه چگونه مي توان درك گاليه اي را از جهان مورد پذيرش قرار داد و آن را به تفاسير ديني كه آكنده از پرسشهايي درباره علل و معناي امور است مرتبط دانست.

اين استاد الهيات دانشگاه جورج تاون تصريح كرد: بي ترديد پيشرفت علمي كشورهاي درحال توسعه و درنظر گيري مؤلفه هاي ديني به گفتگوي علم و دين باز مي گردد؛ چرا كه هر فرهنگي درك متفاوتي از معنا، ارزش و حتي حقيقت دارد. و اين درك متفاوت گفتگو را در سطح جهان غني مي كند. هر گونه گفتگو بين ديدگاههاي مختلف نبايد با اتفاق نظر خاتمه يابد؛ شنيدن ديدگاههاي مختلف شانس بهتري براي يافتن حقيقت در اختيار فرد قرار مي دهد. يك ديدگاه به خودي خود مي تواند تحت تأثير تفكرات متصبانه قرار گيرد واز حقيقت دور شود؛ دراين جا اين پرسش مطرح مي شود كه آيا شما خواستار همساني بدون حقيقت هستيد يا حقيقت همراه با سردرگمي را مي پذيريد.

ديندار بودن دانشمندان، از بين رفتن شكاف علم و دين در پي دارد

جيمز مك كلنون استاد جامعه شناسي دانشگاه ملي اليزابت در نورث كارولينا ايالات متحده نيز يادآور شد كه عنوان دانشمند ديندار نيز نمي تواند مناقشه برانگيز تلقي شود چرا كه برخي از دانشمندان ديندار هستند.

وي افزود: برخي ديگر از دانشمندان از شيوه تحقيق و تفحص براي رويكردهاي علمي خود استفاده مي كند و اعتقادات ديني خود را به صورت مجزا حفظ مي كنند، در اين ميان ديگر دانشمندان براي پي بردن به اعتبار يك تحقيق علمي مي توانند خواستار انجام دوباره آن شوند، اين فرآيند رخداد علم است. بسياري از دانشمندان ديندار هستند اما پرداختن به دين را از تحقيقات علمي خود جدا نگاه مي دارند.

اين استاد علوم اجتماعي دانشگاه اليزابت گفت: بسياري از دانشمنداني كه در كشورهاي در حال توسعه فعاليت مي كنند در كشورهاي توسعه يافته آموزش ديده اند و اين روش شناختي علمي را به كشور خود باز مي گردانند و در بافت كشور خود از روشها و متدهاي علمي استفاده مي كنند. بنابراين دانشمندان ايراني به واسطه ديندار بودن مي توانند شكاف ميان علم و دين را از بين ببرند. علم بر حسب مؤلفه هاي ديني در هر كشور بر حسب فرهنگ متفاوت است.

توجه به مولفه هاي ديني مانعي و پيشرفت علم

پرفسور كورت آندرس ريچاردسون استاد الهيات دانشگاه مك مستركانادا در رابطه با تحول دو عرصه علم و دين گفت: در قرن نوزدهم انسان با توسعه طبيعت گرايي ما بعد الطبيعه روبه رو بود، به نحوي كه توضيحي تقليل گرايانه رواج يافت و اين امر حتي در ميان دانشگاهيان و متفكران نيز مشاهده مي شد. اين متفكران از قدرت استدلال خاصي برخوردار بودند كه با فرهنگ بي ارتباط و مرتبط با فلسفه بود. آنها اظهار مي داشتند دين براي توضيح جهان مقوله اي نامناسب است.

ريچاردسون با اشاره به اين كه بدون توجه به اتفاقاتي كه در اواخر دهه 19 و اوايل قرن بيستم رخ داده است از ديدگاه فلسفه همواره افراد مؤمن در ميان دانشمندان قرار مي گيرند و فلسفه نيز مي تواند علمي باشد كه ديدگاه هاي ديني را ممكن سازد.

عضو گروه تازه تأسيس الهيات تطبيقي در آكادمي دين آمريكا با تأكيد بر اينكه كه كشورهاي جهان به واسطه در نظرگيري مؤلفه هاي ديني مي توانند در راه پيشرفت گام بردارند، گفت: بي ترديد مؤلفه هاي ديني هرگز از بين نمي روند و درنظر گيري مؤلفه هاي ديني توسط مردم يك جامعه بسيار حائز اهميت است و نمي تواند مانعي در راه پيشرفت ايجاد كند.

دين و تعيين خير و شر بودن علم

جان بايل، رئيس دپارتمان علوم رياضي دانشگاه وسترن تريرينيتي غربي ايالات متحده در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با تحول رابطه علم و دين در دهه هاي اخير اظهار داشت: در دهه هاي اخير به وضوح مشخص شده است كه ماترياليسم نمي تواند پاسخ به همه پرسشها را فراهم كند و فرد به رويكردهاي ديني محتاج است و نمي تواند خداوند را از زندگي روزمره خود حذف كرد.

جان بايل با اشاره به اينكه اواخر قرن نوزدهم اعتقاد عجيبي به علم وجود داشت اما اكنون چنين اعتقادي ديگر در ميان نيست، گفت: مردم قرن نوزدهم نسبت به اين امر كه مي توانند پرسشهاي ذهني خود را بدون در نظر گرفتن خداوند و تنها مبتني بر استدلال انساني حل كنند بسيار خوشبين بودند و اعتقاد داشتند كه علم مي تواند پاسخي كه انسان براي تمام پرسشها نياز دارد را ارائه كند .

وي يادآور شد: اما در در اوايل قرن بيستم انسان نسبت به  ناتواني خود براي حل مشكلات بدبين و به دنبال آن مشخص شد كه علم نمي تواند پاسخ به همه پرسشها را فراهم كند.

نويسنده كتاب "كتاب خداوند و نظام عالم: ديدگاه مسيحي از زمان، فضا و جهان" تصريح كرد: علم راههايي را پيش روي بشر قرار مي دهد كه وي مي تواند آن را در راه خير يا شر مورد استفاده قرار دهد، بنابراين انسان به خداوند نياز دارد تا به اخلاقيات دست يافته و ميان خير و شر تمايز قائل شود.

رابطه علم و دين درحال تغيير است

رابرت جان راسل رابرت جان راسل مدير مركز الهيات و علوم طبيعي ايالات متحده در گفتگو با خبرنگار مهر درباره رابطه علم و دين طي يك قرن گذشته گفت: در گذشته دلايل بيشتري بود براي اينكه فكر كنيم اين دوعرصه با يكديگر تفاوت دارند و به دليل بي ارتباطي اين دو مقوله بايد آنها را از هم جدا نگاه داريم، اما بايد اين امر را درنظر گرفته كه رابطه علم و دين در حال تغيير است.  بسياري از افرادي كه در صدد دور نگاه داشتن دين از علم هستند، دلايل بسيار محكمي براي جدا نگه داشتن علم و دين ارائه مي كنند چرا كه فكر مي كنند تعامل اين دو عرصه با يكديگر يك تهديد محسوب مي شود.

وي با اشاره به اين امر كه غرب در گذشته اعتقاد داشت ناديده انگاشتن دين به پيشرفت علم منتهي شده است گفت: هنوز هم بسيار از مردم چنين طرز تفكري دارند و تصور مي كنند كه دين دانشمند را از علم باز مي دارد و بايد علم را به صورت مستقل از دين مدنظر قرار داد.

وي با اشاره به اين امر كه غرب در گذشته اعتقاد داشت ناديده انگاشتن دين به پيشرفت علم منتهي شده است گفت: هنوز هم بسيار از مردم چنين طرز تفكري دارند و تصور مي كنند كه دين دانشمند را از علم باز مي دارد و بايد علم را به صورت مستقل از دين مدنظر قرار داد؛ اما اين تصور به نوعي متعصبانه درنظر گرفته مي شود.

نقش دين و توسعه كشورها

آلفردو دينيس مدير گروه فلسفه دانشگاه كاتوليك پرتغال گفت: بسياري از دانشمندان به خداوند اعتقاد دارند و دانشمنداني نيز وجود دارند كه به خداوند اعتقاد ندارند، اما نمي توان چنين نتيجه گيري كرد كه فرد به واسطه دانشمند بودن، ديندار نيست.

وي در عين حال تصريح كرد دانشمنداني كه از تعلقات ديني قوي برخوردار نيستند به سختي مي توانند اعتقاد راسخ يك دانشمند به خداوند را درك كنند، همچنين دانشمندان ديندار نيز به سختي مي توانند ارتباط بين ايمان و علم خود را توضيح دهند.

وي افزود: زماني كه توسعه اقتصادي ممكن مي شود مردم احساس امنيت كرده و از سلامت بهتري برخوردارهستند و به ياري و مساعدت خداوند در امور زندگي نمي انديشند، درست همان اتفاقي كه در غرب رخ داده است. آنها از خداوند فاصله گرفته اند چرا كه اعتقاد دارند دولت توسعه يافته همه امكانات را براي آنها فراهم كرده است.

اين استاد و محقق فلسفه اظهار داشت: مردم كشورهاي در حال توسعه علاوه بر وابستگي به دولت، اعتقاد خود به خداوند را نيز بسيار تقويت مي كنند براي مثال كشاورزي به باران، خورشيد و زمين وابسته است آنها به درگاه خداوند دعا مي كنند تا براي آنها شرايطي را فراهم كند كه كشاورزي آنها مناسب شود و شك نيست كه اين امر تنها در مورد زندگي مادي صدق نمي كند.

استفاده از تكنولوژي در بستر ديني و اخلاقي

نانسي مورفي استاد فلسفه مسيحي در دانشكده علوم ديني و الهياتي فولر آمريكا با اشاره به اينكه عنوان دانشمند ديندار به هيچ وجه نمي تواند عنواني داراي تضاد قلمداد شود، گفت: مي توان چنين گفت كه دست كم در ميان دانشگاهيان ايالات متحده تمايلي وجود دارد كه آن را مي توان به فاصله گرفتن از دين تعبير كرد به طوري كه آنها خواستار آموزش بيشتر درباره علم و توجه كمتر به دين بودند.

استاد الهيات مسيحي دانشگاه فولر ياد آورشد: دانشمندان به دين توجه بيشتري دارند و اين روند در ميان دانشمندان علوم اجتماعي فيلسوفان به چشم مي خورد و نحوه پيگري دين از سوي دانشمندان علوم طبيعي نيز بسيار درخور توجه است و گاهي آنها به اين امر مي انديشند كه در راستاي درك بهتر خداوند به علم مي پردازند چرا كه پيشرفتهاي علمي باعث درك بهتر مخلوقات خداوند مي شود. آنها متوجه شده اند شگفتي جهاني كه آنها روي آن مطالعه مي كنند درك آنها را نسبت به هستي و خلقت افزايش مي دهد.

نانسي مورفي ضمن تصديق اين امر كه كشورهاي درحال توسعه چون ايران مي توانند با درنظرگيري مؤلفه هاي ديني راه پيشرفت را طي كنند استدلال كرد : علم و دين به سادگي مي توانند در مورد اخلاق به يكديگر نزديك شوند كه نمونه آن را مي توان  استفاده از تكنولوژي هسته اي در نظر گرفت. اگر ايران در نظر دارد به باشگاه هسته اي ملحق شود بايد اين امر را در نظر گرفت كه دين در فرهنگ ايران بسيار حضور پررنگي دارد و مي تواند بنيانهاي اخلاقي را براي استفاده از انرژي هسته اي ارائه كند.

وي تصريح كرد: اگر اين تكنولوژي و علم در كشورهايي پيشرفت كند كه داراي تعلقات ديني نيستند، هدايت اخلاقي براي استفاده از تكنولوژي فراهم نمي شود.