حجت الاسلام عبدالحسين خسروپناه پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در گفتگو با خبرنگار مهر يادآور شد: مباحث فلسفه دين به طور منطقي بر مباحث كلامى مقدم هستند، در بسيارى از موارد رابطه اين دو مانند رابطه اصول فقه با فقه است.
وي افزود: موضع اصول فقه، در حقيقت يك موضع بيرون فقهى است و پذيرش مبانى خاص اصولى، در استنباط فقهى فقيه مؤثر است و لذا جاى هر گونه مناقشه اى در باب اين مبانى، در علم اصول است، كما اينكه بحثهاى فلسفه دين و انتخاب هر گونه موضعى در حوزه فلسفه دين، در آراي كلامى متكلم نيز مؤثر خواهد بود .
حجت الاسلام خسروپناه در تعريف دين گفت: برخي از فيلسوفان دين هر مكتبى را كه سه مطلب را قبول داشته باشد، دين مى نامند: وراى عالم طبيعت و محسوسات، عالمى است، جهان طبيعت هدفدار است و جهان هستى داراى نظام اخلاقى است كه اين مورد دو گزاره مستقل را شامل مي شود كه جهان هستى چنان است كه نيك و بد اخلاقى را درك مى كند، جهان هستى چنان است كه نيك و بد اخلاقى را پاداش و كيفر مى دهد اين دو گزاره هستند .
وي يادآور شد: با توجه به تعاريفي كه ارائه شد مكتب ماركسيسم و ليبراليسم و بعضى از شاخههاى اگزيستانسياليسم، «دين» نيستند.
حجت الاسلام خسروپناه در مورد اينكه منشأ گرايش فردى و اجتماعى به دين چيست، گفت: امروزه در اين بحث، نظريه هايى مانند نظريه فطرت، نظريه ضمير ناهوشيار فرويد، نظريه فرافكنى بودن دين از فوئرباخ، نظريه اريك فروم و نظريه شلاير ماخر مطرح است و هر فيلسوف دينى با پذيرش يكى از اين مبانى، بايد موضع خود را در برابر بقيه نظريه ها مشخص كند.
وي در مورد زبان ديني يادآور شد: ما در زندگى روزانه، در علوم تجربى، هنر و ادبيات، استفاده هاى متفاوتى از زبان مىكنيم. حال آيا در دين نيز با زبان، كار خاصى انجام مى دهيم، يا اينكه دين استفاده خاصى از زبان ندارد، در اينجا اگر قائل به استفاده خاصى (بدون بديل) از زبان شديم، (مثل دعا و نيايش) براى دين قائل به زبان دينى شده ايم و به دنبال آن بايد ديد زبان گزاره هاى دينى چه زبانى است؟ اخبارى يا انشايى؟ و اگر اين گزارهها اخبارى هستند، روش تحقيق در آنها چگونه است؟ مثلا با چه روشى مىتوان درستى گزاره «بهشت هست» را تحقيق كرد؟
وي با تأكيد بر ضرورت نياز بشر به دين، افزود: چرا على رغم تغييرات اجتماعى و رشد عقلانى بشر، هنوز به دين محتاجيم؟ دين چه نيازهايى از ما انسانها را پاسخ مى گويد كه علم يا عقل قادر به پاسخگويى آنها نيستند؟ كه اين موارد در واقع همان انتظارات ما از دين هستند .
حجت الاسلام خسروپناه گفت: در اين باره، بعضى گفته اند كه رمز پايدارى دين، آن است كه با نيازهايى از انسان سر و كار دارد كه اين نيازها همواره باقى است و لذا دين نيز باقى خواهد ماند.
وي يادآور شد: نيازهايى كه ما را به سمت دين مى كشانند چند نياز اساسى است. نياز به رهايى از ترس و از مرگ، نياز به رهائى از تنهايى، نياز درونى ما به اجراى عدالت، نياز به معنادارى زندگى و نياز به اميدى كه بتوان با آن رنج زندگى را تحمل كرد، از جمله اين نيازها هستند.
پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي تأكيد كرد: دين در باب هر يك از نيازهاى انسان، با ارائه تفسير خاص خود از خلقت جهان هستى و انسان و ارائه برنامه زندگى اين نيازها را پوشش مىدهد.