محمدمهدي عبدخدايي گفت: بعد از سركوب قيام 15 خرداد، رژيم شاه سعي كرد بگويد اين حركت يك جريان كور و شورش بي پايه بود، ولي چنانكه بعدها ديديم، 15 خرداد شروعي براي آغاز حركت اسلام سياسي در ايران و حتي منطقهبود . به بيان ديگر ،15 خرداد مهر پاياني بر سكولاريسم بود.

محمدمهدي عبدخدايي، از زندانيان سياسي قبل از انقلاب اسلامي و دبيركل فعلي جمعيت فداييان اسلام در گفتگوي مشروح با خبرنگار سياسي "مهر" به پرسش هايي در مورد ابعاد مختلف قيام 15 خرداد 1342 پاسخ داد.

وي در خصوص زمينه ها و بستر حادثه 15 خرداد گفت : بروز حادثه 15 خرداد براي حاكميت پهلوي ، ناباورانه بود ، نه تنها رژيم پهلوي كه كشورهاي خارجي و شوروي نيز كه داعيه كمونيستي داشتند هم نمي توانستند روي دادن چنين حادثه اي را باور كنند.

وضعيت رژيم شاه در آستانه  پانزده خرداد 42

دبيركل جمعيت فداييان اسلام در مورد وضعيت رژيم شاه در آستانه قيام 15 خرداد 1342 گفت : شاه بعد از كودتاي 28 مرداد توانسته بود تمام نيروهاي مخالف، اعم از ملي ، چپ، ملي-مذهبي و مذهبي را سركوب كند.

بروز حادثه 15 خرداد براي حاكميت پهلوي ، ناباورانه بود ، نه تنها رژيم پهلوي كه كشورهاي خارجي و شوروي كه داعيه كمونيستي داشت هم نمي توانستند روي دادن چنين حادثه اي را باور كنند

عبدخدايي اظهار داشت : در شرايط آستانه پانزده خرداد، حزب توده به عنوان يكي از متشكل ترين احزاب آن دوران، متلاشي شده بود و شبكه افسران نظامي آن افشا شده و 44 تن از اعضاي آن اعدام شده بودند، جو اختناق و سركوب كاملا احساس مي شد، جناح مذهبي جبهه ملي كه چهره شاخص آن مهندس بازرگان بود، در زندان بودند و عملا فعاليتي نداشتند، جناح هاي سوسياليستي هم منكوب و منزوي شده بودند.

وي افزود:  شاه در اين زمان با كمال اقتدار، داعيه دار رهبري خاورميانه بود و با حمايت آمريكا و غرب در مقابل قدرت جمال عبدالناصر و ناسيوناليست هاي عربي، قدرت نمايي مي كرد . از طرف ديگر، از سالهاي پايان دهه سي شمسي، تغييراتي در ساختار حكومت شاه پديد آمده بود، شاه ، رجال قديمي كه مشروطيت و نهضت ملي شدن نفت را ديده بودند، كنار گذاشته بود و  طيفي از روشنفكران غربگراي مومن به رژيم را سركار آورده بود.

عبدخدايي توضيح داد: مثلاافرادي مثل حسنعلي منصور و بعدها هويدا، اين طيف جديد بر خلاف رجال قديمي كه احترام مذهب را حفظ مي كردند، هيچ جايگاهي براي مذهب قائل نبودند، شاه هم به كلي از آثار منفي روي كارآمدن اين طيف، بي خبر بود.

سردرگمي گروه هاي سياسي مخالف شاه

عبدخدايي ادامه داد : شاه فكر مي كرد سياست در ايران در دست " چپي ها" و "مليون " است به همين خاطر با مساله انقلاب سفيد و اصلاحات ارضي ، شعارهاي چپ ها و مليون را از دست آنها بيرون آورد. شاه خود را حامي سوسياليسم مثبت خواند و با تقسيم سهام كارخانه ها بين كارگران و تضعيف جريان فئودال و تقسيم اراضي و ...توانست اين دو جريان را خلع سلاح كند.

وي توضيح داد : جبهه ملي در سردرگمي عجيبي به سر مي برد، يك اطلاعيه معروف داد كه " اصلاحات آري، ديكتاتوري نه" و به صراحت از اصلاحات شاه، دفاع كرد، بنده در آن موقع زندان بودم، توده اي ها هم از اين اصلاحات شاه، راضي بودند و به اصطلاح سلاح شان را زمين گذاشته بودند. شاه تقريبا همه شعارهاي روشنفكري بعد از شهريور 20 را ارائه كرده بود.

اين فعال پرسابقه سياسي نتيجه گيري كرد : در آن دوره، پايگاه خارجي شاه بسيار محكم بود، شاه علاوه بر غرب، با شوروي و بلوك شرق هم به تعامل و تفاهم رسيده بود، قراردادهاي عظيم اقتصادي با شوروي در زمينه ذوب آهن و ماشين سازي منعقد شده بود و روابط سياسي با شوروي، بهبود يافته بود. اقصاد و فرهنگ با "راهبرد آمريكايي" به پيش مي رفت.  

تحولات جديد در حوزه علميه قم، بستر مهم قيام پانزده خرداد

دبيركل جمعيت فداييان اسلام  در ادامه اين گفتگو به تحليل وضعيت سياسي حوزه هاي علميه در آن دوران پرداخت و گفت : مرحوم آيت الله بروجردي در فضاي بعد از شهريور 1320، نوعي فرهنگ سازي مذهبي كلان را در جامعه و حوزه ها ايجاد كرده بود و پايگاه روحانيت، به مراتب محكم تر و گسترده تر شده بود.

عبدخدايي در خصوص تلقي شاه از تحولات جديد در حوزه علميه قم افزود: شاه بدون توجه به اين فرهنگ سازي انجام شده، فكر مي كرد با درگذشت آيت الله بروجردي سال -1340- روحانيت قدرت سابق را ندارد.

وي تاكيد كرد : ويژگي روحانيت اين بود كه مي توانست به راحتي با مردم ارتباط برقرار كند، در اعياد مذهبي و عزا و ماه رمضان و فاطميه و محرم و ... البته مرجعيت بعد از ارتحال آقاي بروجردي، آسيب ديده بود، بخشي از مرجعيت به نجف اشرف و مرحوم آيت الله حكيم، انتقال يافته بود و بخشي ديگر از مراجع هم  در قم بودند و ديگر آن شكل واحد و منسجم زمان آقاي بروجردي وجود نداشت ولي امام خيلي زود اين نقص را جبران كرد.

مرجعيت بعد از ارتحال آقاي بروجردي، آسيب ديده بود، بخشي از مرجعيت به نجف اشرف و مرحوم آيت الله حكيم، انتقال يافته بود و بخشي ديگر از مراجع هم  در قم بودند و ديگر آن شكل واحد و منسجم زمان آقاي بروجردي وجود نداشت ولي امام خيلي زود اين نقص را جبران كرد 

عبدخدايي با اشاره به تحولات حوزه علميه قم در دوران زعامت آيت الله بروجردي گفت : حركت جديد حوزه ها شكل گرفته بود، در سايه فرهنگ سازي و تحكيم ساختار حوزه در دوره زعامت آيت الله العظمي بروجردي، طيفي از روحانيون روشنگر و انقلابي پديد آمده بودند كه برخلاف جو عمومي حوزه، به رسانه ها و انتشار مجله و ارتباط بيشتر با جامعه و پاسخگويي به شبهات ماركيستي و ... روي آورده بودند كه يكي از چهره هاي شاخص آن حضرت امام خميني(ره) بود كه در قم ، فلسفه تدريس مي كردند و توانسته بودند يك تحول فلسفي-علمي در حوزه قم ايجاد كنند.

عبدخدايي با اشاره به حلقه شاگردان امام در آن سالها، تصريح كرد: امام (ره) شاگرداني برجسته را تربيت كرده بودند.مثلا نشريه "مكتب اسلام" يا "مكتب تشيع" كه توسط همين طيف شاگردان نوگراي امام(ره) منتشر مي شد با استقبال عجيبي مواجه شده بود و به تيراژ 140 هزارتايي رسيده بود، اگر قبلا تلقي عمومي روحانيت اين بود كه روزنامه نخوانيم و وارد سياست نشويم، اين تلقي روز به روز در حوزه عوض مي شد و روحانيت به سمت ابزارهاي جديد رسانه اي روي مي آورد.

امام خميني ، محور پيوند دو طيف عمده روحانيت و  مردم

وي با اشاره به بروز تحولاتي در تفكر سياسي-فرهنگي برخي طلاب در پايان دهه 30 گفت: حتي اين تلقي در بين خيلي از روحانيون ايجاد شده بود كه ارتزاق از وجوهات باعث عوام زدگي روحانيت مي شود، به همين منظور برخي از همين روحانيون نوگرا امثال شهيد بهشتي و مطهري و هاشمي رفسنجاني، براي گذران زندگي به جاي وجوهات به  سمت انتشار كتاب و سخنراني روي آوردند و آنها توانستند كم كم بر جو سنتي غالب بر حوزه فائق بيايند.

عبدخدايي در پاسخ به سوال خبرنگار سياسي "مهر" در مورد نقش ويژگي هاي خاص امام در بروز قيام پانزده خرداد 42 ، گفت : توانايي  امام(ره)  در آستانه پانزده خرداد اين بود كه توانست انسجام خاصي به روحانيت بدهد،  در حالي كه امام از همان اول طرفدار براندازي رژيم شاه بود، اما توانست  "روحانيون محافظه كار"  كه معتقد بودند اگر شاه به قانون و ظواهر مذهب پاي بند باشد، مي تواند بماند و شعار معروف شاه سلطنت كند نه حكومت  را قبول داشتند را با خود همراه كند

وي ادامه داد :  امام خميني(ره) توانست يك همراهي فكري بين روحانيون جوان و انقلابي و محافظه كار ايجاد كند كه يكي از بسترهاي مهم  ايجاد قيام پانزده خرداد بود، در قيام پانزده خرداد 42 ، همه روحانيت به پا خاستند و مردم را هم با خود همراه كردند، كه اين دستاورد مهمي بود.   

نتايج و پيامدها

عبدخدايي كه از معدود بازماندگان جمعيت فداييان اسلام - به رهبري شهيد نواب صفوي- محسوب مي شود، در تحليل بعد ديگري از حادثه پانزده خرداد گفت : 15 خرداد در اين شرايط به وقوع پيوست و به همين خاطر 15 خرداد يك بهت شديد داخلي و خارجي ايجاد كرد، روحانيت با ساختار جديد خود به رهبري امام توانست ارتباط گسترده اي با مردم برقرار كند و از موج نارضايتي هاي فرهنگي و نه اقتصادي مردم ، استفاده كند و چنين ضربه اي را به شاه بزند، تهران و ورامين و تبريز به طرز بي سابقه شلوغ شد.

امام توانست انسجام خاصي به روحانيت بدهد،  در حالي كه امام از همان اول طرفدار براندازي رژيم شاه بود، اما توانست  "روحانيون محافظه كار"  كه معتقد بودند اگر شاه به قانون و ظواهر مذهب پاي بند باشد، مي تواند بماند و شعار معروف شاه سلطنت كند نه حكومت  را قبول داشتند را با خود همراه كند

عبدخدايي به عكس العمل رسانه هاي خارجي در مورد اين حادثه اشاره كرد و گفت : وضعيت طوري بود كه راديوهاي خارجي، از جمله راديو مسكو و پيك ايران، تهران را بعد از 15 خرداد به يك "شهر جنگ زده" تشبيه كردند، در قيام پانزده خرداد،  فرياد مرگ بر شاه در تهران طنين انداز شد و گروههاي زيادي از مردم به سمت كاخ مرمر-اقامتگاه شاه- تظاهرات كردند. وي عنوان داشت: بازار به حمايت از مردم و روحانيت وارد عمل شد و شكاف زيادي ميان رابطه شاه و مردم سنتي و غيرسياسي ايجاد شد.


دبيركل فداييان اسلام در پاسخ به اين سوال كه عكس العمل رژيم شاه بعد از قيام پانزده خرداد چه بود، پاسخ داد: " بعد از سركوب قيام و دستگيري امام،  رژيم سعي كرد بگويد كه حركت 15 خرداد يك حركت كور و شورش بي پايه بود ولي چنان كه بعدها ديديم،15 خرداد شروعي  بود براي آغاز حركت اسلام سياسي در ايران و حتي منطقه؛ به بيان ديگر15 خرداد، مهر پاياني بر سكولاريسم بود و نشان داد كه امام (ره) هم يك فقيه و هم يك نظريه پرداز سياسي هستند.

عبدخدايي در پايان اظهار داشت: ناپخته بودن جامعه و استبداد زدگي جامعه باعث شد كه قيام 15 خرداد به هدف نهايي كه سرنگوني شاه بود، نرسد ولي منشاء تحولات مهمي در جامعه شد و بعد از قيام پانزده خرداد بود كه جريان متعهدي از روشنفكران مثل جلال آل احمد ، ظهور كردند و حركت اسلامي، طلايه دار مبارزه با رژيم  شاه شد.