تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ - ۱۹:۰۱

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: براي آنكه زندگي جمعي از شرايط و ارزشهاي لازم برخودار باشد بايد اصولي مورد توجه قرار گرفته و به خوبي رعايت شوند، از اين اصول به عنوان اخلاق اجتماعي ياد مي شود و نتيجه توجه به آنها ساخت جامعه اي سالم است كه افراد آن راه سعادت را مي پيمايند .

به گزارش خبرگزاري مهر، در بخش اخلاق اجتماعى، كه در آن ارزش‏هاى اخلاقى در حوزه رابطه انسان با انسان‏هاى ديگر بررسى مى‏شود، نخستين مسئله ارزيابى اخلاقى نفس اجتماعى زيستن در برابر گوشه ‏گيرى و مردم گريزى است.

ارزشهاى اخلاقى در حيات اجتماعى

ارزش گذارى درباره اجتماعى زيستن تابع عوامل و انگيزه ‏هايى است كه انسان را به برگزيدن اين شيوه زندگى تشويق مي كند.

مشوق برخى، تنها برآوردن نيازهاى مادى و دستيابى به رفاه هر چه بيشتر است و برخى به تكامل معنوى خويش مى ‏انديشند و رويكردشان به اجتماع به آن دليل است كه مى‏ دانند بسيارى از فضائل انسانى در اجتماع به فعليت مى‏رسد. از اين رو است كه تعيين ارزش اخلاقى نفس زندگى اجتماعى چندان آسان نيست و بايد تأثير عوامل و انگيزه‏هاى مختلفي را در آن بررسى كرد و در اين زمينه مهمترين عامل، ارزش‏ گذارى نيت و انگيزه انسان است.

در نتيجه نه مى ‏توان گفت اجتماعى زيستن به هر شكل و در هر شرايطى مطلوب و داراى ارزش مثبت است و نه مى‏ توان گفت اعتزال و گريز از ديگران هميشه و در همه شرايط پسنديده است. هر يك از اين دو در شرايط خاص خود، ارزش خواهند داشت .

نقش عامل عقلانى در ارزشيابى

در ارزيابى كارها، چه فردى و چه اجتماعى، بيش از هر چه بايد روى عامل عقلانى تكيه كرد . ميلهاى طبيعى و عواطف، هر چند در تشكيل زندگى اجتماعى دخالت دارند، ولى ارزش اخلاقى بستگى به عامل عقلانى دارد.عامل عقلانى در اين جا آن است كه دستيابى انسان به مطلوبهاى مادى و معنوي در گرو زندگى اجتماعى است. در زندگى فردى نه قادر به تأمين مصالح مادى انسان است و نه مصالح معنوى او. از اين رو، زندگى اجتماعى به حكم عقل مطلوب است.

اصول حاكم بر ارزشهاى اجتماعى

براى ارزيابى فعاليتهاى اجتماعى، بايد اصولى را در نظر بگيريم كه مبتنى بر همين بينش عقلانى و توجه به واقعياتى است كه در زندگى اجتماعى وجود دارد:

عدل و قسط : عقل، زندگى اجتماعى را فقط وسيله ‏اى براى آنكه فرد به كمال خويش دست يابد، نمى‏داند بلكه آن را مقدمه‏ اى براى تكامل همه افراد مى ‏داند. مقتضاى حكم عقل آن است كه هر فردى به اندازه ‏اى كه در زندگى اجتماعى و تحصيل مصالح جامعه مؤثر است، به همان اندازه هم از نتايج كار و نتايج زندگى اجتماعى بهره‏ مند شود و اين همان اصل عدل است.

احسان: در جوامع به طور طبيعى افرادى وجود دارند كه دچار محروميتهايى مى ‏شوند مانند كسانى كه از بدو تولد نقص عضو دارند، يا آنانى كه بهره هوشى و يا جسمانى پايين تر از حد نصاب دارند. نيازهاى چنين افرادى اغلب بيش از خدماتى است كه مى‏ توانند داشته باشند و در اين جا است كه لزوم رعايت اصل احسان در روابط اجتماعى و كافى نبودن اصل عدل روشن مى‏شود.

اصل احسان براى جبران كمبودهايى است كه در هر جامعه ‏اى پديد مى‏آيد.

تقدم مصالح معنوى بر منافع مادى: هر چند عقب ماندگى مادى ممكن است زمينه ضعف معنوى را فراهم آورد و از آن سو، رشد و توسعه مادى بستر مناسبى را براى تكامل معنوى جامعه فراهم آورد، اما اين وضعيت نيز قابل انكار نيست كه گاهى ميان اين دو تزاحم واقع مى ‏شود.

در چنين موقعيتي بايد مصالح معنوى را بر منافع مادى مقدم داشت زيرا در بينش اسلامى منافع مادى، وسيله ‏اى براى تحقق مصالح معنوى و دنيا مقدمه ‏اى براى آخرت است.