به گزارش خبرگزاري "مهر"، ويتوريا دسيكا در 7 جولاي (16 تير) 1901 در ناپل ديده به جهان گشود. او سينما را از دوران كودكي و با حضور در عرصه بازيگري آغاز كرد و در ادامه به كارگرداني روي آورد. اين هنرمند در طول دوران زندگي هنري خود 30 فيلم را كارگرداني كرد، در حالي كه بازي در بيش از 50 فيلم سينمايي را كارنامه هنري خود دارد و عنوان بهترين بازيگر ژانر ملودرام و كمدي ايتاليا در دهه 30 و 40 ميلادي را به خود اختصاص داده است.
دسيكا فعاليت در زمينه سينما را از سال 1910 و زماني كه تنها 9 سال داشت با بازيگري آغاز كرد و اين فعاليت تا سال 1974 با بازي در فيلم سينمايي "ما همديگر را خيلي دوست داشتيم" ساخته اتوره اسكولا ادامه يافت. اين فيلم در سال 1975 بر پرده سينماهاي ايتاليا رفت و با استقبال قابل توجه مخاطبين مواجه شد. از جمله ويژگي هايي بازي دسيكا توجه به مسائل حرفه اي، خوشرويي و نوعي خودشيفتگي ذاتي اين هنرمند است كه همواره در نقش هاي مختلفي كه ايفا مي كرد به خوبي ديده مي شد و جزو ويژگي هاي اصلي بازي او درآمده بود.
دسيكا در سال 1932 با بازي در فيلم سينمايي "مردها چه رذل هايي" ساخته كامريني به عنوان بزرگترين ستاره فيلم هاي كمدي و عاشقانه ايتاليايي معرفي شد. وي كه در امر خوانندگي هم فعاليت مي كرد و به موسيقي علاقه زيادي داشت در بيشتر فيلم هايي كه بازي مي كرد از اين ويژگي خود بهره مي برد. از اين جهت به "چارميو" شهرت يافت. اين عنوان به هنرمنداني در ايتاليا اطلاق مي شد كه در زمينه كاري خود از نوعي جذابيت و توانايي بالاي هنري برخوردار باشند. دسيكا در كار خود - چه در عرصه بازيگري و چه در زمينه كارگرداني - با خلق موقعيت هاي جذاب برخوردار از جنبه هاي زيبايي شناسانه در كنار ايجاد حس همذات پنداري مخاطب در جلب نظر بيننده بسيار موفق عمل كرد.
دسيكا فعاليت در زمينه كارگرداني را از سال 1940 آغاز كرد. فيلم هايي كه وي ساخت را به چهار دوره كاري تقسيم بندي مي كنند. در دوره نخست فعاليت اين كارگردان كه بين سال هاي 1940 تا 1944 را دربر مي گيرد شش فيلم توسط وي ساخته شد. بيشتر آثار اين دوره به توليد فيلم هايي مربوط مي شود كه در ژانر واقعگرا جاي مي گيرند و هنوز شخصيت خلاق هنرمند به كامل بروز نيافته است. البته فيلم سينمايي "بچه ها نگاهمان مي كنند" كه در سال 1943 ساخته شد، نخستين گام دسيكا براي ورود به عرصه نئورئاليسم محسوب مي شود كه توجه سينماگران ايتاليايي به اين ژانر موجب شد تا سينماي ايتاليا در صدر سينماي جهان آن دوره قرار بگيرد. همچنين اين فيلم نخستين تجربه همكاري دسيكا با چزاره زاواتيني به عنوان فيلمنامه نويس است كه در بيشتر آثار بعدي او نيز اين همكاري ادامه يافت.
اصطلاح نئورئاليسم از دهه 30 ميلادي و از ادبيات و هنرهاي تجسمي مي آيد. به نظر مي رسد ماريو سراندبي، تدوينگر شناخته شده سينماي ايتاليا براي نخستين بار اين اصطلاح را در هنگام تماشاي فيلم " وسوسه " به سال 1943 به كار برده است و پس از آن در ميان سينماگران ايتاليايي باب شد. به عقيده صاحبنظران سينمايي، نئورئاليسم بيش از آنكه مكتب يا جريان هنري باشد بخشي از گرايش كلي هنرمندان مكتب واقع گرا به روايت نوين سينمايي و بيان مسايل و موضوع هاي روز جامعه است. گرايشي كه راهي نو براي ارايه واقعيت هاي جامعه ايتالياي جنگ زده و نهضت مقاومت به وجود مي آورد.
از اين ديدگاه نئورئاليسم نه تنها با مسايل عمومي جامعه دوره خود به صورت مستقيم، رو در رو و بدون واسطه مواجه مي شد، بلكه براي ارايه راه حلي در برون رفت از مشكلات نيز تلاش مي كرد. به عبارت ديگر، اين شيوه بيان سينمايي علاوه بر اينكه آينه تمام نماي مسايل و مشكلات جامعه خود بود، به دنبال راه هايي مي گشت تا بتواند ميان واقعيت هاي موجود و آرمان ها و نيازهاي فردي و اجتماعي مردم نيز پيوندي منطقي برقرار سازد.
دسيكا كه از پديد آورندگان سينماي نئورئاليسيم محسوب مي شود و همزمان با روبرتو روسيليني به عنوان برجسته ترين كارگردان اين جنبش فعاليت خود در اين عرصه را آغاز كرده بود، در دومين دوره فعاليت سينمايي خود كه بين سال هاي 1946 تا 1952 را دربر مي گيرد به ساخت فيلم هاي سينمايي "واكسي"، "دزدان دوچرخه"، "معجزه در ميلان" و "اومبرتو دي" اقدام كرد كه در اين ميان "دزدان دوچرخه" مشهورترين و در عين حال جهاني ترين اثر او محسوب مي شود. اين فيلم كه در سال 1948 ساخته شد، داستان زندگي مردي متاهل را بيان مي كند كه در دوران ركود شديد اقتصادي ايتاليا و فقر عمومي جامعه، اقدام به خريد يك دوچرخه و كار براي معاش خانواده مي كند. اما پس از مدتي دوچرخه اش را مي دزدند. اين مرد همراه با پسر نوجوانش به دنبال دوچرخه مي گردد و تا پايان داستان هم موفق به پيدا كردن آن نمي شود.
سابقه دسيكا در عرصه بازيگري موجب شد در بيشتر آثار نئورئاليستي خود در استفاده از عوامل هنري سازنده فيلم بسيار خوب عمل كند و به ايجاد نوعي توازن ميان بازيگرداني و كارگرداني هنري دست يابد. همچنين او به استفاده از بازيگران غير حرفه اي در كار خود روي آورد و از اين عنصر به اندازه اي خوب استفاده كرد كه پس از آن به عنوان يك الگو و شيوه فيلمسازي مورد استفاده بسياري از كارگردان هاي جهان قرار گرفت.
به همان اندازه كه دسيكا از فيلمسازان آغازگر جنبش نئورئاليسم در سينماي ايتاليا به شمار مي رود، اين ژانر با فيلمي از وي با عنوان " اومبرتو دي " كه در سال 1952 ساخته شد، به پايان راه رسيد. از اين زمان به بعد سومين دوره فيلمسازي دسيكا آغاز مي شود. در اين دوره وي به سمت توليد فيلم هاي ملودرام روي آورد. آثار بين سال هاي 1953 تا 1956 كه 11 فيلم را در بر مي گيرد، معرف سومين دوره فعاليت اين كارگردان است. از جمله آثار موفق اين دوره فيلمسازي وي "طلاي ناپل" ساخته شده در سال 1954 و "دو زن" به سال 1960 است كه سوفيا لورن بازيگر اصلي فيلم به خاطر بازي در اين اثر جايزه اسكار را از آن خود كرد.
چهارمين دوره فيلمسازي دسيكا را دوره زوال مي نامند. در بين سال هاي 1966 تا 1974 اين كارگردان به توليد 10 فيلم سينمايي با تم عاشقانه و رويكرد اجتماعي اقدام مي كند كه اين نوع آثار بيشتر به سينماي تجاري ايتاليا گرايش دارند. اين فيلمساز به خاطر كارگرداني فيلم "باغ مينزي كنتي نيس" در سال 1971 جايزه اسكار بهترين فيلم خارجي را به دست آورد.
دسيكا با آنكه در آثار خود با بورژوازي به شدت مخالفت مي كرد و همواره به طبقه كارگر و كم درآمد جامعه توجه ويژه نشان مي داد و فيلم هايي كه در ژانر نئورئاليسم ساخت مهمترين مويد اين مطلب است، اما در بسياري از آثار خود نوعي ظرافت و دقت بوژوازي را به كار مي گرفت. اين دقت و ظرافت وسواس گونه برايش حساسيت هايي به وجود آورد كه در پايان عمر او دچار افسردگي و ترس از تنهايي كرد. دسيكا در سال 1974 در اوج شهرت چشم از جهان فروبست.
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۳۸۵ - ۱۷:۴۱
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و هنر : ويتوريو دسيكا كه در جهان به عنوان كارگردان فيلم سينمايي "دزدان دوچرخه" شناخته ميشود، بازيگري مشهور و توانا بود كه از اين ويژگي در عرصه كارگرداني نيز استفاده ميكرد.